سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
خداوند، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ؛ ولی دست از طلبِ روزی می کشد، دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :181196
بازدید امروز :38
بازدید دیروز :9
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» دانستنیها

بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(19)

 

 طلا چه موقع کشف شد؟

طلا تقریباً یکی از اولین فلزاتی است که بشر شناخت. یکی از دلایل این نظریه آن است که گاهی این فلز به صورت خالص یعنی بدون این که با فلزات دیگر یا سنگ و این قبیل چیزها آمیخته باشد، هم پیدا می شود. احتمالاً این فلز ابتدا به خاطر رنگ زرد کمرنگ و برق مخصوصش، توجه بشر اولیه را به خود جلب کرده است. البته دقیقاً معلوم نیست که این کشف چه موقع اتفاق افتاده است. چون، آنقدر این زمان به عقب بر می گردد که در تاریخ ثبت نشده است.
بعضی از اولین سوابق مربوط به این فلز، که در تاریخ ثبت شده مربوط به همان خزائن و گنج های پادشاهان اروپائی می باشد که بعضی از آنها به 55000 سال پیش بر می گردد. سوابق بعدی به آشوری ها مربوط می شود که در 2470 سال قبل از میلاد می زیسته اند و با غلبه بر کشورهای همسایه طلاهایشان را ضبط کردند.
پادشاهان روم و یونان هم خیلی به طلا علاقه داشتند و تا جائی که می توانستند، یا به وسیله تسخیر کشورهای دیگر و یا وادار نمودن برده ها به این که در معادن طلا کار بکنند، این فلز قیمتی را به خزائن خود می افزودند.
در قرون وسطی، مردم آنقدر حرص داشتن طلا را پیدا کرده بودند که دائماً سعی می کردند راهی بیابند تا از فلزات دیگر طلا بسازند. یعنی به کیمیاگری روی آوردند. ولی هر چه فلزات مختلف را ذوب و چیزهای مختلفی را آزمایش کردند، نتیجه ای عایدشان نشد یعنی به طلا نرسیدند.
با وجود این مردم برای به دست آوردن هر چه بیشتر طلا باز هم مایوس نشده و به شیوه های دیگری توسل جستند. مثلاً دولت اسپانیا، عده ای را مأمور کرد تا برای کشف طلا به نقاط مختلف دنیا سفر کنند. همیشه کشف طلا، در هر نقطه از دنیا باشد، باعث هجوم و اجتماع عده زیادی به آن محل شده است. موقعی که در سال 1848 طلا در کالیفرنیا کشف شد، یورش معروف سال 49 را که به «گولدراش» معروف شد به دنبال خود آورد. عیناً همین یورش هنگام کشف طلا در سال 1851، در استرالیا تکرار گردید و یا در کلمبیای انگلیس در سال 1856 و یا در آفریقای جنوبی به سال 1886 و بالاخره در سرزمین آلاسکا به سال 1896.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/7:: 12:10 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(18)

     

     محاکمه کردن در مقابل هیات منصفه از کجا آمد؟

    به نظر ما، حق محاکمه توسط هیأت منصفه، یکی از مقدس ترین و طبیعی ترین حقوق هر انسانی می باشد. اما باید بدانید که خیلی طول کشید که تا بشر به جایی رسید که این حق شناخته و تشخیص داده شد.
    موقعی که نورمن ها در سال 1066 انگلیس را فتح کردند، یک نوع هیأت منصفه را ایجاد کردند. اما این مردان یعنی اعضاء هیأت منصفه فقط برای گوش دادن و به عنوان یک شاهد نبودند، بلکه این طور مقرر شده بود که اعضای هیات منصفه با استناد به تجربه و آگاهی خود و توجه به حقایق، تصمیم مقتضی بگیرند.
    البته این عمل تا زمان حکومت «هنری دوم» یعنی قرن دوازدهم که این تاریخ نقطه عطفی از نظر یک تغییر و تحول بزرگ تلقی می شود، عملاً اجرا نشد.
    در این زمان تصمیم گرفته شد که هیأت منصفه باید منحصراً در مواردی که مسأله ای به دلیل و مدرک، ارائه می شود، تصمیم بگیرد.
    البته این سیستم، در اصل پایه گذار تمام سیستم های محاکمه در مقابل هیأت منصفه ای است که امروزه هم می شناسیم. وظیفه و طرز کار هیأت منصفه به این ترتیب است که اعضای یک هیأت منصفه که دوازده نفر هستند. ابتدا به مدارک ارائه شده از طرف شهود و به دفاع وکلا و به دستورهای قضات و مدارک ارائه شده گوش می دهند. بعد برای شور به اطاقی رفته و روی نظر هیأت بحث می کنند و بعد تصمیم نهائی خود را می گیرند.
    البته علت این که چرا اعضای هیأت منصفه 12 نفر هستند، ظاهراً دلیل خاصی نداشته و همانطور بوده که «هنری دوم» تصمیم گرفته و این ترکیب را مقرر داشته، تا امروز هم این ترکیب همانطور حفظ شده است.
    قبل از روی کار آمدن این هیأت منصفه، محاکمات به طرق مختلفی انجام می گرفته است. در یک روش که به نام تبرئه با سوگند دیگران، معروف بوده متهم این حق را داشته عده ای از همسایگان خود را که حاضر بودند قسم به بی گناهی او بخورند، به دادگاه بیاورد و به این وسیله تبرئه شود.
    روش دوم که یک نوع «محاکمه با شکنجه جسمی» بوده است، در این روش متهم را به انواع مختلف شکنجه می داده اند. مثلاً دست های او را توی روغن داغ فرو کرده و یا با آهن گداخته شکنجه اش می کرده اند و فرض بر این بوده که اگر شخص متهم این شکنجه ها را تحمل کرده و زنده بماند، بی گناه تشخیص داده می شد!
    یک روش دیگر محاکه از طریق گلاویز شدن و مبارزه بود. یعنی در این روش، شخص متهم مجبور بود که با حریف خود گلاویز شده و دست و پنجه نرم کند و اگر موفق می شد او را شکست می دهد، بی گناه تشخیص داده می شد.

     

      چرا سنگ گور به کار می رود؟

    هزاران هزار سال پیش، بشر اولیه از یک سنگ بزرگ برای علامت گذاشتن روی قبر مردگان خود استفاده می کردند. یعنی این سنتی است که بشر اولیه پایه گذار آن بوده است.
    حالا اگر کمی در رفتار و اعمال بشر اولیه دقت کرده و اندکی به طرز فکر او آشنا باشیم، ظاهراً دلیل این کار او عبارت از جلوگیری از برخاستن ارواح شیطانی بوده است که می گفتند بعد از مرگ به جسم مرده حلول می کند.
    استفاده از سنگ قبر به این علت هم بوده که مردم را از جاهایی که ارواح شیطانی رفت و آمد داشته اند، برحذر کنند. البته با گذشت قرنها معنی و منظور از سنگ قبر دستخوش تغییراتی شد. در یونان رسم بوده که سنگ قبرهایشان را با تراش و حکاکی زینت می داده اند. عبرها روی قبرهایشان ستونهای سنگی قرار می داده اند. مصری ها، برای نشان گذاری قبورشان روی آنها، مقبره های بزرگ یا اهرام بزرگی می ساخته اند.
    موقعی که مسیحیت پدید آمد، این کار یعنی علامت گذاشتن روی قبر مردگان سنتی متداول شد. در دین مسیح، برای علامت گذاشتن روی قبور، یک علامت صلیب و حلقه به کار می رفت، که حلقه نزد بشر اولیه نشانه آفتاب بوده است. ولی بعداً این علامت یعنی علامت روی قبر، به یک صلیب تنها مبدل شده که هنوز هم به کار می رود.
     

     

      چرا مردم به جادوگران عقیده داشته اند؟

    بشر ناخودآگاه از خیلی چیزها وحشت و هراس دارد. مثلاً موقعی که انسان از درک بعضی موضوع ها عاجز بوده و نمی توانست بفهمد که چرا مثلاً بعضی چیزها اتفاق می افتند، مخصوصاً اگر این اتفاقات باعث ترس او شده و یا صدمه ای به او برسانند. سعی می کند این چیزها را به نحوی یعنی از راه های اسرارآمیز برای خود تعبیر و تفسیر کند. بنابراین ایمان و اعتقاد به افسونگری و جادوگری هم طریفه تعبیر یک چنین چیزهائی مانند خشکسالی، رعد و برق امراض روحی و جسمی بوده است.
    جادوگری همیشه به صورت یک آدمی که از قدرت و نفوذ خارق العاده ای برخوردار باشد، تصور می شده است. قدرتی که برای آزار و اذیت رساندن جادوگران و کارهای شیطانی شان کمک می کند. معمولاً این جادوگران زن بودند و مردم عقیده داشتند که آنها شبها سوار بر چوب جارو شده و در هوا به پرواز در می آیند. اگر جادوگر مرد بود به نام ساحر یا جاوگر نامیده می شد.
    افسونگری و جادوگری، در تخیلات و ذهن مردم عامی صد سال پیش، رسوخی محکم داشته است. بنابر، این اعتقادی که داشتند، دائماً در جهل و نادانی و موهوم پرستی و هراس، زندگی می کردند. اما موضوع عجیب تر اینجاست که خیلی از مردم تحصیل کرده هم بوده اند که به این خرافات عقیده داشته اند دلیلش واضح است چون این راه خیلی آسانی برای توجیه و تفسیر حوادث پیش بینی نشده طبیعی و غیره بوده است.
    در اوایل مسیحیت عقیده داشتند که این جادوگران روح خود را یا به شیطان که یک خدای مشرک و کافر است، یا به اربابان شرور و بد ذات دیگری فروخته اند و در عوض این قدرت ماوراء الطبیعه را به دست آورده اند.
    در 1484، «پاپ هشتم» رسماً اعلامی های منتشر کرده و به افسونگری و جادوگری اعتراض نمود. خصوصاً به خاطر این که در آن زمان بیشتر بلاهای وحشتناکی را که اروپا را فراگرفته بود را از جادوگری می دانستند.
    در قرن هفدهم، هم کاتولیک های روم و هم پروتستان ها، برای درو کردن و از میان بردن جادوگران حرفه ای مأمور شدند تا به حومه شهرها رفته و هر جا که نشانه ای از جادوگر بیابند درصدد پیدا کردن و دستگیری شخص جادوگر برآیند.
    بین سال های 63-1647، صدها نفر به اتهام جادوگری دستگیر شدند.
    البته امروزه، اطباء عقیده دارند که بسیاری از خواب ها و کابوس هائی که تقصیر آنها را به گردن جادوگری می انداخته اند در حقیقت، معلول حالت های هیستریک یا بیماری های روانی بوده است نه جادوگری و امثال آن.
     

