در طریق الى الله اسبابى لازم است که هر یک از آنها مىتواندما را در رسیدن به مقام قرب الهى سرعتبخشد.یکى از آن اسباب، داشتن قلب سلیم است، قلبى که آلوده گناهنشده و جایگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد. قلب پاکانسانى در اثر ارتکاب گناه، سیاه شده و این سیاهى روز به روزافزایش یافته آن قلب را به تباهى مىکشاند، اگر ما مراقبقلبمان نباشیم، ممکن است در اثر زیادى گناهان، روح ما مسخ ودگرگون شده از آن حالت فطرت پاک الهى به قلبى منحرف مبدل شود. در روایات آمده است که:اگر ما یک گناه انجام دهیم لکه سیاهى بر قلب مىنشیند که اگرتوبه کنیم و از آن گناه پشیمان شویم آن لکه پاک مىشود، ولىاگر اصرار بر گناه داشته باشیم، آن لکه زیاد و زیادتر شده تاتمام قلب را فرا مىگیرد، آن گاه انسان دیگر روى سعادت رانخواهد دید. قلبى که تمام فضاى آن را گناه پرکرده باشد، خدابر آن مهر مىزند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است کهداراى قلب سلیم باشد وگرنه مردهاى است که در میان زندگان حرکتمىکند. انسان در روز قیامت افسوس مىخورد که چرا به کلام الهىبىاعتنا بوده به آن عمل نکرده است و با حالت پشیمانى شدیدمىگوید اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمایى عقل رامىپذیرفتم به چنین عذاب دردناکى گرفتار نمىشدم. آرى، آن هایى که واقعا زندهاند در میان خاکاند. مضمون روایتاز امیر المؤمنین است که فرمود: بعضى در این عالم زندهاند ولواین که بدنشان در این عالم نباشد، برخى هم در این عالممردهاند هرچند که در میان مردم مىروند، مىخورند و مىآشامند.قلب انسان به ذکر الهى زنده است اگر انسان به یاد خدا باشداین ذکر راه سعادت را به ما نشان مىدهد.خدا در قرآن مىفرماید: « ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف منالشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون»(اعراف (7) آیه 201) آنهایى کهاهل تقوایند پرهیزکارند، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حراممىدانند، شیطان به دنبالشان مىآید و آنان را طواف مىکند. کناردل انسان مىنشیند، دور مىزند تا او را از صراط مستقیم منحرفکند. «مسهم»; یعنى تماس مىگیرد. «طائف من الشیطان»; یعنىطوافکنندگان شیطانى. اما کسانى که بیدارند و با خدا ارتباطدارند، یک دفعه به یاد خدا مىافتند:آه شیطان آمد، شیطان حسد، کبر، خودبینى، زراندوزى، فریب،خدعه، فحشا و منکرات. این شیطان، دور دل انسان پشتسر هم گردشمىکند، اما مردان خدا به دهان این شیاطین مشت مىزنند، دهانشیطانها را خرد مىکنند. خدا در قرآن مىفرماید: «و الذین اذافعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله». (آل عمران (3) آیه 135) وقتى شماکنار قبر پیغمبر رسیدى در زیارتنامه پیغمبر مىخوانى، در دوجاى زیارتنامه، هم در روضه پیغمبر، هم در کنار قبر پیغمبر، درآن زیارتنامه این آیه شریفه گنجانده شده است. در آن محل،ستونى استبه نام توبه، آن جا که مىرسى مستحب است دو رکعتنماز بخوانى و این زیارت را هم قبل از نماز بخوانى. در زیارتبعد از آن که به پیامبر و آل پیامبر(ص) سلام مىدهى و از آنهاتجلیل مىنمایى، مىگویى: اى رسول خدا(ص) شما چه کردهاید و مناز راه دور به زیارت آمدهام، به امید آمدهام، این آیه در آنجا آمده: آنهایى که «فعلوا فاحشة» کار زشتى در این دنیاانجام دادهاند، عمل نادرستى کردهاند معصیتکارند، این آقاىمعصیتکار یک مرتبه توجه مىکند «فاستغفروا لذنوبهم» خدایا!