سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
هر کس از حلال خورد، دلش صاف و نازک و چشمانش اشک آلود شود و برای دعایش حجابی نباشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :180735
بازدید امروز :23
بازدید دیروز :43
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» انتظار در انتظار

با آرزوی تحویل همه خوبی ها هنگام تحویل سال 1388برای همه دوستان،

میخواهم تقارن نوروز1388 را با جمعه که روز انتظار همه ابنای بشر برای رسیدن به آسایش، آزادی ، آرامش ،آرزوهای زیبا ،طراوت ،عشق ، صفا، محبت،که با ظهور آن هدایتگری که بشریت قرنهاست تشنه حضورش میباشد تحقق می یابد را با چند جمله   متذکر گردم.

 خدایا: خالق هستی،ای که نوروز را بشارت داده ای ودر آن تحول عظیم طبیعت را برخ کشیده ای تا همه گان شاهد آیات قدرت وبزرگیت باشند ،تا به همه بفهمانی پس از هر سختی آسایشی هست ،وای کسی که نوید فتح وپیروزی را برای آنانکه صبر پیشه کردند و به امید منجی عالم از استقامت و بردباری در مقابل نا ملایمات دست بر نداشتند ، از تو میخواهم ،جلوه گری بهار در بهار را .

طراوت زمین را همراه با شکوفایی ایمان را .

واز تومیخواهم ...... اورا که وجودش همه حسن، کلامش همه عشق،وحضورش همه عدالت و...است را برسانی  «آمـــــیـــــن»  

 

واما در مورد نوروز

 

 

 

عید نوروز ریشه در سنتهای اقوام ایرانی دارد که به گذشته بسیار دور منتهی می گردد و به نوشته تاریخ نویسان، پس از اسلام با تصرفات و تغییراتی که در آن به عمل آمده تاکنون در میان ایرانیان باقی مانده است. ایرانیان باستان معتقد بودند که در ایام نوروز، ارواح مردگان به خانه ها باز می گردند به این جهت مردم باید خانه های خود را در این ایام تمییز کنند، فرشهای زیبا بگسترانند و غذاهای خوب طبخ نمایند. در صدر اسلام، ایرانیانی که در مرکز خلافت به سر می بردند طبق سنت ملی خویش به این عید پابند بودند. در خبر است که برای امیرالمؤمنین هدیه نوروزی آوردند و نیز امام صادق (ع) فرمودند: در عید نوروز حق تعالی در روز آلست از ارواح بندگان پیمان گرفته است که او را به یگانگی بپرستند و برای او شریکی قرار ندهند. این روز اولین روز طلوع آفتاب، اولین روز وزیدن بادها و رویش گیاهان می باشد. در این روز جبرئیل بر حضرت رسول وحی آورد و بعثت پیامبر از این روز آغاز شد و پیامبر اسلام (ص) در غدیر خم برای ولایت امیرالمؤمنین از مردم پیمان گرفت. روزی که آن حضرت بر خوارج نهروان پیروز شد و روزی است که قائم ما اهل بیت (ع) ظهور خواهد کرد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/30:: 10:16 صبح | نظرات دیگران ()

    » خدا را دوست دارم

    به بهانه نوشته  بسیار به روز مدیر محترم دنیای واقعی

    http://marjan24.parsiblog.com

    و تشکر از اینهمه ذوق

    آیا من، تو،ما، خدارو دوست داریم؟

    اونیکه میگه بله.واونیکه میگه نه هر دو راست میگن! چون اولی رنگ و بوی محبوبش را گرفته ودوّمی نـــه!

    من وتو از کدوم دسته ایم؟

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/13:: 2:47 صبح | نظرات دیگران ()

    » و براستی اینچنین است!

    به بهانه پاسخ و نظر به مدیر محترم وبلاگ شمیم حیات: http://yasekabodemadineh.parsiblog.com/

    و براستی اینچنین است

     

     یه رفیقی هست که هیچ وقت  تنهات نمیذاره... همیشه باهاته وتنها کسیه که هیچ وقت ولت نمیکنه حتی اگه ازت نارفیقی وبی معرفتی ببینه...

    یکی هست که همیشه پشتته ...یکی هست که وقتی احساس می کنی دیگه از همه چی بریدی فقط وفقط امید اونه که زنده نگهت میداره

    یکی هست که خیلی به فکرته ...

    وهمیشه در سخت ترین لحظات زندگی خودش و با تمام سخاوت ومهربونی وبی نیازی به رخ میکشه...