     

      چرا بعضی از مردم دنیا، سر انسان را شکار می کنند؟

    تاریخچه شکار سر انسان، به عهد حجر و یا حتی قبل از تاریخ بر می گردد. این نوع شکار به یک شکل یا شکل های دیگری، تقریباً در تمام دنیا انجام می شده است. و در حقیقت این قسم شکار حتی تا اوایل قرن بیستم هم در جاهائی مثل شبه جزیره بالکان و اروپا باقی بود. در حالی که انجام این شکار غیر انسانی دارای دلایل مختلف در مکان ها و زمان های مختلف بوده است ولی در اصل دارای ریشه کلی است.
    به این ترتیب که عقیده داشته اند، روح از یک ماده درست شده و تمام زندگی انسان به این ماده بستگی دارد. همچنین عقیده داشتند که در ابناء بشر این ماده ی روح در سر او قرار گرفته است.
    بنابراین، موقعی که مثلاً افراد یک قبیله موفق می شدند تعدادی سر انسان شکار کنند، عقیده داشتند که به این ترتیب ارواح توی این سرها را اسیر خود کرده اند و همچنین با این کار، دارند به «موجودی ماده روح» که به قبیله تلعق دارد، اضافه می کنند که این امر باعث افزایش باروری و برکت و افزایش، حیوانات و غلات قبیله خواهد شد!
    بدون شک، بسیاری از ما، فکر می کنیم که شکار سر انسان، بیشتر در قاره آفریقا متداول بوده است. ولی این اندیشه صحت نداشته، زیرا این سنت غیر انسانی وحشیانه از جاهای دیگر دنیا به این قاره هم (مخصوصاً نیجریه) راه یافته است. در موزه انگلیس، کتیبه ای هست که نزاعی را در قرن هفتم قبل از میلاد نشان می دهد. در این نزاع آشوری ها در حال قطع کردن و حمل سر دشمنانشان هستند.
    در بسیاری از قسمت های هند هم شکار سر انسان، خیلی متداول بوده است. در آمریکای شمالی، سرخپوستان عادت نداشته اند که سرهای بریده را با خودشان ببرند و فقط پوست این سرها را کنده و با خود می برده اند چون عقیده داشتند که روح در موی سر قرار دارد! در آمریکای جنوبی نه فقط شکار سر انسان، متداول بود، بلکه قبایل وحشی آن، همچنین کوچک کردن سر انسان را هم متداول کرده و این سرهای کوچک شده را به عنوان غنیمت جنگی و نشانه ظفر و پیروزی نگه می داشته اند.

     

      نفت چگونه به وجود آمد؟

    نام دیگر نفت، کلمه پترولیوم یا نفت خام است که همین کلمه سر رشته ای در مورد چگونگی تشکیل این ماده، یعنی نفت به دست ما می دهد.
    این کلمه یعنی پترولیوم، معنی «سنگ نفت» را می دهد. دانشمندان عقیده دارند که نفت از گیاهان و حیواناتی به وجود آمده که در زمان های قدیم در دریاهای گرم که قسمت بیشتر کره زمین را فراگرفته بود، می زیسته اند.
    همانطور که به مرور، این گیاهان و حیوانات می مرده اند، در کف این دریاها روی هم انباشته شده و بعد هم میلیون ها تن ماسه و لجن روی آنها را می پوشانده است. خود این ماسه و لجن ها هم به علت این که تحت فشار قرار می گرفته اند. به صورت صخره هائی در می آمده اند.
    گیاهان و حیوانات زیر این سنگ ها، کم کم مبدل به مایع سیاهرنگی شده و چون راه خروجی نمی یافتند، در خلل و فرج این سنگ ها و صخره ها حبس می شدند. بعداً وقتی که قسمت هائی از قشر و پوسته زمین به طرف بالا حرکت کرده یعنی ناحیه کف دریاهای قدیم، تبدیل به خشکی های کره زمین شده و وقتی مقداری از آن مایعات سیاهرنگ یعنی نفت، به طور طبیعی به سطح زمین تراوش کرده، در این موقع بوده که توجه بشر به این مایع جلب شده است.
    نفت خام، هزاران سال است که توسط بشر استفاده می شود. مصری ها و چینی های قدیم، به عنوان دارو از این مایع استفاده می کرده اند، در هندوستان هم خیلی قبل از تاریخ مسیحی نفت را می سوزانده اند.
    ولی تا اواسط قرن نوزدهم تنها راه به دست آوردن نفت عبارت از جمع آوری تراوش های طبیعی این مایع به سطح زمین بوده است. بعضی اوقات هم نفت را از سطح آبها یا سنگ های رسی جمع می کردند.
    نفت خام، به همان صورت که از چاه استخراج می شود. موارد استفاده خیلی کمی دارد. بنابراین باید حتماً ان را تصفیه کنند. چون عمل تقطیر مواد مختلفی را که به طور طبیعی در نفت خام وجود دارند از یک دیگر جدا می کند.
    یعنی با تقطیر می توان بنزین، نفت سفید، روغن های نرم کننده، نفت سیاه یا نفت سوختنی و قیر به دست آورد.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/6:: 12:9 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(17)

     

     چرا مردم می خواستند مدرسه داشته باشند؟

    بشر از زمان های خیلی خیلی ابتدائی، به صورت گروهی زندگی کرده است. هر گروهی سعی داشته تا آنجا که ممکن بوده این اتحاد را حفظ کرده و راه هائی بیابد که حتی وقتی فرد فرد اعضای گروه از دنیا می روند، گروه باز هم بتواند به حیات خود ادامه بدهد. بنابراین برای این منظور، یعنی علاقه به بقاء و ادامه حیات، لازم بود که اعضای مسن تر گروه هر آنچه که فرا گرفته و تجربه کرده بودند به بچه ها و جوان ترها بیاموزند تا آنها هم بتوانند مشکلات و مسائلی را که با آنها روبرو می شدند خود حل و فصل کنند. جوانان همچنین برای این که بتوانند آداب و رسوم و دانش و مهارت های گروه را اموخته و یا اجرا کنند باید آموزش می دیدند. بنابراین فکر و عقیده «آموزش » حتی سالها قبل از این که مدارس به وجود بیایند، قوت گرفت.
    بالاخره موقعی که حروف اختراع شد ایجاد مدارس ضرورت یافت. چون ابتدا آموزش خاصی لازم بود که بتوانند به این نشانه ها یعنی حروف مسلط شوند. زیرا وجود این نشانه ها امکان جمع آوری دانش ها را در یک جا فراهم آورد که قبلاً چنین امکانی وجود نداشت. مسلم بود که زندگی عادی در گروه، نمی توانست امکان این نوع آموزش خاص را فراهم کند، بنابراین یک سازمان مخصوصی لازم بود که تا وظیفه آموزش گروه را بر عهده بگیرد، این سازمان مخصوص همان «مدرسه» بود.
    هیچکس به درستی نمی داند که اولین مدرسه کی به وجود آمد. ولی می دانیم که در مصر و احتمالاً در چین و بعضی از کشورهای در 5000 یا 6000 سال پیش، مدارسی وجود داشته اند.
    در حقیقت، فکر آموزش برای عموم، که یکی از راه های پیشرفت و توسعه جوامع بشری است، تا قرن هیجدهم، به صورت امروزی مسأله، قوت نگرفته بود. شاید در حدود همین 100 سال پیش بود که تحصیل برای هر کودکی حق مسلم و ضروری او شناخته شد.
     

      مذاهب چگونه پدید آمدند؟

    امروزه مذاهب اصلی در دنیا عبارتند از هندو، بودائی، پیروان کنفوسیوس، تائوئیست ها، شینتوها، زردتشی ها، یهودی ها و مسیحی ها و مسلمان ها.
    مذهب هندو در هندوستان، حدود 3000 سال قبل، به وجود آمد.
    بنیانگذاران این دین به «برهما» یعنی اولین و بزرگترین خدایشان معتقد بودند و می گفتند «برهما» آنها را آفریده و ضمناً دارای چندین خدای دیگر نیز بودند.
    بودا که یک معلم بزرگ مذهبی بود، در حدود 3000 سال پیش می زیسته است. در مذهب او هیچکس نباید به خدا یا خدایانی معتقد باشد، بلکه طبق فلسفه بودا، هر کس باید نفس خود را پاک و منزه نگاه دارد تا از امراض شیطان و سایر رنج ها در امان باشد. دین بودا دارای فرقه ها و اشکال مختلفی است.
    بعد می رسیم به «کنفوسیونیسم» که بر مبنای تعلیمات کنفوسیوس پایه گذاری شده است. کنفوسیوس فیلسوفی بوده که در شانزده قرن قبل از میلاد می زیسته است و فلسفه او به طور کلی بر طرز سلوک و رفتار مردم با یک دیگر استوار بوده است. یعنی طبق فلسفه او باید به مردم با یک دیگر مهربان و خوب باشند.
    «تائوئیسم» از یک کتاب کوچک به نام «تائوته کینگ» بیرون آمده است که به ویله لو – تسه در شانزده قرن قبل از میلاد نوشته شده است.
    او در این کتاب، پیروان خود را به جستجو و دنبال کردن راه طبیعی زندگی دعوت می کند.
    شینتو، که مذهب ابتدائی ژاپنی ها بوده است، بعدها توسط معلمین و مدعیان بسیاری که اکثر چینی بودند، اصلاح و تعدیل گردیده است. مذهب زرتشتی، از تعلیمات زرتشت، ناشی شده است که یک پیامبر ایرانی بوده است. زرتشت احتمالاً در هفت قرن قبل از میلاد، به دنیا آمده است. این مذهب، «اهورامزدا» را به عنوان خدای یگانه بزرگ معرفی می کند. مذهب اسلام، بر پایه تعلیمات حضرت محمد (ص)، بنا شده است که یک پیامبر عرب بوده و در قرن ششم بعد از میلاد، می زیسته است.
    مذهب یهود، از قدیمی ترین مذاهب قائل به توحید است. که از فلسطین، که اولین خانه یهودی ها بوده است ریشه گرفته و بعد به وسیله یهودی ها به هر جا که سفر کردند راه یافته است.
    بالاخره دین مسیح بر پایه «عیسی مسیح » (ع) پایه گذاری شده که بین هشت تا چهار سال قبل از میلاد، در فلسطین به دنیا آمده است.
     

      اولین زنان تارک دنیا یا راهبه ها چه کسانی بودند؟

    «رهبانیت» عبارت از یک نوع زندگی است که صرفاً وقف مذهب شده باشد. «دیر راهب ها» عبارت از خانه های مخصوص مردان است که عهد یا نذر کرده اند که زندگی شان را وقف مذهب کنند. این مردان معمولا راهب خوانده می شوند. اما کشیش ها و برادران دینی هم می توانند علاوه بر راهب ها، در این دیر زندگی کنند.
    «کانونت» هم (که معنی خانقاه یا دیر زنان تارک دنیا را می دهد) عبارت از خانه هایی است که زنان و دخترانی که زندگی خود را وقف خدا و مذهب کرده اند، در آنجا سکونت می کنند و آنها را هم «راهبه» یا «تارک دنیا» می نامند. رهبانیت، خیلی پیش از میلاد مسیح پدید آمده است. گروهی از راهبه های یهودی یا «اسن» ها بوده اند که یک زندگی اشتراکی را اختیار کرده و در دارائی یکدیگر شریک بودند.
    رهبانیت مسیحی، برای اولین بار در مصر پدید آمد که سه قرن بعد از میلاد مسیح بود و بر اثر این پدیده جدید، گروهی از مردان جوامع خود را ترک کرده و رفتند تا یک زندگی انزوا جویانه داشته و به عبادت و دعا مشغول باشند.
    پدیده برگزیدن زندگی مذهبی و تارک دنیا شدن هم در میان زنها، چیز تازه ای نبوده و از خیلی از زمان های ابتدائی وجود داشته است. در حقیقت، بعضی از مردم خیلی پیش از این که به فکر ساختن دیر برای مردان باشند، به فکر درست کردن دیر برای زنان راهبه افتاده بودند. در سال 270، «سنت انتونی» یک دیر از این نوع را بنیاد نهاد. گفته می شود که او می خواسته این دیر مخصوص زنان را برای سکونت خواهران خود درست کند. بنابراین زنان تارک دنیا از زمان های خیلی قدیم هم وجود داشته اند.
    در تاریخ مسیحیت وقتی که دسته های مذهبی راهبان به وجود آمد، یک دسته هم خاص زنان تشکیل شد.
    بسیاری از دسته های مذهبی زنان، امروزه از قانون «سنت اگوستین» یا «سنت فرانسیس» پیروی می کنند. زنها هم عیناً مثل مردها عبادت کرده و هر دسته خاص در یک دیر زندگی کرده و لباسهای مخصوص به آن دسته را می پوشند. تا قبل از قرن هفدهم، این دسته های راهبه معمولاً تمام عمرشان را در دیر گذرانده و به عبادت مشغول می شدند. ولی بعد از این تاریخ عده ای از این راهبه ها اجتماعی تر شده و معمولاً برای کارهای داوطلبانه راهی مدارس، بیمارستان ها و غیره می شوند.

