سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
خدایا ! حقایق را چنانکه هست به ما بنمای . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :175292
بازدید امروز :36
بازدید دیروز :5
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» سیره نبوی(3)

سیره نبوی

 

گناه گریزی
حفظ زبان
صبر و تحمل
فرصت جوانی

گناه گریزی

زشتی گناه، خانه دل آدمی را تاریک و سیاه و آن را محل آمد و شد شیطان می سازد. خنجر گناه، چشم دل را کور می کند و این کوردلی، به ناپاکی جسم می انجامد. نبی اکرم (ص) می فرماید :
«هر گاه دل آدمی ناپاک شد، جسم نیز ناپاک می شود»
مراقبت از کردارها و رفتارها و محاسبه و دقت در آن، شرط بازدارندگی از گناه است. بزرگ ترین زیان گناه، نافرمانی خدایی است که هیچ خطایی در محضر او زیبنده نیست. رسول الله (ص) خطاب به ابوذر می فرماید :
«اباذر ! به کوچکی گناه نگاه مکن، بلکه به آن کسی بنگر که او را نافرمانی کرده ای »
گناه گریزی برای انسان به ویژه در دوران جوانی اهمیت بسیاری دارد. پیامبر اسلام می فرماید : خداوند می گوید : ای جوانی که شهوت خود را ترک گفته ای ، آن شهوتی که جوانی را به ابتذال می کشاند، تو در پیشگاه من همانند بعضی از فرشتگانم هستی. پیامبر اکرم (ص) در سخنی دیگر با زشت انگاشتن گناه، به تمثیل آن پرداخته و فرموده است:
«در شگفتم از کسی که از بیم درد، از غذا پرهیز می کند، چگونه از ترس آتش از گناهان پرهیز نمی کند؟»
آورده اند که مرد بیماری از مقابل پیامبر و اصحابش گذشت. بعضی از یاران آن مرد را دیوانه خطاب کردند. رسول گرامی اسلام با اشاره به بیمار بودن آن رهگذر فرمود : «دیوانه آن مرد و زنی است که جوانی خویش را در غیر فرمان برداری خدا هدر داده باشد» همچنین آن حضرت می فرماید : هر کس کاری زشت یا چیزی که به آن تمایل دارد، برای او پیش بیاید و از ترس خدا از آن دوری گزیند، خداوند آتش را بر او حرام می گرداند و او را از ترس بزرگ ایمن می دارد و به عده ای که کتاب خدا به او داده است، عمل خواهد کرد، آنجا که فرموده است : «کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت دارد.»

حفظ زبان

 حضرت محمد(ص) همواره مراقب زبان خویش بود و در سخنانش نیز نقش بسیار مهم زبان را یادآوری می فرمود:
زبان چنان عذابی می بیند که هیچ یک از اعضای بدن چنان رنجی نمی بینند. زبان می گوید : خداوندگارا! مرا چنان شکنجه ای دادی که هیچ عضوی را چنان رنجی ندادی؟ آفریدگار پاسخ می دهد : از تو سخنی برآمدکه به خاور و باختر رسید و در نتیجه آن خون بی گناهان ریخت؛ فال هایی به ناحق گرفته شد و حرمت هایی هتک شد. پس سوگند به ارجمندی خودم، تو را چنان عذاب خواهم کرد که هیچ عضوی از اعضا را چنین عذابی نکرده باشم.
همچنین فرمود: من ضامن خانه ای در بالای بهشت ، خانه ای در میان بهشت و خانه ای در ورودی بهشت برای کسی هستم که ستیزه جویی در گفتار را رها کند؛ گرچه بر حق باشد بنده به اوج ایمان نمی رسد، جز آنکه زبان خویش را نگه دارد.
گفته اند «شخصی به حضور پیامبر اکرم (ص) رسید و عرض کرد : من بیشتر گناهان را مرتکب می شوم. ولی تصمیم گرفته ام که خود را اصلاح کنم، ولی نمی دانم چگونه ؟ حضرت فرمود : در سخنانت راستگو باش و دروغ نگو آن گاه هر گناهی را که می خواهی انجام بده . او در محضر پیامبر تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید. پس از مدت کوتاهی، شیطان او را وسوسه کرد تا کار خلافی انجام دهد. بی درنگ به فکر فرو رفت که اگر من مرتکب چنین عملی شوم و فردا رسول خدا (ص) از من در این باره بپرسد، چه بگویم . اگر راست بگویم ، حد بر من جاری می کند و اگر دروغ بگویم ، که خلاف عهدی است که با پیامبر خدا بستم. به همین ترتیب، هر گاه می خواست مرتکب گناهی شود قدری اندیشه می کرد و به این ترتیب، ترک دروغ سبب شد دیگر گناهان را نیز ترک کند».