     

     

    به قول بعضیها:

    خدا که فقط متعلق به ادمهای خوب نیست ...............

    *خدا * خدای ادمهای بد هم هست.......!......... و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد...............

    فی الواقع   خداوند  اند لطافت .....  اند بخشش .... اند بی نیازی.... اند چشم پوشی و اند رفاقت است

    ......

    .......رفیق خوب وبامرام ...همه چیزش را پای رفاقت میگذارد    !!!

     

    وقتی راه ها با همه وسعتشان
    و زمین با همه گستردگی
    بر من تنگ می شود
    رحمت تو اگر نباشد نابود می شوم
    تو نمی گذاری مدام بلغزم
    ...
    کمکم کن بر دشمنان روحم پیروز شوم
    همراهی تو اگر نباشد من شکست می خورم
    شکست می خورم...
                          مناجات عرفه- حضرت امام حسین علیه السلام



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/9:: 1:7 صبح | نظرات دیگران ()

    » پیام تسلیت

    سالروز رحلت جانسوز نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی و شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی بر شیفته گان نبوت وامامت تسلیت باد  

    به همین مناسبت سروده ای از دکتر عبدالکریم سروش را خدمت عزیزان تقدیم مینمایم

    خرد آن پایه ندارد که براوپای گذاری         بختیاری تووبرمرکب اقبال سواری

               چون توان درتورسیدن؟ به دویدن؟ به پریدن          نورپایی که چنین بادگران فاصله داری

                      لیله القدروصال توچه فرخنده شبی بود          تاچه دیدی که چنین مستی وپرشوروشراری

            شعله درخرمن تاریکی تاریخ فکندی        چشم بیدارزمان بودی وخسبیده به غاری

    ازاشارات توروشن شده چشمان بشارت        طرفه فانوسی وآویخته برطرفه مناری

    نه دل من طرب آلود نگاه ونفس توست        ازنگاه ونفست حق به طرف آمده آری

                  به شفاخانه قانون توافتاد نجاتم         کیمیایی است سعادت زفتوحات توجاری

           ای غزلواره پایانی دیوان نبوت        حجت بالغه شاعری حضرت باری

         دولتی!اختراقبال بلندی که بخندی        رحمتی!سینه آبستن ابری که بباری

      شاه شمشاد قدان خسروشیرین دهنانی       کوثرخلد نشان سدره ی معراج تباری

                    مژده یی اخترسعدی جرسی نعره رعدی         آفتابی سحری خنده صبح شب تاری

          یوسفستان جمالی هنرستان خیالی        شکرستان وصالی زشکرشوربرآری

                    روح عشقی هنری خورخرابات طهوری         نفحات شب قدری نفس سبزبهاری

      همه اقطارگرفتی همه آفاق گشودی        به جهادی ومدادی وکتابی وشعاری

               توسن تجربه ای فاتح آفاق تجرد        درشب واقعه راندی زمداری به مداری

     زسوادی به خیالی زخیالی به هلالی        پای پرآبله جبریل توچالاک سواری

         بال دربال ملائک به تماشای رسولان         طائرگلشن قدسی تووخود عین مطاری

            به تجمل بگذ شتی به جلالت بنشستی         برچنان خوان کریمی وچنان خیل کباری

      میهمان حرم ستروعفاف ملکوتی         درتماشاگه رازی وتماشاگریاری

     باظلومان وجهولان ومنوعان وجزوعان         مهربان باش چوبرحمل امانت بگماری

        توبرارکان شریعت نزدی سقف معیشت         سیرچشمی تورسالت به تجارت نشماری

    به خدایی که تورا شاهد سوگند قلم کرد        که حریفان قلم رابه فقیهان نسپاری

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/6:: 12:41 صبح | نظرات دیگران ()

    » زیبایی رایگان است

    زیبایی رایگان است
    مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است .او پرسید:چرا گلدانهای نقش دار و گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان پول گلدان ساده را می گیری؟
    فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است .



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/30:: 12:42 صبح | نظرات دیگران ()

    » الهی نامه

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الهی به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
    الهی راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
    الهی چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
    الهی ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای و ما همه هیچ‌کاره‌ایم و تنها تو کاره‌ای.
    الهی از پایم تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات‌والارض انعمت فزد.
    الهی وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.