      صلیب سرخ چگونه به وجود آمد؟

    در یکی از روزهای گرم ماه ژوئن سال 1859، در نزدیکی محل وقوع جنگ «سولفرینو» هزاران هزار، کشته و زخمی در این طرف و آن طرف میدان جنگ افتاده بودند. چند تن جراح تند و تند دست به کار نجات مجروحین بودند، ولی متاسفانه آنقدر تعداد زخمی ها زیاد بود که بسیاری از آنها قبل از این که کسی بدادشان برسد، یکی بعد از دیگری جان می سپردند. در این حین، یک سوئیسی جوان به نام «هنری دنانت» که از محل این جنگ خونین سفر می کرد، از دیدن این منظره خونین و صدای آه و ناله مجروحین، به شدت متأثر گردیده و بی درنگ دست به کار کمک شد. ولی تعداد زخمی ها زیادتر از آن بود که هنری دنانت واقعاً کاری از دستش ساخته باشد. بنابراین در این موقع، این مسافر جوان فکری به خاطرش رسیده و شروع کرد به جمع کردن عددهایی از زنان داوطلب از دهکده ای که در آن نزدیکی قرار داشت.
    این گروه از زنان و دختران خیرخواه، با راهنمائی«هنری دنانت» فورا دست به کار شده و به پرستاری از مجروحین پرداختند.
    بعد از آن، هنری دنانت خلاصه هایی از مشاهدات خود را از وضع رقت انگیز مجروحین جنگی به صورت گزارشی نوشته و در آن شرح داد که شاهد چه وضع و مناظر دلخراشی بوده است. به عقیده او، اگر یک سازمان به وجود می آید که بدون توجه و فرق گذاشتن بین ملیت هر کس، داوطلبانه به نجات مجروحین هر جنگی می شتافت، مسلماً در این قبیل وقایع، تعداد تلفات به حداقل می رسید.
    بدین ترتیب بود که به خاطر سپاسگزاری از توجه و همنوع پرستی «هنری دنانت» معاهده «صلیب سرخ» مورد قبول چهارده کشور شرکت کننده و در کنفرانس بین المللی که در ژنو به سال 1864 بر پا گردید.
    و مجدداً در سال 1906 تجدید نظر و اصلاح شد. وظیفه مهم سازمان «صلیب سرخ»، کمک به مجروحین جنگ، صرف نظر از ملیت و نژاد آنها بود. پرچم سوئیس هم با تغییراتی، یعنی پس و پیش کردن رنگ هایش، به عنوان ارم صلیب سرخ در نظر گرفته شد. اکنون تحت این پرچم، ملت های بسیاری قلباً در کمک به همنوع در مواقع اضطراری یا جنگ متحد شده اند. به این جهت در هر جنگی، این پرچم رحمت چه از طرف دوست یا دشمن، مورد احترام می باشد.
    بنیان جامعه صلیب سرخ انگلیس، در سال 1870 نهاده شد و در سال 1908 تشکیل گردید. با وجود این که مثل ارتش انگلیس، سرویس پزشکی مخصوص به خود را دارد ولی، کمک های سازمان صلیب سرخ، در زمان جنگ، به انگلستان بسیار شایان توجه بوده است.
     

      چرا می گویند که گربه سیاه بدشانسی می آورد؟

    هنوز هم میان مردم دنیا، میلیون ها نفر هستند که معتقدند که اگر گربه سیاه مثلاً از سر راهشان عبور کند، حتماً دچار یک بدشانسی خواهند شد.
    اصولاً ریشه این نوع موهوم پرستی و عقیده داشتن به خرافات، در حقیقت به هزاران سال پیش باز می گردد.
    در مصر باستان گربه را می پرستیدند و آن را محترم و مقدس می شمردند.
    و خدایی هم به نام «پشت» داشته اند که کله آن شبیه کله گربه درست شده بود. مصری ها عقیده داشتند که خدای آنها، یعنی «پشت»، دارای نُه جان است و به این علت است که مردم امروز می گویند، گربه نُه جان دارد. در مصر باستان، همچنین موقعی که یک گربه سیاه می میرد. جسد او را مومیائی کرده و حفظ می کردند، در یک قبرسان، در یکی از خرابه های باستانی مصر، به جسد هزاران گربه سیاه برخورده اند که همگی مومیائی شده بودند.
    بعدا مردمی که به جادوگری و این قبیل چیزها اعتقاد پیدا کردند، وجود گربه سیاه را هم با جادوگران مرتبط کردند. یعنی معتقد شدند که گربه های سیاه همان جادوگران هستند که به هیأت گربه درآمده اند، بنابراین کشتن گربه سیاه به معنی کشتن یک جادوگر نبود، چون هر جادوگری نُه تا جان داشت.
    در قرون وسطی اعتقاد داشتند که جادوگرها و اطبای جادوگر، مغز گربه سیاه را در پختن معجون های اسرار آمیزشان به کار می بردند. خلاصه بنابر، این دلایل است که نزد مردم خرافی، گربه سیاه نشانه بدبختی و نحوست شناخته شده است.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/5:: 12:11 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(16)

     

    شهرها چگونه به وجود آمدند؟  

    شهرها قسمتی از تمدن بشر به شمار می آیند. دو کلمه «سیتی» یعنی شهر

    و «سیویلیزیشن» یعنی تمدن، هر دو از لغت لاتین
    Civis به معنی شخصی آمده است که هم در وظایف و هم در امتیازات اجتماعی که در آن زندگی می کند، سهیم باشد. بنابراین وقتی انواع مختلفی از مردم، یاد گرفتند که چطور دسته جمعی کار کرده یا مثلاً چطور دسته جمعی تفریح کنند، شهرهای بزرگ پدید آمدند. اختلاف عمده بین شهر و شهرک و دهکده در مساحت آنهاست. معمولاً از لحاظ اندازه شهر از بقیه بزرگتر است و تقریباً تمام شهرهای کنونی در ابتداء به اندازه یک دهکده بوده اند.

    دقیقاً کسی نمی داند که اولین شهر دنیا چه موقع و به دست چه کسی به وجود آمد. شاید مثلاً وقتی یک قبیله سرگردان از شکارچیان و غیره به دنبال جای مناسبی می گشته اند تا برای محل سکونتشان انتخابش کنند، این رویداد تقریباً در شش هزار سال قبل از میلاد یا احتمالاً زودتر از این تاریخ انجام گرفته است. در سه هزار سال قبل از میلاد بشر شهرهای بزرگی ساخته و در آنها زندگی می کرده است.

    در یک دوران خیلی ابتدائی تاریخ، قبل از به وجود آمدن شهرها، بشر متوجه این نکته شده که اگر حیوانات را گرفته و آنها را رام و اهلی کند؛ به این ترتیب به روش آسانتری می تواند غذای خود را تأمین نماید. چون در این صورت دیگر لازم نبود که هر وقت احساس گرسنگی می کند مجبور شود برای شکار حیوانات روانه جنگل و غیره شود و همچنین متوجه نکته دیگری نیز شد که عبارت بود از این که اگر خودش میوه و یا غله بکارد آسان تر می تواند به این خوراکی دسترسی داشته باشد. از اینرو، بشر شروع به زراعت و کشاورزی و پرورش حیوانات کرد.

    اما مردم اگر می خواستند، دائماً از این جا به آنجا کوچ کنند، پس تکلیف زراعت و کشاورزی چه می شد. چون برای امر زراعت لازم است که انسان مدتی کافی، مثلاً تا رسیدن وقت خرمن، در یک جا اقامت کند. یا علاوه بر آن کوچ دادن گله های حیوانات از این محل به محل دیگر کار آسانی نبود. با این دلایل قبیله های مختلف بشری، یک جای معینی را برای سکونت دائمی خود انتخاب کرده و بدین ترتیب کم کم شهرها و دهکده ها پا به عرصه وجود گذاشتند. در حال حاضر از آن دهکده های اولیه دیگر آثاری به جا نمانده است.

    چون در آن موقع همه ی خانه ها از پوست یا چوب یا گل ساخته می شده، و کم کم با گذشت زمان، بشر یاد گرفته که چگونه آنها را از مواد بادوام تری بسازد، بنابراین دهکده های ساده زراعتی اولیه کم کم توسعه و تغییر شکل یافته و جای خود را به شهرک ها و شهرهای بزرگ داده اند.

     

      پلاستیک را چه کسی اختراع کرد؟

    منظور از پلاستیک همان ماده ای است که قابلیت «شکل پذیری و قالبگیری» دارد. وقتی که به آن حرارت داده می شود مانند خمیر بازی بچه ها حالت به خود می گیرد و می توان آن را به اشکال مختلف درآورد و چون سرد بشود به همان صورت باقی خواهند ماند.

    برای تهیه پلاستیک، شیمیدانان ابتدا کار را از ملکول شروع کردند. شیمیدان ها از ماده بخصوصی مولکول هائی تهیه کرده اند که به صورت زنجیری هستد. این رشته یا زنجیر ملکولی عملش با مولکول انفرادی متفاوت است. گفته می شود که هنگامی که مولکول ها به صورت زنجیر در می آیند به وسیله عمل «پولیمریزاسیون یا ترکیب و تراک ذرات» می توانند مواد تازه ای را بسازند. تکه های سخت جسم پولیمر (جسمی که از ترکیب و تراکم ذرات جسم دیگر پدید آید) سائیده شده و به صورت گرد در می آید. با این ماده گرد شده مواد رنگی اضافه می کند و در ضمن با کمک مواد شیمیائی دیگران را انحناپذیر می سازند.

    شیمیدانان با پلاستیک آشنا بودند تقریباً در 125 سال پیش با آن کار می کردند. در سال 1838 کلریدوینیل پلویزه گردید؛ در سال 1839، ماده استیرن در سال 1843 ماده اکریلیک و در سال 1847 ماده پولیستر و پولیمریزه شدند. ولی در آن زمان چندان نیازی به این مواد ترکیبی نبود. چون فرآورده های طبیعی مانند چوب، فلز، لاستیک، پوست و عاج به حد وفور یافت می شد.

    ذخیره عاج اولین ماده ای بود که به مصرف رسید. بنابراین به کسی که قادر بود جانشینی برای این ماده یعنی عاج بیابد، جایزه ای پیشنهاد گردید. در حالی که فعالیت روی این طرح ادامه داشت، «جان هیات» و برادرش «ایسایاهیات»، سلولوئید را کشف کرده و در سال 1870 آن را به ثبت رساندند. ماده سلولوئید نواقص زیادی داشت ولی کشف آن سایر شیمیدانان را هدایت و ارشاد کرد تا درباره پیدایش مواد ترکیبی دیگر فکر و چاره جوئی کنند. در سال 1907، «انیک لند» پلاستیک فنولیک را کشف نمود که اولین ماده ترکیبی خالص بود و به مقدار زیادی تولید گردید. از آن تاریخ، تاکنون پلاستیک های تازه زیادی کشف شده اند.

     

      اولین دانشگاه کی به وجود آمد؟

    کلمه «کالج» یا دانشکده در اصل به معنی، اجتماعی از افراد است که به فعالیتی مشترک اشتغال داشته باشند. مثلا یک کالج کاردینال ها وجود دارد که پاپ را در رم انتخاب می کند. و ایالات متحده هم یک کالج انتخاباتی دارد که رئیس جمهور یا معاون رئیس جمهوری را انتخاب می کند.

    در قرون وسطی هر نوع اشتراک و اجتماعی که برای یک نفع مشترک ترتیب می یافت «یونیورسیتی» یا دانشگاه نامیده می شد. بنابراین ابتدائی ترین دانشگاه های تحصیلی فقط اجتماعاتی بودند از دانشجویان یا طلبه ها و مدرسین که به منظور نفع متقابل تشکیل می شدند. و به صورت امروزی ساختمان های دائمی وجود نداشت و مدرسین یا شاگردان فقط یک سالن یا اطاق بزرگی را برای این منظور اجاره می کرده اند. در آن موقع، این مؤسسات علمی کم کم توسعه پیدا کرده و بناهائی ساختند و همچنین بعضی حقوق و امتیازات قانونی کسب کردند، و بدین ترتیب دانشگاه های دائمی پدید آمدند. یک چنین دانشگاه اولیه ای، در «سالرنو» ایتالیا وجود داشته و در قرن نهم به عنوان «مدرسه طب» معروف بود. بعد در سال 1231 بود که رسماً یک دانشگاه ساخته شد.

