مناسبتهای روز دوم اسفند ماه
- رحلت فقیه و محقق بزرگ، آیت الله «ملا حبیب الله کاشانی» (1300 ش.)
- عملیات کوچک والفجر 6 در جنوب دهلران توسط سپاه (1362 ش.)
- درگذشت «مجدالعلی بوستان» محقق و روزنامه نگار ایرانی (1363 ش.)
- درگذشت «عبدالرحمن شرفکندی» ادیب و محقق کُرد (1296 ش.)
- بهره برداری از نخستین خط مترو در تهران (1378 ش.)
1 – میرزا حبیب الله شریف کاشانی در حدود 1225 ش. (1262 ق.) در کاشان به دنیا آمد. در کودکی، پدر را از دست داد و زیر نظر آیت الله سید حسین کاشانی به تحصیل علوم حوزوی همت گماشت. در پرتو این تلاش پیگیر، در 16 سالگی گواهی نقل روایت و در 18 سالگی گواهی اجتهاد دریافت نمود. میرزا حبیب الله در سالهای بعد به تهران رفت و در محضر درس شیخ محمد اصفهانی، ملاهادی مدرس تهرانی، ملاعبدالهادی تهرانی و حاج میرزا ابوالقاسم تهرانی کلانتر استفاده وافر برد. در 19 سالگی جهت حضور در درس شیخ مرتضی انصاری راهی عراق شد، اما ورود او به کربلا با رحلت آن استاد یگانه همزمان گردید. پس از چند سال توقف در عتبات، به کاشان بازگشت و به تألیف، تدوین و تکمیل تحقیقات خود پرداخت. او از اغلب استادان خویش صاحب اجازه بود و در علوم روز، تبحر داشت.میرزای کاشانی در کنار مرجعیت، به ارشاد و هدایت مردم مشغول بود. از ویژگیهای برجسته میرزای کاشانی، تنوع تألیفات و فزونی آنهاست. آثار وی را تا سیصد جلد کتاب و رساله نوشته اند، که حدود 200 جلد آنها شناخته شده است. "منتقد المنافع فی شرح المختصر النافع" به عنوان دایرة المعارف فقه شیعه، منظومه فی الفقه و دهها اثر دیگر از اوست. وی سرانجام در 2 اسفند 1300 ش. (23 جمادی الثانی 1340 ق.) در 78 سالگی رحلت نمود و در کاشان به خاک سپرده شد.
2 – عملیات والفجر 6 در دوم اسفند 1362 با رمز مقدس یا زهرا در منطقه عملیاتی چزابه با هدف انهدام نیروهای دشمن و گمراه کردن آنها از عملیات آتی، انجام گرفت. قوای اسلام با عبور از رودخانه چیلات و دهلران، دو ارتفاع مهم مشرف به مناطق مسکونی عراق را آزاد کرده و بزرگراه العماره – بغداد را در تیررس خود گرفتند. در این حال، دشمن بعثی برای بازپس گیری مناطق از کف داده، اقدام به پاتک نمود که با چند ضد پاتک از سوی قوای اسلام مواجه گردید و در اقدام خود ناکام ماند. در این عملیات، دشمن با به جای گذاشتن صدها کشته و زخمی، مجبور به عقب نشینی گردید. عملیات والفجر 6، در نهایت با شروع عملیات خیبر در 3 اسفند 1362، پایان پذیرفت.
3 – مجدالعلی بوستان در سال 1278 ش. در مشهد به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته های زبان و ادبیات فارسی، عربی و فرانسوی آغاز کرد. در 1303 به تهران رفت و در محضر آیت الله میرزا مهدی آشتیانی و شیخ ضیاء الدین دُرّی اصفهانی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی به کار معلمی پرداخت و سپس در دادگستری مشغول شد و مستشار دیوان عالی کشور گردید. وی در موضوعات مختلف اجتماعی و ادبی در روزنامه های گوناگون مقاله می نوشت. بوستان، از 1307 ش. در انجمن ادبی ایران و انجمن ادبی حکیم نظامی حضور یافت. مجدالعلی بوستان در خراسان از هواداران کلنل محمدتقی خان پسیان بود و زمانی که رئیس دادگستری سمنان بود به سبب همکاری با تبعید شدگان مخالف حکومت رضاشاه تحت تعقیب قرار گرفت و زندانی شد. دستور شرق، رساله خرافات و پندنامه منظوم از جمله آثار اوست. مجدالعلی بوستان سرانجام در 3 اسفند 1263 ش. در 85 سالگی درگذشت.
4 – عبدالرحمن شرفکندی مشهور به متخلص به «هژار» در سال 1300 ش. در روستای شرفکند در نزدیکی مهاباد به دنیا آمد. پدر وی از علمای دوره خود بود و عبدالرحمن در خدمت پدر به تحصیل علوم دینی پرداخت. در 17 سالگی پدر خود را از دست داد و مجبور شد تا برای امرار معاش خانواده به کشاورزی روی آورد. وی بعدها وارد عرصه مطبوعات گردید و مقالات او در برخی جراید تهران نیز چاپ شد و در 24 سالگی به لقب شاعر ملی کرد مفتخر گردید. وی پس از تسلط قوای حکومت وقت بر منطقه مهاباد، آواره شد و سختی بسیار دید. بعدها به بغداد رفت و به عکاسی و روزنامه نگاری پرداخت. شرفکندی سفرهای متعددی به سوریه، لبنان، روسیه و عراق داشت و مبارزاتی با رژیم بعث عراق به انجام رساند. بعدها به ایران آمد و در کرج، سکنی گزید و مرکز نشر فرهنگ و ادب کُرد را تأسیس نمود. از عبدالرحمن شرفکندی آثار متعددی به جا مانده که ترجمه مجموعه قانون در طب ابوعلی (7جلد)/ پنج انگشت، یک مشت است/ دیوان اشعار و فرهنگ فارسی به کُردی/ از آن جمله اند. سرانجام در 69 سالگی رحلت کرد و در مهاباد به خاک سپرده شد.
5 – پس از آنکه در آذرماه 1369 صادق گنجی مسؤول خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان به دست گروهک تروریستی سپاه صحابه پاکستان به شهادت رسید، سید محمد علی رحیمی از اوایل سال 1374، به این سِمَت منصوب و مشغول فعالیت شد. وی قبل از مأموریت خود در پاکستان، به مدت ده سال در دهلی نو به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی اشتغال داشت. تا اینکه در این روز، آدم کشان او را به شهادت رساندند. در پی شهادت مسؤول خانه فرهنگ ایران در لاهور، دولت ایران ضمن اعتراض به دولت پاکستان، خواستار مجازات عاملان این جنایت شد. پیکر شهید رحیمی پس از تشییعی مردمی، در بهشت زهرای تهران مدفون گردید.