     

                                                                                                              استاد علامه  حسن‌زاده آملی



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/21:: 1:43 صبح | نظرات دیگران ()

    » به سوی آفریدگار

    به سوی آفریدگار

    ریشه معرفت و خداشناسی در نهاد هر کس وجود دارد؛ زیرا ایمان به خدا از فطرت و سرشت انسان مایه می‌گیرد. هویّت هر پدیده‌ای در ارتباط با او و حیثیّت واقعی ذاتش متعلق به اوست و غیر از این، نام و نشان و هویتی ندارد.
    اگر فطرت انسان محجوب نشود و آدمی خود را گم نکند و این حیثیت ذاتی و هویت واقعی خویش را فراموش ننماید، هرگز خدا را فراموش نمی‌کند. به عکس، هر چه بیشتر از جنبه ارتباط ذاتی، غافل شود و به جهات مجازی و عرضی خود، توجه نماید و خویشتن را مستقل، بی تعلق و بی ارتباط به خدای جهان ببیند و خود را صاحب و مالک خویش بشمارد، هم در خودشناسی گمراه می‌گردد و هم خداشناسی فطری‌اش در پرده واقع می‌شود.

                                                                  آیت الله صافی گلپایگانی



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/21:: 1:42 صبح | نظرات دیگران ()

    » مافوق طبیعت

    مافوق طبیعت

    سیّاحی از جنگلی می‌گذشت، چشمش به گنجشکی افتاد که بر روی درختی نشسته و با وضعی که اضطراب و وحشت از آن آشکار بود صداهای پی‌درپی می‌داد. آشفتگی گنجشک توجّه سیاح را به‌خود جلب نمود و دقت کرده دید در هر چند ثانیه آن حیوان حرکت می‌نماید و بر گرد درخت دیگری می‌پرد. در این هنگام مشاهده کرد مار سیاهی از همان درخت در حال بالا رفتن است و در آن درخت لانه گنجشک است فهمید این مار قصد آشیانه و بچه های گنجشک را کرده در این بین دید گنجشک یک نوع برگ مخصوص با عجله تمام می‌چیند و بر گرد لانه خود قرار می‌دهد.
    همین‌که اطراف آشیانه را پر از برگ نمود آنگاه بر روی شاخه‌ای نشسته منتظر نتیجه بود. مار بالا آمد و به‌سوی آشیانه رسید وقتی که بوی برگها به‌مشامش خورد با شتاب زیاد بازگشت نموده از درخت به زیر آمد. سیّاح دانست که آن برگها برای مار سم کشنده‌ای بوده و خداوند عزیز گنجشک را برای حفظ از دشمن به آنها راهنمائی کرده و مکتبی از مافوق طبیعت متکفل آموزش و پرورش این جاندارن است.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/21:: 1:38 صبح | نظرات دیگران ()

    » ایمان

    ایمان

    شهسواری به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند.
    دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم .
    وقتی به قله رسید ند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید وآنها را پایین ببرید
    شهسوار اولی گفت:می بینی؟بعداز چنین صعودی ،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم.محال است که اطاعت کنم !
    دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند...
    مرشد می گوید: تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند .



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/16:: 1:37 صبح | نظرات دیگران ()

    » دل نوشته 7

    دلهای آسمونی

    خواسته دلای آدما همیشه از جنس بلوره.خود ماییم که به بلور آرزوهامون شکل می دیم.جوری که به قالب آرزوهامون درآد.زندگی ما آدما روی گردونه همین آرزوهای کوچیک و بزرگ می گرده، جایی که این گردونه وایسه، ما به آرزوهامون می رسیم،
    پس بذار همین جا دعا کنیم:
    خدایا!!همه اونایی که دلاشون آسمونیه، نگاهشون بارونیه، خنده هاشون بی ریاس،
    گریه هاشون رنگ یه دنیا شبنمه، به همه چیزهایی که تمنای درو نیشونه برسن.
    دنیای سبز دوستی ها ، یه دنیای بی خزونه،اگه باغبون دلامون دریچه ها رو روی هجوم تردید ها ببنده.ما برای به یاد هم بودن به چند خط نوشته ، یه شاخه گل مریم
    یه عکس یادگاری، و خیلی چیز های دیگه نیاز نداریم.
    حالا دیگه تداوم دوستیمون ، دست خودمونه، به این که چقدر نسبت به هم صادق باشیم، بی ریا باشیم، و با ایمان.

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/10:: 12:36 صبح | نظرات دیگران ()

       1   2      >