    در اواخر قرن دوازدهم و در «بولونا» ایتالیا یک دانشگاه که چندین مواد را تدریس می کرد تاسیس گردید. در مدرسه بولونی موادی از قبیل حقوق، طب، هنر و الهیات تدریس می شد.

    معروف ترین مدارس تحصیلات عالیه قرون وسطی «دانشگاه پاریس» بود که رسماً در نیمه دوم قرن دوازدهم تأسیس گردید که بعدها به عنوان یک نمونه برای تأسیس سایر دانشگاه های اروپائی مورد تقلید قرار گرفت.

    دو تا از قدیمی ترین دانشگاه های انگلیس که به تقلید دانشگاه پاریس تأسیس گردیدند؛ یکی دانشگاه آکسفورد و دیگری دانشگاه کمبریج بود، که هر دو رسماً در قرن سیزدهم، تأسیس شدند. باید بدانید که دانشگاه معمولاً شامل چند دانشکده است. یعنی مدارک تحصیلی که داده می شود، در رشته های مختلف تدریسی آن دانشگاه است.

    بسیاری از مؤسسات علمی ابتدا به صورت کالج، یعنی دانشکده، شروع به کار کرده و سپس کم کم مبدل به دانشگاه شده اند. در ایالات متحده اولین دانشکده «کالج هاروارد» بود که در ماسوچوست در سال 1636، تاسیس گردید. امروزه «دانشگاه هاروارد» یعنی کالج هاروارد سابق، در شمار یکی از معتبرترین و بزرگترین دانشگاه های آمریکا می باشد.
     

     

      علم حساب چگونه پدید آمد؟

    علم حساب «علم اعداد» هم نامیده می شود. خود کلمه حساب یعنی «اریتمتیک» در اصل از لغت یونانی arithmnos به معنی اعداد می آید. در ابتدا بشر برای شمارش مثلاً تعداد گوسفندان یا گاوهایشان از انگشتان دست کمک می گرفته است. لغت «دجت» که معنی هر عدد فرد بین صفر تا 9 را می دهد، از لغت (digitus) لاتین آمده که به معنی انگشت است.

    سپس، بشر شروع به ساختن چوب خط کرده است. قدم بعدی، عبارت از اختراع یک روش عدد نویسی مناسب بود. روشی، که بر طبق آن برای نوشتن هر عددی، یک شکل یا علامت خاص، نشانه یک عدد بود. یونانیان قدیم از حروف الفبایشان برای این منظور استفاده می کردند. رومی ها هم کمی بعد، این روش را به کار بردند. یعنی از ترکیب قسمت اعظم حروف الفباء هفت حرف درست کردند که این هفت حرف همه کار را انجام می داد. البته این سیستم های حرفی، در نوشتن حاصل جمع به کار می رفتند ولی معمولاً حساب کردن با کمک یک چرتکه انجام می گرفت.

    عربها سیستم عددنویسی را که امروزه بر مبنای سیستم هندو استوار است، به وجود آوردند.

    این سیستم عدد «صفر» را که برای نشان دادن مقدار رقم می باشد، بدعت گذاشت (یعنی مثلاً برای فرق گذاشتن بین عدد 13 و 1030) که «صفر» در زبان عربی معنی «خالی و هیچ » را می دهد این سیستم کار حساب را خیلی آسان و ساده نمود. اولین عدد حساب که بر اساس سیستم عددنویسی عربها تدوین و نوشته شد، به وسیله یک ایتالیایی در سال 1202 بود. اولین علم حساب چاپ شده به زبان لاتین و به سال 1478 در ایتالیا بود. سایر قواعد حساب ابتدائی، در سال های 1484 و 1496 چاپ شدند، که شامل جمع و تفریق و ضرب کردن بود.

    در بعضی از «مدارس لاتین» درس حساب فقط برای سال پنجم و یا ششم و فقط یک ساعت در هفته تدریس می گردید. باید یادآور شد که کتاب های حساب ابتدائی، شامل اکثر روشهای جدید بود و بنابراین در این موارد، ما به مقدار زیادی مدیون مؤسسین این روش و هندوهائی هستیم که خالق این ها بودند. لازم به یادآوری نیست که تسلط کامل و جداول ضرب و تفریق و جمع و تقسیم، در فهم و فراگیری درس حساب ابتدائی بسیار ضروری است.
     

     

      گرد کاکائو چیست؟

    گرد کاکائو همان است که در اصطلاح ما، به کاکائو معروف شده، آن را با آب یا شیر می آمیزیم و می نوشیم.

    تهیه گرد کاکائو بدین گونه است که پس از آسیا کردن دانه های کاکائو، مقداری از چربی آن را می گیرند. این چربی به نام کره کاکائو در تهیه‌ مواد آرایشی، دارو و همچنین به عنوان جزئی از شکـلات شیـرین، مصـرف می شود. آن چه پس از این باقی می ماند باز هم نرم تر آسیا می شود و گرد کاکائو به دست می آید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/4:: 12:12 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(15)

    جزایر هاوائی چگونه به وجود آمد؟

    هاوائی یکی از جدیدترین ایالاتی است که جزو آمریکا درآمده است. این سرزمین از گروهی جزایر واقع در اقیانوس آرام تشکیل یافته است. (تقریبا 2400 میلی جنوب غربی کالیفرنیا).
    این ایالت شامل هشت جزیره بزرگ و عمده و تعداد جزایر کوچکی است و جمعاً مساحتی قریب 6420 مایل مربع دارد.
    طبق روایات و افسانه های بومی هاوایی، یک ربّ النوع آتشفشان بوده که پله نام داشته و او این جزایر را آفریده است. باز هم طبق روایات و اعتقادات اهالی بومی این سرزمین، بعضی اوقات این ربّ النوع به دهانه های آتشفشانی جزیره بازگشته و آتش خود را به صورت انفجار و فوران ظاهر می کند.
    واقعیت عجیب و شگرف اینجاست که جزایر هاوائی، در واقع دماغه آتشفشان های بزرگی هستند که خود آنها در ته اقیانوس آرام قرار دارند. مثلاً جزیره هاوائی (بزرگترین جزیره )، که دو برابر جزایر دیگر است، به وسیله پنج کوه آتشفشان اشغال شده است که میزان فوران مواد آتشفشانی آنها یکی از دیگری بیشتر است. دو تا از آنها امروز هم همچنان فعال بوده و هنوز هم در شکل بخشیدن به جزیره و ساختمان خاص آن سهم مؤثری دارند.
    یکی از این آتشفشان ها، مونالوا می باشد که هر سال یک بار آتشفشان می کند. در سال 1950، این کوه به مدت 23 روز تمام آتشفشانی و فوران کرده و گدازه های ( توده گداخته) خود را همچون سیلی جوشان به دریا سرازیر کرد و وقتی سیل گداخته ها وارد آب اقیانوس شد، باعث مرگ هزاران ماهی گردید.
    آتشفشان دیگر که «موناکی» نام دارد، یک آتشفشان خوابیده است. که ضمناً بلندترین کوه اقیانوس آرام به حساب می آید، و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 13780 پا است. اما دامنه این کوه تقریبا در 18000 پائی زیر اقیانوس است و اگر ارتفاع این کوه را از دامنه آن در زیر آب اقیانوس در نظر بگیریم، با این حساب، بلندترین کوه روی زمین خواهد بود.
    در یکی دیگر از جزایر هاوائی یعنی «موئی»، یک آتشفشان موجود است که «هالیکالا» نام دارد و به ارتفاع حدود 10025 پا، سر برافراشته است و به بزرگترین آتشفشان دنیا شهرت دارد. گشادی دهانه این آتشفشان در حدود بیست مایل و عمق آن شاید حدود 2720 پا باشد.

     برج لندن کی ساخته شد؟

    اگر بنای جالبی در لندن باشد که هر توریستی می خواهد آن را از نزدیک ببیند، باید همان برج معروف لندن باشد که نشاندهنده عظمت و تاریخ انگلیس است.
    در نقطه ای که اکنون این برج قرار گرفته احتمالاً ابتدا یک دژ بریتانیائی و سپس یک دژ رومی وجود داشته است. شاید ساکسون ها هم در این نقطه صاحب دژی بوده اند. بعد، «ویلیام فاتح» دستور ساختن یک برج سفید را داده است. که از قدیمی ترین قسمت های قلعه نظامی حاضر است. قسمت های مهم دیگر بنا هم، در زمان حکومت «هنری سوم» (72-1216) ساخته شده اند. روایت شده که ویلیام فاتح به این منظور این «برج» را ساخت که مردم لندن بیشتر از او حساب ببرند و در واقع از این برج، بیشتر به عنوان یک زندان استفاده شده است تا یک دژ نظامی.
    برج لندن، هنوز هم به عنوان یک «قورخانه» یا زرادخانه باقی مانده است. در عرض دو جنگ جهانی از این برج دوباره به عنوان یک زندان استفاده شد. این برج در زمینی به مساحت قریب سیزده «اکر»، در شهر قدیم لندن واقع شده است و تمام دیوار بیرونی این برج، به وسیله یک خندق بزرگ که دور تا دور برج را گرفته، محاصره شده است.
    در حالی که یک پادگان سرباز، که برای مراقبت از برج گماشته شده اند و در گوشه و کنار این برج قرار دارند، بیشتر توریست های علاقمندی که برای دیدن برج می آیند، ضمناً با کسان دیگری هم در برج به نام «بیف ایتر» ها نیز روبرو می شوند که مثلاً در حکم زندانیان برج هستند. گروهی در حدود چهل نفر مرد که برای شغل دفاع از برج انتخاب شده اند. این زندانبانان اونیفورم مخصوصی می پوشند که مربوط به زمان «هنری هشتم» یا ادوارد ششم است. دلیل این که به این زندانبانان «بیفایتر» می گویند این است که در زمان های قدیم زندانبان های این برج هر روز یک جیره گوشت گاو (بیف) داشته اند.

    اولین سیاهان چه موقع به قاره آمریکا رفتند؟

    حتما شنیده اید که مردم می گویند، امریکائی های واقعی در اصل فقط سرخپوستان بوده اند و بقیه آمریکائی ها کسانی بوده اند که مثلاً پدرانشان از کشورهای مختلف دنیا به این قاره مهاجرت کرده اند. اما چیزی که بیشتر مردم نمی دانند این است که اولین سیاهانی که قدم در خاک آمریکا گذارده اند، به عنوان کاشف وارد این کشور شده اند! در آن زمان، سیاهان، همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها که قصد کشف و سفر به این قاره را داشتند، به آمریکا آمدند، مثلاً موقعی هم که «بالبوا» اقیانوس آرام را کشف کرد، سیاهان همراه او بوده اند. یا همراه «کورتز» هم که مکزیک را کشف کرده بوده اند. بالاخره این سیاهان به همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها قسمت های داخلی آمریکای شمالی را کشف کرده و به «نیومکزیکو» و «آریزونا» و دره «میسوری» رفته اند. مثلاً یک سیاه بود که پرورش گندم را در قاره جدید یعنی آمریکا شناساند.
    در آن زمان بسیاری از سفیدپوستان به عنوان مستخدم «قراردادی» به امریکا می رفتند.
    یعنی برای یک اقامت طولانی خدمت، خود را به این کشور می فروختند. اما موقعی که عزیمت مستخدمین قراردادی سفیدپوست از اروپا متوقف گردید، شروع کردند به بردن برده های سیاهپوست از مستعمره ها یعنی از سال 1688 این جریان آغاز شده و در سال 1715، تعداد این برده های سیاه به بیشتر از 58000 نفر بالغ شد و تا سال 1775 هم این تعداد به بالاتر از 50000 نفر رسید.
    تا این که در 1807، بنا به تقاضای «پرزیدنت توماس جفرسون» کنگره رأی داد که ورود برده های سیاه به این کشور باید متوقف گردد. اما این جریان هنوز هم به طور غیر قانونی ادامه داشت. بدین ترتیب در سال 1860، درست قبل از جنگ های داخلی آمریکا، جمعیت سیاهپوست آمریکا بالغ بر 4400000 نفر بود.