صبر و تحمل

 پیامبر اعظم (ص) در برابر آزار و اذیت کفار صبری شگرف داشت و این در حالی بود که خود فرمود : «هیچ کس آن چنان که من در راه خدا آزار دیدم ، آزار ندید». آن حضرت در برابر آن آزارها صبر کرد و در مقابل زیاده روی های جاهلان جز بردباری روان نداشت. وقتی در جنگ احد، دندان های حضرت را شکستند و پیشانی ایشان شکاف برداشت . این صحنه بر بسیاری از اصحاب گران آمد و برخی عرض کردند : ای رسول خدا ! نفرینشان کن تا به لعنت الهی دچار شوند آن حضرت در پاسخ گفت :
«من برانگیخته نشده ام تا انسان ها را لعنت کنم . من مبعوث شده ام تا آنها را به سوی خدا دعوت کنم و به سوی رحمت رهنمون گردم و برای آنان رحمت باشم، نه لعنت . خدایا ! این قوم مرا هدایت فرما، زیرا نمی فهمند.»
در نتیجه همین صبرو بردباری بود که توانست انسان ها را متحول سازد و آنان را از تاریکی جاهلیت رهایی بخشد. نقل شده است که روزی شخصی یهودی در میان راهی جلو پیامبر اعظم (ص) را که به سمت مسجد برای ادای فریضه نماز می رفتند، گرفت و مدعی شد که از پیامبر طلبکار است. وی اظهار کرد که هم اکنون در همین کوچه باید طلب مرا بدهی ! پیامبر فرمود : شما از من طلبی ندارید. بعد هم اجازه بدهید بروم خانه و پول بیاورم. یهودی گفت : یک قدم نمی گذارم عقب بروی! پیامبر بردباری نشان داد ، ولی مرد عبا و ردای پیامبر را گرفت و شروع به کشیدن کرد، به گونه ای که گردن آن حضرت قرمز شد . مردم در مسجد نگران شدند و به دنبال ایشان آمدند و دیدند مردی یهودی آن حضرت را گرفته است و توهین می کند. خواستند او را بزنند. پیامبر فرمود : هیچ کاری با او نداشته باشید. من خودم می دانم که با این رفیقم چگونه معامله کنم. پس با ملایمت و حوصله با او صحبت کرد و آن قدر صبر نشان داد که مرد یهودی همان جا شهادتین گفت و مسلمان شد. مرد گفت : انسان عادی نمی تواند چنین صبر و تحملی داشته باشد. به یقین تو از جانب خدا مبعوث شده ای و پیامبری . این صبر، صبر انبیاست . آن حضرت نشان های صابر را چنین بر می شمارد:
«نشانه های انسان صابر سه چیز است : اول آنکه تنبلی و سستی نمی کند. دوم آنکه دل تنگی نمی کند و سوم آنکه از پروردگارش شکوه نمی کند، زیرا اگر سستی و تنبلی کند، حق را ضایع می سازد و اگر دل تنگی کند، شکر او را ادا نکند و چنانچه شکوه کند، به یقین، در برابر پروردگارش عصیان کرده است.
در ایات الهی ، نصرت و پیروزی از پی آمدهای صبر عنوان شده است . حضرت رسول الله (ص) نیز در کلامی متین به این امر اشاره می کند . «به درستی که پیروزی با صبر است». پیامبر اعظم (ص) در گفتاری دیگر فرمود :
هنگامی که روز قیامت می شود، منادی ندا می کند، به گونه ای که همه صدای او را می شنوند و می گویند : کجایند صاحبان فضل! گروهی از مردم برمی خیزند ، فرشتگان از آنها استقبال می کنند و می گویند: فضیلت شما چه بود که به عنوان «صاحب فضل» شما را صدا زده اند؟ آنها در پاسخ گویند : در دنیا وقتی که از ناحیه ناآگاهان به ما آسیب می رسید، تحمل می کردیم و اگر از ناحیه آنها به ما بدی می شد، عفو می کردیم. منادی از طرف خداوند اعلام می کند : این بندگانم راست می گویند . آنها را آزاد بگذارید تا بدون حساب وارد بهشت شوند».