توبه مىکنم «ذکروا الله» به یاد خدا مىافتد، خدا هم گناهشرا مىآمرزد، از سر تقصیرش مىگذرد. این آیه دو شان نزول دارد: ?- خرمافروشى درب مغازهاش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد،آقاى خرمافروش زیر چشم نگاهى به او کرد و فریفتهاش شد، خانمگفت: خرما مىخواهم. خرمافروش گفت: این خرماها گرد و غبارگرفته، در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم بهدنبالش وارد انبار شد. داخل انبار که شدند، آن مرد در را بستو به طرف این خانم دستدرازى کرد. خانم یک توجهى کرد و گفت:اى برادر، خیال مىکنى در این انبار خلوت و خالى کسى نیست مارا ببیند، نمىدانى این عمل زشت تو فرداى قیامتحساب و کتابدارد؟ آن زن با این سخنان مرد را به لرزه انداخت. زن از انبارخارج شد. این مرد سر به بیابان گذاشت، و مدت چهل شبانه روزاشک مىریخت، نعره مىزد، خدایا! لغزیدم، پشیمانم. خدا از سرتقصیرم بگذر. به پیامبر (ص) خطاب شد اى رسول ما! این بنده ما واقعا توبهخالصانه و نصوح کرده است. توبهاش را قبول کردیم، کسى را بهدنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد. سلمان و مقدادسراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرتما را به دنبالت فرستاده است. گفت: من این طورى نمىآیم، بایدکتفهاى مرا ببندید، من شرمندهام، باید دستبسته و سرافکندهبروم. دستهاى او را بستند و خدمت پیامبر (ص) آوردند. حضرتفرمود:دستهاى او را باز کنید. اى جوان! خدا توبهات را قبول کرده واین آیه در شان شما نازل شده است: «و من یغفر الذنوب الاالله». خدا کسى را که از گناه خود توبه کند و پشیمان شود، دوست دارد.اگر با زبان حال و تضرع بگویى: «اللهم اغفر لی الذنوب التیتنزل البلاء» خدا قبول مىکند و مىآمرزد. گاهى گناه بنده و شماسبب مىشود بلا نازل شود. صاعقه، زمینلرزه، قحطى، به جان همافتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مىکنیم، ولى دعاها در اثرگناهان ما حبس مىشود، بالا نمىرود هر چه بگوییم یا رب، به سرما مىزنند. بارها از گویندگان مذهبى شنیدهاید که نمازى کهخوانده مىشود، اگر با شرایط کامل باشد صعود کرده و بالا مىرود،این نماز نور دارد. ولى اگر نماز کامل نباشد، بالا نمىرود و آنرا برگردانده به سر انسان مىزنند. این نماز مىگوید: «ضیعتنى;مرا ضایع کردى».نماز کامل در روز قیامتسبب سرافرازى انسان مىشود و مانندتاجى بالاى سر او قرار مىگیرد. یکى از اسماى قیامت «یوم التناد» است. «و انذرهم یومالتناد». در روایات آمده است که: فرداى قیامت، سیصد گروهدسته دسته مىآیند و یک گروه، یک سر و گردن از دیگران بالاتر ونورانىترند، آنها کیانند؟ آنها دوستداران اهل بیت (ع) و امامحسین (ع) هستند. ?- توبه «ابو لبابه» بود که توبه واقعى کرد. خودش را به ستونتوبه در مدینه بست و گفت: من از این ستون باز نمىشوم مگر اینکه رسول خدا (ص) بیاید، همین آیه نازل شد و توبه او پذیرفته شد. رسول خدا (ص) آمد و طنابهاى او را باز کرد. انسان مؤمن، هر آن باید در حال توبه باشد و از افعال گذشتهخویش نادم بوده و تصمیم بگیرد در آینده هم گناهى از او سرنزند. امیر المؤمنین علیه السلام نشسته بود، فردى خدمت آن حضرترسید و گفت: «استغفر الله ربی و اتوب الیه» حضرت فرمود:«ثکلتک امک; مادر به عزایتبنشیند». «ا تدرى ما معنىالاستغفار; این استغفارى که کردى معنایش را فهمیدى؟ ». این معنا خطاب به همه ما است. کمفروش، کمفروشى نکن،چپاولگر، چپاولگرى نکن، دزد، دزدى نکن، خائن، خیانت نکن،بىعفت، بىعفتى نکن، گرانفروش، گرانفروشى نکن، متقلب، تقلبنکن. گفتن «استغفر الله» با انجام این کارها جور درنمىآید. آیا این کارها در روز قیامتحساب ندارد؟ «و انذرهم یومالحسرة» اى رسول ما! این مردم را بترسان از آن روزى که حسرتمىخورند. آنهایى که گناه مىکنند با کسانى که به کارهاى خیرمىپردازند، اشک مىریزند، اقامه عزاى حسینى (ع) مىکنند، این دوبا هم فرق دارند. مىگویند آقا ما در بازار بودیم، کنار هم بودیم. آقا در ناز ونعمتبهشت است، حور العین در کنارش، نعمتى است که خدا داده،آنجا دیگر چشم و همچشمى نیست. خانم هم همین طور، در کمالزیبایى و رعنایى، فرداى قیامت این زن و مرد هر دو تا بهشتىهستند و وارد بهشت مىشوند به خانم مىگویند : میل دارى با اینشوهرت در بهشت زندگى کنى؟ به آقا مىگویند میل دارى با اینخانمت در بهشت زندگى کنى؟ خدا به این خانم و آقا یک زیبایىفوق العاده مىدهد که هیچ کس ندارد، اما یک دسته دیگر آن جاحسرت مىخورند، این حسرت خوردنها مال آنجا است، ما باید در ایندنیا زمینه را درست کنیم که آنجا حسرت نخوریم، چطور زمینهدرست مىشود؟ با یاد خدا. «تذکروا» وقتى گناه سراغ انسان مومن مىآید، او متذکر مىشود،از خواب غفلتبرمىخیزد، مواظب است که گناه او را آلوده نکند. در روایت داریم اگر یک زن و مرد نامحرم خلوت کنند، سومى آنهاشیطان است و آنها را به فساد و تباهى مىکشاند، لذا باید مراقبنفس اماره و شیطان باشیم. خدا در قرآن مىفرماید: «لا تجزی نفس عن نفس شیئا» آن روز پول،پارتى و رشوه به درد نمىخورد. «لا یقبل منها شفاعة و لا یؤخذمنها عدل و لا هم ینصرون» کسى نیستبه داد انسان برسد، آن روزرا به یاد بیاورید. هر کس در هر جایى هست کلام خدا را بشنود. «و الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا» خدا را بهیاد مىآورند مىگویند آقا اشتباه کردیم، توبه کردیم. وقتى اینآیه نازل شد، شیطان تمام بچه شیطانها را جمع کرد. وقتى جمعشدند گفتند: آقابزرگ چه فرمایشى دارید؟ گفت: کمرم شکست، صورتمسیاه شد، بىچاره شدم، یک آیه نازل شده که هر چه ما تلاش کنیم،زحمتبکشیم که بندهاى را از خدا جدا کنیم و او را به راه فسادبکشانیم، او بعد از گناه توبه مىکند، وقتى توبه کرد خدا توبهاو را قبول مىکند، توبهاش که قبول شد زحمت ما به هدر مىرود.راهى را پیشنهاد کنید که بتوانیم جلوى این آیه بایستیم. هرکدام از این بچه شیطانها یک پیشنهادى دادند. یکى گفت: مااینها را به طرف شهوت مىبریم. گفت: این راه فایده ندارد. دومىگفتبه طرف مال ، منال، مقام و ریاست مىبریم. گفت: این همفایده ندارد. هر کدام چیزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: «انالها» من جلوى این آیه را مى گیرم. هرگاه این بنده خواست توبهکند، مىگویم حالا زود است و نمىگذاریم موفق به توبه بشود. اىبشر بیدار باش، تمام شیاطین در کمین هستند تو را از مسیر اسلام،قرآن و رهبرى جدا کنند مواظب باش کلاه سرت نرود.