     آلاسکا را چه کسی کشف کرد؟

    وقتی برای اولین بار، یک عده از سفید پوستان به آلاسکا راه یافتند به قبایل اسکیموها و سرخپوستان و الوتها برخوردند که در این سرزمین زندگی می کردند. در حقیقت، آلاسکا یکی از آخرین نواحی کشف نشده بزرگ دنیا بود که کشف شد و به وسیله سفید پوستی مورد جستجو و تحقیق قرار گرفت.
    در اوایل قرن هیجدم، روسها از طریق «سیبری» به اقیانوس آرام سفر می کردند. در سال 1728، «ویتوس برینگ» که یک نفر دانمارکی و در خدمت نیروی دریایی روسیه بود، «ازکانچاتکا» به خاور سفر کرد. او با ماجراجوئی از جزیره «سن لارنس» به راه افتاده، ولی متأسفانه نتوانست به سرزمین آلاسکا دست یابد. در سال 1741، «برینگ» دوباره رهبری دو هیأت اعزامی را که با دو کشتی کوچک سفر می کردند بر عهده گرفت. یکی از کشتی هایی که «سنپیتر» نام داشت، تحت هدایت خود «برینگ» بوده و هدایت دیگری را که «سنپال» نامیده می شد، «الکسی چریکوف» بر عهده داشت. این دو کشتی در راه مسافرت خود بر اثر یک طوفان شدید از یکدیگر جدا شدند، ولی سرانجام هر دو توانستند خودشان را به آلاسکا برسانند.
    مدت دویست سال بعد تاجرهای پوست روسی برای شکار پوست خرس آبی روانه آبهای آلاسکا می شدند. آنها تأسیسات زیادی در آلاسکا درست کرده و در بعضی از جاها، حتی کلیساهائی توسط الوتها و سرخپوستان به یاری کشیش ها و میسیون های روسی ساخته شد. بعد از آن، چند تن از دریا نوردان اسپانیایی و فرانسوی و بریتانیائی شروع به کشف بعضی از سواحل ناشناخته این سرزمین کردند، اما در حقیقت فقط روسها بودند که از آلاسکا بیشترین استفاده را کرده و از آن به عنوان یک منبع بزرگ پوست فایده بردند و میلیون ها از این پوست ها را به پایتخت های اروپائی سرازیر کردند و وقتی نسل بعضی از این حیوانات شروع به کم شدن نمود، روسها ( به سال 1820 میلادی) کم کم شروع به ترک سرزمین آلاسکا کردند.
    تزار روسیه، «الکساندر دوم»، توجه چندانی به این سرزمین عظیم یعنی آلاسکا نداشت. تا این که ویلیام سیوارد که معاون حکومت ابراهام لینکلن به شمار می رفت، به دولت آمریکا پیشنهاد کرد که آلاسکا را از دولت شوروی بخرند. بنابراین در سال 1867 سرزمین آلاسکا به قیمت 7200000 دلار به کشور آمریکا فروخته شد. بدین ترتیب هر یک جریب فرنگی یعنی «اکر» از مسافت این سرزمین به کمتر از دو سنت فروخته شد! امروزه آلاسکا نه تنها در شمار یکی از 49 ایالت آمریکا می باشد، بلکه این سرزمین عظیم آنقدر برای دولت آمریکا ارزش دارد که قابل محاسبه با دلار نیست!
     

       اولین سوزن را چه کسی ساخت؟

    سوزن معمولاً عبارت است از یک ابزار خیلی نازک و ظریف که یک سرش خیلی تیز و سر دیگر آن کمی پهن تر است که سوراخ یا چشمی هم دارد که نخ را از آن عبور بدهند.
    تاریخچه ساخت این وسیله آن قدر به زمانهای ابتدائی تاریخ می رسد که دقیقاً و به درستی نمی توان معلوم داشت که این وسیله چه موقع اختراع شده است. می دانید که ابتدائی ترین سوزن ها از جنس استخوان یا عاج یا چوب یا برنز و خار ساخته می شده اند. بعضی از این سوزن ها شکل یک درفش یعنی وسیله سوراخ کن را داشته و چیزی بوده شبیه آنچه کفاش ها به کار می بردند. پس این نوع سوزن، سوراخی به آن معنی نداشته و فقط از آن برای سوراخ کردن چیزهای مختلف استفاده می کردند.
    سوزن هائی که از جنس استخوان ماهی یا پرندگان بوده، در آثار و بقایای عهد حجر یافته شده است.
    مدت هزاران سال سوزن های استخوانی سوراخدار به وسیله اقوام متمدن به کار رفته است. حتی سوزن های سنگی هم در حفاری های آثار باستانی مصر به دست آمده است. ساخت سوزن های برنزی یا آهنی به رومی ها نسبت داده شده است. از خرابه های پمپی سوزن هائی به دست آمده که ساخت خیلی خوبی دارند.
    سوزن های فولادی، شبیه همان هائی که امروزه به کار می رود، احتمالاً اولین بار توسط چینی ها ساخته شد. بعداً در قرون وسطی این نوع سوزن، توسط «مغربیها» به اروپا برده شد. اولین سوزن های فولادی که در اروپا ساخته شدند در قرن چهاردهم بود که در «نورمبرگ» آلمان تولید شد.
    در دوران حکومت «ملکه الیزابت اول»، یک نفر آلمانی هنر درست کردن سوزن را به انگلیسی ها یاد داد. که این فن امروزه یکی از صنایع مهم این کشور را تشکیل می دهد و از عمده ترین تولیدکنندگان سوزن در دنیا انگلیس و فرانسه است.
    بد نیست بدانید با وجود این که در ساختن سوزن، این اسباب ظریف و کوچک، ماشین های بسیاری به کار می روند، هنوز هم ساختن این اسباب ظریف کار خیلی آسانی نیست و در واقع سوزن معمولی، باید حداقل از زیر دست بیست نفر عبور می کند، تا کاملاً ساخته و تمام شود.

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/2:: 12:16 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(14)

     

    چرا عروس روی صورتش تور می گذارد؟

     

    در مورد تاریخچه پیدایش این سنت، داستان های زیادی روایت شده است. ولی به هر حال تمام این داستان ها به دوران باستانی بر می گردد.
    می دانید که در زمان های قدیم، در میان خیلی از اقوام، رسم بود که صورت عروس را از چشم شوهر اینده اش تا رسیدن روز عروسی پنهان می کردند، مثلاً این سنت در مصر متداول بود که تا روز عروسی، داماد نمی توانست صورت عروس را ببیند! و باز کردن صورت عروس خود قسمتی از تشریفات عروسی را تشکیل می داد. این رسم در میان عرب ها و هندوها و سایر اقوام آسیائی و اروپائی هم متداول بوده است.
    رومی ها و عبری های اولیه هم تور روی صورت عروس را به عنوان یکی از تشریفات عروسی می دانستند. بعضی از این تور یا روبندها آنقدر بزرگ بوده اند که تمام بدن عروس را می پوشاندند. بعد از تمام شدن مراسم عروسی این روبندها کنار گذاشته می شد تا روز مرگ همسر که دوباره آنها استفاده می شد.
    البته امروزه، گذاشتن تور روی سر عروس، فقط به این دلیل است که هر چه بیشتر جنبه شاعرانه و جالبی به ظاهر عروس داده و او را زیباتر و معصوم تر جلوه دهد.

      چه موقع ساختن خانه متداول شد؟

    لغت «خانه» به معنی جائی برای سکونت است. در ابتدا که بشر هم، مانند مخلوقات دیگر شروع به جستجوی یک جای سر پوشیده و امن برای زندگی خود کرد، اسم این جای سر پوشیده را «خانه» گذاشت. بعداً بشر شروع به توسعه محل سکونت خود از جهات مختلف کرد.
    معلوم نیست که چه نوع خانه ای اول پدید آمده، اما دو نوع از ابتدائی ترین انواع خانه عبارت بوده از مسکن بالای درخت و منزل توی غار.
    در جاهای گرمسیری برای بشر، آسان بود که در بالای درخت زندگی کند و مدل این نوع خانه هم با این شکل بود که با خم کردن و گره زدن شاخه ها ابتدا یک چیز شبیه یک داربست چوبی می ساخت. بعد روی این داربست را با شاخ و برگ درختان و علف و این جور چیزها می پوشاند.
    بشر اولیه، با زندگی در این نوع خانه، از مزاحمت سیل و باران و آفتاب و یا حیوانات وحشی که قادر به بالا رفتن از درخت نبودند تا حدی در امان بود.
    اما در آب و هوای سرد، این نوع خانه یعنی خانه بالای درخت، مناسب نبود. بنابراین در این نقاط، بشر از غارها برای سکونت خود استفاده می کرد که معمولاً هم همیشه آتش جلوی در ورودی غار بر می افروخت. بشر غارنشین، اولین درس ساختن دیوار سنگی را موقعی فرا گرفت که از گذشتن چند سنگ جدای روی هم یک در برای ورود به غار ساخت.
    قدم بعدی، عبارت از درست کردن غار بود. بدین معنی که با کندن حفره ای در دل یک تپه یا کوه یک غار کوچک ایجاد می کرد. تکامل بعدی پیدا کردن یک حفره طبیعی در زمین بود که آن را وسعت داده و سپس یک ساختمان سنگی در اطراف این حفره می ساخت. در نقاط مختلف دنیا، خانه هائی که ساخته شد، طبیعی است که مناسب با نوع آب و هوا و فعالیت مردم آن منطقه بود. در اروپا، اولین خانه چهار گوشه (به جای مسکن مدور) با چهار بیر چوبی که در چهار زاویه قرار داشت، ساخته شد. از شاخه ها یا نهال های جوان که به هم می پیچیدند، برای قرار دادن بین این تیرهای چوبی استفاده می کردند.
     

      گاز برای اولین بار چه موقع مورد استفاده قرار گرفت؟

    بشر می تواند گاز را از یک جاهائی که طبیعت ذخیره کرده است به دست بیاورد و یا خود، آن را تولید کند. حالا در اینجا چگونگی تولید یا ساختن گاز را توسط بشر برایتان توسط شرح می دهیم. اگر یک چپق گچی را با گرد زغال سنگ پر کنیم و سر آن را هم با گچ بپوشانیم، بعد آن را در یک گرمای خیلی زیاد حرارت بدهیم، می بینیم که از سوراخ ساقه چپق، دودی شروع به خارج شدن می کند و خروج این دود به زودی متوقف می شود. حالا اگر یک اشعه را زیر این چپق نگاهداریم، گازی که از خارج می شود، به صورت یک شعله کمرنگ و دائمی شعله ور می گردد. بنابراین، همین آزمایش کوچک مراحل و طرز تشکیل گاز زغال سنگ را نشان می دهد.
    در سال 1792 یک مهندس اسکاتلندی که «ویلیام مورداک» نام داشت، برای اولین بار از گاز مصنوعی، استفاده کرد. او گاز تولید شده از زغال سنگ مشتعل را تصفیه کرده و با استفاده از لوله ای از این گاز برای روشنایی خانه مسکونی خود استفاده کرد. چند سال بعد هم از همین روش برای روشنایی کارخانه ای در بیرمنگام استفاده نمود.
    در ایالت متحده امریکا. گاز مصنوعی قبل از گاز طبیعی، برای ایجاد روشنائی به کار می رفت. در1812، «دیوید ملویل»، از گاز زغال سنگ در بالتیمور مری لند خیابان های شهر را با استفاده از گاز مصنوعی روشن کردد. گاز طبیعی برای اولین بار در «فردونیا» نیویورک، در 1821 به کار رفت.
    امروزه، از گاز طبیعی بیشتر از گاز مصنوعی، استفاده به عمل می آید. واضح است که این، به علت کشف منابع تازه گاز می باشد. توسعه استعمال مختلف گاز در زندگی روزمره و کارخانه ها و غیره و پیشرفت و ساخت انواع جدید لوله کشی ها این امکان را فراهم کرده که بتوانند این منابع گاز را به شهرهای بزرگ متصل کنند.
     