فرصت جوانی

جوانی، فرصتی ناپایدار است. پیامبر اکرم (ص) بر غنیمت شمردن دوران جوانی، بسیار تأکید داشت و می فرمود : پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت شمر : «... جوانی را پیش از پیری»
نعمت جوانی بسیار گران بهاست و در قیامت نیز از این موهبت پرسیده می شود. رسول الله در این مورد می فرماید :
هنگامی که انسان در روز قیامت حاضر می شود، از جوانی اش پرسیده می شود که چگونه آن را سپری کرده است.
جوانی، نعمتی زودگذر است و تباه ساختن آن، چیزی جز اندوه و پشیمانی را برای دوران پس از آن، بر جای نمی گذارد. از پیامبر رحمت نقل است : « از دست دادن فرصت ، اندوه بار است».
روزگار جوانی، فرصتی جبران ناپذیر است. از این رو، بی اهمیتی به گذشت ساعت ها و روزهای این دوره روا نیست، بلکه آراستن لحظه های بی نظیر آن با تلاش و فعالیت ، اینده ای روشن و موفقیت آمیز را به ارمغان خواهد آورد. رسول گرامی اسلام فرمود : «پروردگار فرشته ای دارد که هر شب فرود می آید و بانگ می زند، ای بیست ساله ها ! تلاش و جدیت کنید.»
در حقیقت، روزگار جوانی، نسیم رحمتی است که بهره گیری و قدردانی از آن، آثار ارزنده ای دارد. پس برماست که پیام رسول الله را از یاد نبریم که فرمود :
«در ایام زندگی تان، نسیم های رحمتی می وزد. مراقب باشید خود را در معرض آن قرار دهید».
در جوانی دری به سوی صاحبان آنان گشوده می شود که چند صباحی بیش بر روی پاشنه نمی چرخد، زیرا از این در، تنها جوان است که می تواند با سرعت و دقت وارد و خارج شود. بنابراین باید در زمان خود با وارد شدن به این در، از ذخیره های موجود بهره گرفت. رسول گرامی روایت می کند :
«هر کس که برای او در خیر و نیکویی گشوده شد، آن را غنیمت شمارد، زیرا او نمی داند کی آن را بر او می بندند».
رسول اکرم (ص) بیشتر مردم را در استفاده از وقت های باارزش عمر غافل می داند و روش درست بهره گیری از ساعت های زندگی، در نظر آن حضرت این چنین است : ای مردم ! حقا که راه های روشنی دارید. پس سوی راه های روشن خویش روی نهید. حقا که حد و حدودی دارید. پس سوی حد و حدود خویش روی نهید. بدانید که مؤمن بین دو حذر در عمل است، بین اجلی که گذشته است و نمی داند که خداوند در آن چه می کند و بین اجلی که باقی مانده است و نمی داند که خداوند در آن چه حکم می کند. پس باید بنده مؤمن، از نفس خویش برای خویش و از دنیای خویش برای آخرت خویش و در جوانی، پیش از پیری و در زندگانی، پیش از مرگ بهره گیرد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/10/9:: 12:3 صبح | نظرات دیگران ()