      اثاثیه یا مبلمان منزل چه موقع برای اولین بار به کار رفت؟

    اثاثیه منزل عبارت از چیزهائی هستند که انسان برای نشستن یا خوابیدن و یا غذا خوردن از آنها استفاده می کند. در دورانی که بشر غارنشین روی پوست گرگ روی زمین می خوابیده است، این پوست مثلاً اثاث او محسوب می شده است. و یا موقعی که یک جعبه از چوب خام را برای نگهداری وسایل استخوانی خود ساخت، با این کار اولین صندوق ساخته شد.
    اولین سابقه ای که ما از اثاثیه منزل داریم، به زمان مصری ها باز می گردد. حداقل 4000 سال قبل، مصری ها از صندلی و میز و چهار پایه و صندوق چوبی استفاده می کرده اند.
    بعضی از این صندلی ها، دارای پشتی بلند و بازو بوده اند. که نقش سر حیوانات روی آنها کنده می شده است. بقیه صندلی ها به شکل یک چهار پایه ساده مربع با پایه های (مثل چهار پایه پیک نیک) بوده است. تختخواب های مصری ها، عبارت از یک چهار چوب ساده و غالباً بسیار کوتاه بوده است. مصریها، از بالش استفاده نمی کرده اند، به جای آن متکای چوبی یا عاجی به کار می بردند.
    بابلی ها و آسوری ها هم صاحب اثاثیه ای بوده اند که خیلی استادانه و هنرمندانه ساخته می شده است. پادشاهان و ملکه های قدیمی روی تختخواب های بلند می خوابیده اند که عسلی هم داشته است. یا در روی صندلی های پشت بلندی نشسته و روی میزهای بلندی غذا می خورده اند.
    زندگی در یونان قدیم خیلی ساده بوده است، و تمام اسباب منزل یک فرد یونانی را فقط تختخواب و صندلی و یک میز سبک برای غذا خوردن تشیکل می داده است. در موقع غذا خوردن، مردها معمولاً روی نیمکت های کوتاهی استراحت می کردند و زنها هم روی صندلی می نشسته اند، نمونه تختخوابشان هم شبیه تختخواب های مصری بوده است.
    رومی ها هم بعداً سبک یونانی ها را تقلید کردند. ولی چون دوست داشتند که بیشتر خانه هایشان را با چیزهائی پر کنند که جنبه تزئینی داشته باشد؛ بنابراین به اثاثیه بیشتری احتیاج داشتند. پس کمد را به وجود آوردند، که اسباب های اضافیشان را توی آن بگذارند. آنها هم صندوق های چوبی کنده کاری و نقاشی شده به کار می برده اند. میزهای آنها، بیشتر از فلز یا عاج یا از جنس سنگ های تزئینی بوده است.

      چه مدتی است که بشر تختخواب می سازد؟

    هیچکس به درستی نمی داند که اولین تختخواب دنیا را چه کسی ساخته است؟
    ولی چیزی که می دانیم این است که ایرانیان، آسوری های قدیم، مادها و دارای تختخواب هایی بوده اند که کاملاً استادانه ساخته شده است. این تختخواب ها که معمولاً از سنگ و چوب یا فلز ساخته می شدند، دارای نقش و نگارها و تزئینات بسیار زیبا و جالبی بوده اند.
    مصری های قدیم تختخواب های چوب به کار می برده اند و چهارچوب چوبی به کار می برده اند که در قسمت بالای سر آن یک تخته یکپارچه ای نصب می شده است. و رویه ی تخت را از بندهای چرمی صلیب وار می پوشاندند و روی این بندهای چرمی پوست انداخته می شده است.
    چهارچوب این تخت ها، از چوب های گرانقیمت یا عاج یک پارچه تهیه می شده و پایه های تخت هم تماماً یا از نقره بوده یا از برنز.
    رومی ها دارای تختخواب های بلندی بوده اند که با چند پله به زمین متصل می شده و احتمالاً هم آنها بودند که برای اولین بار تختخواب دو نفره را متداول کردند. این تختخواب پرده های گرانقیمت داشته و استادانه تزئین می شده اند. معروفست که یکی از امپراطوری های رومی تختخوابی از نقره خالص داشته است!
    در قرون وسطی بسیاری از مردم در روی تختخواب هائی می خوابیده اند که به صورت یک فرش بوده که روی کف اتاق پهن می کرده اند و یا فرشی که روی نیمکت می انداخته اند. تشک هائی که از پر یا پشم یا مو بوده اند، روی این فرشها می انداخته و احتمالاً از یک تکه پوست هم به عنوان لحاف استفاده می کردند.
    بعداً در قرن سیزدهم تختخواب جنبه زییاتر و اشرافی تری پیدا کرد. در این دوره چهارچوب تخت ها از چوب بود که با نقاشی و کنده کاری و سایر تزئینات جالب، آن را زینت کرده اند.
    بعد، یک نوع تختخواب پدید آمد که از سقف آویزان شده و یا به دیوار بسته می شد. به زودی تمام انواع تختخواب های بزرگ و اصیل مخصوص استفاده ثروتمندان، یکی پس از دیگری طرحریزی شدند و بدین ترتیب تختخواب به صورت یکی از اجزاء اصلی اثاثیه خانه درآمد.
     

      اولین « بازار مکاره » دنیا چه موقع به وجود آمد؟

    وقتی عبارت «بازار مکاره» را به کار می بریم، در حقیقت مقصودمان یک نوع «نمایش» است. بازار مکاره یکی از قدیمی ترین و متداول ترین معنی فروش و تجارت کالاهاست. این نمایش کالاها یعنی همان تشکیل بازار مکاره غیر از جنبه معامله و فروش کالاها، برای یک مقصود دیگر هم است. یعنی این نمایش ها در واقع برای نشان دادن پیشرفت های صنعتی و هنری یک ناحیه بخصوص یا یک دوره و عصر معینی هم می باشد.
    اولین نمایش کالا یا اولین بازار مکاره جهانی «نمایشگاه بزرگ کارهای دستی همه ملل» بود که در «هایدپارک » لندن در سال 1851 تشکیل گردید.
    این نمایشگاه در یک بنای عظیم به نام «کریستال پالاس» یا قصر بلور ترتیب یافته بود. ساختمان این نمایشگاه ثابت و دائمی از آهن و شیشه درست شده بود. که بیشتر شبیه یک گلخانه عظیم بود. ولی متاسفانه این بنای جالب در سال 1936، بر اثر یک حادثه آتش سوزی، از بین رفت.
    اولین نمایشگاه بین المللی ایالات متحده هم در نیویورک بود که در سال 1853 بر پا شد. ولی با وجود این که 5000 صاحب کالا در این نمایشگاه شرکت کرده بودند، که در حدود نیمی از این عده از 23 کشور خارجی بودند، این نمایشگاه یا بازار مکاره چندان موفقیتی به دست نیاورد.
    اولین نمایشگاه بزرگ ایالات متحده «سنتنیال» در فیلادلفیا و پنسیلوانیا، به سال 1876 بود، که به خاطر یاد بود صدمین سالگرد امضای «اعلامیه استقبلال» برگزار شد. و در این نمایشگاه بود که برای اولین بار، هزاران نفر از مردم، از تولیدات و محصولات تمام ملت که در این نمایشگاه گرد آمده بود، بازدید کردند. مثلاً مخترع معروف «الکساندر گراهام بل» اختراع خود یعنی «تلفن» را برای اولین بار در این نمایشگاه، به معرض بازدید عموم گذاشت.
    سایر نمایشگاه های معروف، عبارتند از «فستیوال بریتانیا» که در سال 1915 به خاطر برگزاری جشن سالگرد «نمایشگاه بزرگ انگلیس » در سال 1851، تشکیل شد. بالاخره یکی از نمونه های بسیار جالب و موفقیت آمیز این نوع نمایشگاه ها، اگر یادتان باشد، همان نمایشگاه معروف «اکسپو 67» بود که در کانادا تشکیل گردید.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/1:: 12:2 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم(13)

     اولین آجر، کی مورد استفاده قرار گرفت؟

     اگر قرار باشد شما بادوام ترین ماده ای که بشر ساخته است نام ببرید، قطعاً آجر خواهد بود. چون آجر از گرانیت و سنگ آهک و حتی آهن هم بیشتر عمر می کند.
    البته آجر یک وسیله ساختمانی جدید به شمار می رود و امروزه در همه جای دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. اما در حقیقت، تاریخچه آجر حتی قدیمی تر از تاریخ تمدن بشر است! بابلی ها و مصری ها حداقل 3000 سال قبل از میلاد مسیح آجر را ساخته و به کار می بردند. بعضی از حفارها عقیده دارند که آجر حتی قبل از این تاریخ هم به کار رفته است.
    در زمان های اولیه آجر به صورت خام ساخته می شده است. ولی معمولاً آجر را از خاک رس یا سنگ رس که در درجه حرارت زیاد پخته می شود درست می کنند. در زمان های قدیم از خاک رس خام برای درست کردن آجر استفاده می شده است و هیچ نوع وسایل و ماشین آلاتی برای ساختن آجر اختراع نشده بود. ابتدا سنگ رس را خرد کرده و با آب مخلوط می کردند بعد چند نفر کارگر با پای برهنه از این مخلوط، گل دست می کردند.
    بعد مقداری هم کاه به این مخلوط اضافه می کردند. سپس این مخلوط رابه صورت قالب های مختلفی درآورده و در آفتاب می چیدند تا خشک شوند.
    روش درست کردن آجر از رس خام سال ها ادامه داشت تا این که کشف کردند که پختن آجر در کوره باعث می شود که آجر در مقابل رطوبت حتی مقاوم تر و سخت تر و خلاصه بادوام تر از آجر خام باشد، و بعد از آن کم کم کاه هم در ساختن آجر به کار رفت.
    این آجرهای خام (که در حرارت آفتاب خشک می شوند) به درد کشورهائی مثل انگلستان که دارای آب و هوای مرطوب است، نمی خورند ولی در عوض در کشورهای خاور میانه اتفاقاً خیلی هم عمر می کنند. به طوری که هنور بعضی از آجرهائی که در بابل قدیم به کار میرفته است به چشم می خورد.

      چه کسی اولین هدیه عروسی را داد؟

    خیلی مشکل است که رد پای ایجاد بسیاری از سنت های قدیمی را تعقیب کرد و پی به ریشه و اصل آن ها برد. اما اتفاقاً این سنت ریشه قطعی و معینی دارد و به صورت یک افسانه زیبا حکایت شده است!
    روایت شده است که سالیان بسیار پیش، یک دختر زیبا از اهل کشور هلند می خواسته به همسری یک آسیابان در بیاید که مرد ثروتمندی نبوده ولی در عوض به خاطر سخاوتمندی در دست و دلبازی خود، محبوب همه مردم بوده است زیرا این آسیابان هر چه آرد و نان درست می کرد همه را به فقرا می داد.
    وقتی مردم این را شنیدند چون خیلی این دو دلداده فقیر را دوست داشتند، تصمیم گرفتند که یک کاری بکنند. البته هیچکدام به تنهائی آدم های ثروتمندی نبودند اما فکر کرردند که اگر هر کدام یک چیز کوچک به عنوان هدیه عروسی به آنها بدهند، در این صورت آنها را هم خواهند توانست، با یکدیگر ازدواج کنند. بنابراین هر کدام در حالی که هدیه خود را در دست گرفته بودند، به خانه دخترک رفتند. بعضی مثلاً ظروف آشپزخانه، بعضی دیگر اسباب های ضروری خانه مثل سفره و چراغ و از این قبیل چیزها آورده بودند. خلاصه وقتی این مردم مهربان و خوش قلب هدایای خود را به دخترک بخشیدند او توانست به همسری آسیابان فقیر در بیاید.
    بنابراین، این اولین هدیه عروسی بود که باعث شد که این رسم خوب به وجود آمده و تا امروز همچنان حفظ شود.
     

      تاریخچه کیک عروسی چیست؟

    تاریخچه کیک مخصوص عروسی به دوره رومی ها بر می گردد. در آن روزها، در میان خانواده اعیان و ثروتمند، یک نوع کیک مخصوص برای جشن های عروسی متداول بوده است و عروس و داماد نه تنها خودشان از این کیک می خوردند، بلکه از میهمانان هم با این کیک پذیرایی می کردند. حتی معروفست که کیک را به عنوان نشانه برکت و فراوانی به سر عروسی می شکستند.
    بعد، هر کدام از میهمانان هم یک تکه از این کیک را بر می داشتند تا آنها هم بنا بر عقیده ای که داشتند، در زندگیشان سهمی از این وفور نعمت و فراوانی داشته باشند. بسیاری از مردم دنیا در جشن ازدواجشان از کیک عروسی استفاده می کرده اند. بعضی از قبایل سرخپوست آمریکائی، انواع مختلفی از کیک عروسی داشته اند که می بایستی عروس به داماد هدیه کند.
    در اروپا هم رسم شد که هر کدام از میهمانان یک نوع شیرینی مخصوص ادویه داری را با خودشان آورده و روی میز بزرگی که در وسط سالن عروسی قرار می دادند، روی هم بگذارند، ( آنقدر که یک تپه کوچک از شیرینی وسط میز درست شود). بعد عروس و داماد برای یمن بیشتر می بایستی همدیگر را از روی این تپه کلوچه ها ببوسند. قصه ای نقل می شود که یک آشپز فرانسوی از انگلستان عبور می کرده و وقتی این رسم خاص را ببیند، این فکر به خاطرشان می رسد که بهتر است به جای این کلوچه ها و شیرینی های کوچولو، یک کیک بزرگ چند طبقه درست کند. بنابراین از این جا بود که این کیک عروسی فعلی به وجود آمد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/30:: 12:11 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (12)

     چرا فرا رسیدن سال نو را جشن می گیریم؟

     شاید یکی از قدیمی ترین رسوم بشر، جشن گرفتن فرا رسیدن هر سال نو باشد. این رسم چگونه آغاز شده؟ بعضی ها عقیده دارند که چینی ها، اولین مردمی بودند که این رسم را معمول کردند. بعضی دیگر این نسبت را به قوم ژرمن ها و بالاخره عدهای هم به رومی ها نسبت می دهند.
    می دانیم که چینی ها، همیشه در اول سال نوی خود، یک جشن بزرگ دارند که چندین روز به طول می انجامد.
    ژرمن های قدیمی از جمله اقوامی بودند که یک جشن بزرگ سال نو را به خاطر تغییر فصل، متداول کردند. می دانید که زمستان در آلمان، از اواسط ماه نوامبر شروع می شود. این همان موقعی بود که مردم خرمن ها را جمع می کردند و بعد هم دور هم گرد می آمدند. بنابراین چون خیلی میل داشتند که بعد از کار زیاد و خسته کننده، یک فرصت استراحت و شادمانی داشته باشند، جشن بزرگی را که همان جشن سال نو است، متداول کردند و با وجود این که ماه نوامبر بود این ماه را مبنای شروع سال جدید نیز قرار دادند.
    اما موقعی که رومی ها اروپا را فتح کردند، ماه ژانویه را مبنای شروع سال جدید قرار دادند. برای آنها، فرا رسیدن یک سال نو، نشانه شروع یک زندگی جدید با امیدها و آرزوهائی برای اینده بود.
    از آن تاریخ، این رسم و مفهوم آن، تا امروز همچنان حفظ شده است. سال جدید را شادمانه، شادباش می گوئیم، امیدواریم که زندگی جدید و خوبی را برای ما به ارمغان بیاورد.

      انواع ریش چگونه نامگذاری شدند؟

    در دنیا، انواع مختلف ریش وجود دارد. البته، هر کدام از این ریش ها، به دلیلی اسم مخصوصی دارد. مثلاً یک نوع ریش کوتاه و نوک تیز هست که «وندیک» نام دارد. برای این که نقاش مشهور «آتونی وندیک» در تمام تصاویر خود مردانی را با این نوع ریش نشان داده است. بنابراین تدریجاً این نوع ریش که در نقاشی های او به چشم می خورد، بنام وندیک معروف شد.
    یک نوع ریش خیلی کوچک که به صورت یک دسته باریک موی روی چانه می چسبد، بنام گوتی یا ریش بزی نامیده می شود. در حقیقت چون این ریش خیلی به ریش بز شبیه بوده این اسم را روی آن گذاشته اند! نوع دیگری از ریش، یک نوع ریش کم پشت و زیر لب است که ریش «امپریال» یا سلطنتی نام دارد. چون، ناپلئون سوم پادشاه فرانسه از این نوع ریش داشته است.
    بعضی مردها، یک نوع ریش می گذارند که از این بناگوش تا آن بناگوش کشیده شده است. این نوع ریش را «برنساید» می گویند، این ریش نام خود را از یک ژنرال جنگ های داخلی که «ژنرال برنساید» نام داشته، گرفته است. این نوع ریش، گاهی وارونه هم تلفظ می شود یعنی «سایدبرن»!
     

      سنجاق از کجا آمده است؟

    وقتی انسان به میلیون ها شیئی که به وسیله سنجاق به یکدیگر متصل می شوند، فکر می کند، تازه متوجه می شود که اگر این چیز کوچولو، یعنی سنجاق نبود، بشر چه کار می کرد! خوب کاملاً معلوم است که خیلی کارش سخت تر می شد.
    بنابراین، این وسیله که از یک ماده یا موادی چند ساخته می شد، از ابتدائی ترین زمان ها مورد استفاده بشر بوده است.
    اولین شکل یک سنجاق احتمالاً یک خار بوده است. در حقیقت کلمه «پین » یا سنجاق شبیه لغت لاتین برای خار یعنی «سپینا» می باشد.
    بعد از آن، بشر یاد گرفت که این وسیله را چطور از موادی مانند استخوان ماهی، یا استخوان حیوانات بسازد. در دوران ما قبل از تاریخ، بشر عهد حجر، سنجاق را با برنز درست می کرده است.
    موضوع تعجب آور این است که سنجاق قفلی، یا چیزی شبیه به آن، در اروپا نزدیک به «عصر برنز»، حدود هزار سال قبل از میلاد، به کار رفت است. این نوع سنجاق ها که خیلی نازک بودند از برنز ساخته می شدند.
    در اروپا، در زمان های پیشین، سنجاق بیشتر جنبه تزئینی داشته تا جنبه مصرف در خیاطی و این نوع کارها، و در اواخر قرن پانزدهم بود که آن نوع سنجاقی که امروزه ما می شناسیم ساخته شد. بعداً وقتی ارزش سنجاق معلوم گردید، آن قدر این وسیله ارج و قیمت پیدا کرد که مثلاً یک مجموعه سنجاق به عنوان هدیه سال نو با ارزشی محسوب می شد و بعضی اوقات هم به جای دادن این سنجاق ها به عنوان عیدی، معادل آن پول می دادند. بنابراین اصطلاح «پول سنجاقی» از این جا ناشی شده است.
    اولین ملتی که سنجاق را به شکل جدید و امروزی آن، ساخت؛ کشور فرانسه بود. این وسیله ضمناً یکی از صادرات فرانسه به انگلیس را هم تشکیل می داد. در سال 1775 هم، «کنگره قاره‌ای» در مستعمرات آمریکائی، جایزه ای برای اولین 25 دوجین سنجاق داخلی که قادر به برابری با کیفیت سنجاق های انگلستان باشد، تعیین کرد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/27:: 12:12 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (11)

     اولین فضانورد چه کسی بود؟

     فکر مسافرت به ستارگان خیلی قدیمی است. ولی فقط در 50 سال گذشته بوده است که فضا نوردی و مسافرت به فضا عملاً امکان پذیر شده است.
    اولین پیشقدم در این باره یک نفر روسی بود که «تسیولکوفسکی» نام داشت و برای نخستین بار استفاده از موشک (راکت) را برای مسافرت تحقیقات فضایی در سال 1903 پیشنهاد کرد. زیرا کار کردن موشک، تنها در اثر عکس العمل های موتورهاست و بستگی به اتمسفر محیط ندارد. او همچنین محرک های مایع را به جای محرک های سفت و جامد پیشنهاد کرد، چون مواد محرک جامد خیلی ضعیف و برای کنترل مشکل بودند. در سال 1926، اولین موشک ها با محرک های مایع، به وسیله «گودارد» آمریکائی به فضا فرستاده شد. در کشور آلمان هم تحقیقات دامنه داری در زمینه مسافرت فضائی به عمل آمد که نتیجه آنها، موشک نوع
    v2 با محرک های مایع بود که در بمباران هوائی انگلیس طی جنگ دوم جهانی از آن استفاده شد.
    بعد از جنگ، بسیاری از متخصصین و دانشمندان موشک ساز آلمانی، توسط آمریکائی ها و روسها به اسارت گرفته شده و برای کار در طرح های پیشرفته موشک سازی اجیر شدند که این تحقیقات هم جهت ساختن موشک برای ارتش و هم جهت برنامه های علمی بود.
    اما قبل از این که امریکا، آماده شود که اولین موشک را به فضا بفرستد، «اسپوتنیک» به وسیله اتحاد جماهیر شوروی، به فضا فرستاده شد که احتمالاً دانشمندان و متخصصین اسیر آلمانی در این موفقیت فضائی سهم به سزائی داشتند.
    در 1961، شوروی با اقدام دیگری بار دیگر جهانیان را به حیرت و شگفتی درآورد. یعنی اولین انسان «یوری گاگارین» را به فضا فرستاد که گردش کامل دوره کره زمین را انجام داد.

      اولین دزد دریایی چه کسانی بودند؟

     دزدی دریایی که در دریاهای بزرگ انجام می گرفت هزاران سال ادامه داشت.
    حتی کشتی های متعلق به یونان قدیم و رومی ها، غالباً و بارها در دریای اژه و مدیترانه، مورد حمله این دزدان قرار می گرفته است. در حقیقت دزدان دریایی تدریجاً آن قدر قدرت و جسارت پیدا کرده بودند که حتی جائی را که اکنون ترکیه نامیده می شود جهت مقرّ حکمروائی خود انتخاب کرده بودند.
    به طوری که رومی ها در سال 67 قبل از میلاد، ناچار شدند که یک کشتی سرباز را برای گوشمالی دادن این دزدان جسور روانه و مقرّ حکمروائی آنها را خراب کنند.
    دوره اوج شرارت و غارت دزدان دریائی بین سال های 1300 تا 1830 طول کشید. این دزدان دریایی بیشتر در بندرهای آفریقای شمالی مستقر شده بودند که ایالت «بربرها» نامیده می شدند و عبارت بودند از: مراکش، الجزیره، تونس و تریپولی. آنها به کشتی های اروپائی که از مدیترانه عبور می کردند، حمله کرده و بعد از غارت کشتی مسافرین آن را دستگیر کرده یا می فروختند، یا به صورت غلام درآورده و یا به عنوان گروگان نگاه می داشتند. بنابراین اگر الجزیره به سال 1830 توسط فرانسوی ها فتح نمی شد، شاید هرگز این غارت و چپاول دزدان دریایی هم به این زودی خاتمه نمی یافت.
    یکی از اسم هائی که برای دزدان دریائی داریم، لفظ «نوکانیر» است. این دسته دزدان بین سال های 1500 و 1600 در دریای اسپانیا به دزدی و غارت مشغول بوده اند. در اصل اصطلاح دریای اسپانیا، معنی سواحل کارائیب آمریکای مرکزی و جنوبی را می دهد. در روزهای چپاول دزدان دریائی، این کلمه، همان معنی دریای کارائیب را می داده است.
    «بوکانیر» ها غالباً ملاحان یا برده های فراری از کشورهای مختلف بودند که در جزایر یا بنادر هند شرقی گرد آمده بودند. آنها عادت داشتند که چهار پایان وحشی را شکار کرده و روی سیخ هائی خشک کنند که آن را بوکن می نامیدند و بنابراین نام «بوکانیر» را از این اسم گرفته اند.
    دزدان دریائی غالباً گنج ها و جواهراتی را که از راه غارت و دزدی به دست می آوردند، در زیر زمین دفن می کرده اند. چون می خواستند کسی از جای گنج های آنها خبر نداشته باشد.
    بنابراین، امروزه هنوز هم خیلی ها معتقدند که بسیاری از این گنج های مدفون دزدان دریایی در طول سواحل گلف از فلوریدا تا تگزاس، پراکنده است.
     

      اولین تفنگ چه شکلی است؟

    اولین اسلحه گرم که در اواخر قرن چهاردهم میلادی ساخته شد، نوعی تفنگ دستی بود.
    این تفنگ دارای یک لوله آهنی یا مسی بود که در یک طرف مسدود می شد. در نزدیکی انتهای لوله (قنداق) سوراخ کوچکی تعبیه شده بود، که از طریق آن بتوانند باروت داخل تفنگ را آتش بزنند. این سوراخ به محفظه ای توخالی منتهی می گردید و در آن تکه چوبی راست و مستقیم وصل شده بود. مکانیزمی که تفنگ را آتش می زد، وسیله آتش رسانی یا «لاک» نامیده می شد. یک تکه فلز دو شاخه به یک طرف قندان تفنگ پرچ گردیده بود و در حدود سال 1425 میلادی به ساختمان تفنگ اضافه شد که محل فتیله آتش زنه بود. این تکه فلز دو شاخه به سمت جلو و عقب حرکت کرده و آتش را به مخزن باروت می رساند و به این ترتیب باعث اشتعال آن و خالی شدن تیر می گردید. تفنگـ هائی که بدین طـریق مـورد استفاده بودند، به نـام «تفنگ های فیتله ای» معروف بودند.
    بین سال های 1475 و 1500 میلادی قدم دیگری در تکامل تفنگ برداشته شد و در نتیجه قنداق آن را به طرف پایین خم کردند. سپس شخص استفاده کننده می توانست آن را به خوبی در مقابل شانه اش نگاهداشته و آتش کند. در همان حال او می توانست به موازت لوله تفنگ نشانه گیری کند. این تفنگ را تفنگ شمخال می گفتند زیرا قنداقش خمیده بود.
    در حدود سال 1515، وسیله آتش رسانی چرخ دار اختراع گردید. یک چرخ لبه زبر فولادی در مقابل تکه سنگ «پیریت» آتش زمانه مانند نصب کرده بودند. این چرخ در ظرف کوچکی که در بالای چرخ تعبیه شده بود تولید جرفه می کرد. ظرف مزبور پر از باروت بود و سوراخ ریزی آن را به قسمت داخلی لوله مربوط می ساخت.
    در اروپا چندین نوع از این تفنگ ها به وجود آوردند که اولین تفنگ از این نوع «اسنپ هنس» یا تفنگ جرقه ای خوانده می شد. در اواخر قرن هفدهم، تا حد امکان تفنگ شمخال توسعه و بهبود و تکامل یافت. تفنگ جدید به وسیله جرقه و با کمک فتیله مورد استفاده قرار گرفت. از این تفنگ هم تا سال 1840 میلادی با تغییرات کمی بهره برداری می شد.
    در سال 1807، سیستم تفنگ پاشنه دار اختراع گردید. این تفنگ دارای لوله فلزی تو خالی کوچکی بود که یک انتهای آن به لوله تفنگ پیچ شده بود در حالی که طرف دیگرش محل کپسول مشعل شونده یا چاشنی مواد منفجره قرار داشت. هنگامی که به وسیله آتش زنه جرقه تولید می شد آتش را به مخزن باروت منتقل می کرد و باعث انفجار می شد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/26:: 12:16 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (11)

     

     

    کلم از کجا آمده است؟

     

    کلم یک گیاه بسیار قدیمی است و گیاهان خوارکی دیگری که نسلشان به این گیاه قدیمی می رسد، آنقدر تعدادش زیاد است که حتماً تصورش را هم نمی کردید کلم یک چنین گیاهی باشد!
    هزاران سال پیش، کلم، گیاه بی مصرفی بود که در ساحل دریا در نقاط مختلف اروپا خود به خود می روئید که دارای گل هائی زرد رنگ و برگ هائی حاشیه دار بود. ولی در حقیقت، این گیاه وحشی، مادر بیش از 150 نوع گیاه زراعتی است که از آن به عمل آمده اند. معروف ترین نوع کلم ها عبارتند از کلم معمولی، کلم پیچ، کلم دکمه ای، گل کلم، بروکلی و گلم قمری.
    در کلم معمولی، یک غنچه مرکزی وجود دارد که برگها دور این غنچه و نزدیک به هم رشد کرده و چین می خورند و بدین ترتیب یک کله تو پر و بزرگ به وجود می آوردند. کلم قرمز و کلم سفید برگ های منظمی دارند، کلم سفید تازه یا به صورت خام در سالاد به مصرف می رسد یا به عنوان سبزی در آشپزی به کار می رود.
    کلم پیچ، به کلم وحشی شباهت دارد برای این که برگ هایش خیلی بی قواره و جدا از هم رشد می کنند. کلم دلمه ای ترکیبی از کلم معمولی و کلم پیچ است. بدین ترتیب که بر جستگی های کوچک کلم شکل، در روی یک ساقه قرار دارند و در انتهای ساقه یک دسته برگ به شکل شکفته و پر، قرار گرفته است.
    گلم کلم، گل های غنچه ای ظریف و خوشمزه ای دارد ولی برگ های این نوع کلم زیاد نیست. این غنچه ها رشد می کنند تا به صورت یک توده تو پر در می ایند که چند برگ جدا از هم در اطراف آن قرار دارد. ایتالیائی ها یک نوع از گلم کلم را پرورش داده اند که «بروکلی» نام دارد.
    کلم قمری، که عبارت از یک ساقه به اصطلاح متورم شده توپی شکل است مربوط به آن قسمتی از ساقه است که از زمین خاج شده، این قسمت را موقعی که تازه و ترد است، می خوردند.

      پرچم برای اولین بار چه موقع مورد استفاده قرار گرفت؟

    پرچم چیست؟ پرچم عبارت از یک نشانه یا علامتی است که از پارچه درست می شود. ضمناً باید قابل حمل بوده و جائی نصب شود و یا بتواند به اهتزاز در بیاید. پرچم به منظور متمایز کردن افراد یک ملت یا سازمانی خاص، حمل شده یا به کار می رود.
    تاریخچه فکر درست کردن پرچم، احتمالاً به هزاران سال پیش بر می گردد زیرا شکارچیان و یا جنگجویان اولیه بودند که این فکر را ایجاد کردند. چون می خواستند اطمینان داشته باشند هم دوستان و هم دشمنانشان بتوانند آنها را تشخیص داده و بفهمند که آنها خیال جنگ دارند یا صلح و دوستی. این پرچم های اولیه احتمالاً از پوست حیوانات یا پرندگان ساخته می شده است.
    در مصر باستان تیر چوب بلندی را حمل می کرده اند که مجسمه فلزی یک پرنده یا یک حیوان و یا هر چیز دیگری، در بالای آن قرار داشته است. اولین پرچم های پارچه ای که در دنیا ساخته شد، توسط چینی ها و هندی ها بود. معروفست که چینی ها، 1100 سال قبل از میلاد، دارای پرچم پارچه ای بوده اند.
    در اوایل حکومت روم، سربازان رومی، تیرهای چوبی که شکل و ترکیب حیوانات مختلف در بالای آنها نصب شده بود، با خود حمل می کردند. بعد آنها هم شروع به استفاده از پرچم های پارچه ای کردند.
    در قرون وسطی، پرچم از هر نوعی، در اروپا بسیار متداول شد. سربازان جنگ های صلیبی، در جنگ های مذهبی با خود پرچم حمل می کرده اند. بعضی از خانواده های سلطنتی و اشرافی هم از پرچمی که علامت مخصوص خانوادگیشان را داشت، برای مشخص کردن خود استفاده می کردند.
    احتمالاً قدیمی ترین پرچم ملی، پرچم کشور دانمارک است. این پرچم عبارت از صلیب سفیدی است که روی یک زمینه قرمز رنگ نقش بسته است. و طبق روایت افسانه ای، تاریخچه آن به سال 1219 می رسد.
     

      نخستین کانال (ترعه) را چه کسی ساخت؟

    چینی ها در اوایل قرن پنجم قبل از میلاد، کار ساختمان «ترعه بزرگ چین» را که بین «هنگچو» و «پکن» قرار داشت، شروع کردند که جمعاً 1000 میل طول داشت و گفته شده است که قدیمی ترین ترعه دنیا بوده است. قسمت اساسی ساختمان این ترعه در قرن سیزدهم بعد از میلاد، ساخته شد.
    در حدود 2000 سال قبل از میلاد مسیح هم، مصری ها کانالی ساختند که رود نیل را به دریای سرخ متصل می کردند. بدین ترتیب راه آبی کانال سوئز را که امروزه می شناسیم پیش بینی کردند.
    بعداً «بخت النصر» کانال یا آب راه سلطنتی بابل را ساخت که رودخانه دجله و فرات را به همدیگر وصل می کرد.
    رومی ها هم کانال های بسیاری را در سراسر امپراطوری خود، ساختند شارلمانی امپراطور فرانسه هم حدود قرن هشتم، شروع به ساختن یک رشته کانال کرد که رود راین و مس و دانوب را به یکدیگر متصل می ساخت. در سال های بعد، پیشرفت وسیعی در زمینه کانال سازی در ایتالیا، فرانسه، بلژیک و خلاصه جاهای دیگر اروپا به چشم می خورد. در نیمه دوم قرن هیجدم، فعالیت چشمگیری در زمینه کانال سازی در بریتانیا به چشم می خورد که خصوصاً برای حمل زغال و سایر کالاهای دیگر بود. این فعالیت تا ظهور راه آهن در سال 1820، با حرارت ادامه داشت. «منچستر شیپ کانال»، مثال خوبی است برای این که بفهمیم چگونه راه های آبی برای اتصال شهرهای داخلی به سواحل ساخته شدند. بین سال های 1830- 1759 مجموعاً حدود 4790 میل کانال در انگلستان حفر گردید. اشخاص بسیاری در این راه سرمایه گذاری کرده و بسیاری از کمپانی های کانال سازی، سود سهام قابل توجهی به سهامداران خود پرداختند.
    در ابتدا، قایق های توی کانال، به وسیله مردان در طول کانال کشیده می شد، ولی بعداً این قایق ها را به اسب یا قاطر می بستند که این حیوانات در طول کانال رفته و قایق را با خود می کشیدند.
    امروزه، قایق یا به وسیله قدرت خود حرکت می کند یا وسیله اسب کشیده می شود. تا زمانی که دریچه کانال اختراع شود، ساختن کانال فقط در سرزمین های مسطح امکان پذیر بود.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/25:: 12:19 صبح | نظرات دیگران ()

    <      1   2   3   4   5      >