بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(15)
جزایر هاوائی چگونه به وجود آمد؟
هاوائی یکی از جدیدترین ایالاتی است که جزو آمریکا درآمده است. این سرزمین از گروهی جزایر واقع در اقیانوس آرام تشکیل یافته است. (تقریبا 2400 میلی جنوب غربی کالیفرنیا).
این ایالت شامل هشت جزیره بزرگ و عمده و تعداد جزایر کوچکی است و جمعاً مساحتی قریب 6420 مایل مربع دارد.
طبق روایات و افسانه های بومی هاوایی، یک ربّ النوع آتشفشان بوده که پله نام داشته و او این جزایر را آفریده است. باز هم طبق روایات و اعتقادات اهالی بومی این سرزمین، بعضی اوقات این ربّ النوع به دهانه های آتشفشانی جزیره بازگشته و آتش خود را به صورت انفجار و فوران ظاهر می کند.
واقعیت عجیب و شگرف اینجاست که جزایر هاوائی، در واقع دماغه آتشفشان های بزرگی هستند که خود آنها در ته اقیانوس آرام قرار دارند. مثلاً جزیره هاوائی (بزرگترین جزیره )، که دو برابر جزایر دیگر است، به وسیله پنج کوه آتشفشان اشغال شده است که میزان فوران مواد آتشفشانی آنها یکی از دیگری بیشتر است. دو تا از آنها امروز هم همچنان فعال بوده و هنوز هم در شکل بخشیدن به جزیره و ساختمان خاص آن سهم مؤثری دارند.
یکی از این آتشفشان ها، مونالوا می باشد که هر سال یک بار آتشفشان می کند. در سال 1950، این کوه به مدت 23 روز تمام آتشفشانی و فوران کرده و گدازه های ( توده گداخته) خود را همچون سیلی جوشان به دریا سرازیر کرد و وقتی سیل گداخته ها وارد آب اقیانوس شد، باعث مرگ هزاران ماهی گردید.
آتشفشان دیگر که «موناکی» نام دارد، یک آتشفشان خوابیده است. که ضمناً بلندترین کوه اقیانوس آرام به حساب می آید، و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 13780 پا است. اما دامنه این کوه تقریبا در 18000 پائی زیر اقیانوس است و اگر ارتفاع این کوه را از دامنه آن در زیر آب اقیانوس در نظر بگیریم، با این حساب، بلندترین کوه روی زمین خواهد بود.
در یکی دیگر از جزایر هاوائی یعنی «موئی»، یک آتشفشان موجود است که «هالیکالا» نام دارد و به ارتفاع حدود 10025 پا، سر برافراشته است و به بزرگترین آتشفشان دنیا شهرت دارد. گشادی دهانه این آتشفشان در حدود بیست مایل و عمق آن شاید حدود 2720 پا باشد.
برج لندن کی ساخته شد؟
اگر بنای جالبی در لندن باشد که هر توریستی می خواهد آن را از نزدیک ببیند، باید همان برج معروف لندن باشد که نشاندهنده عظمت و تاریخ انگلیس است.
در نقطه ای که اکنون این برج قرار گرفته احتمالاً ابتدا یک دژ بریتانیائی و سپس یک دژ رومی وجود داشته است. شاید ساکسون ها هم در این نقطه صاحب دژی بوده اند. بعد، «ویلیام فاتح» دستور ساختن یک برج سفید را داده است. که از قدیمی ترین قسمت های قلعه نظامی حاضر است. قسمت های مهم دیگر بنا هم، در زمان حکومت «هنری سوم» (72-1216) ساخته شده اند. روایت شده که ویلیام فاتح به این منظور این «برج» را ساخت که مردم لندن بیشتر از او حساب ببرند و در واقع از این برج، بیشتر به عنوان یک زندان استفاده شده است تا یک دژ نظامی.
برج لندن، هنوز هم به عنوان یک «قورخانه» یا زرادخانه باقی مانده است. در عرض دو جنگ جهانی از این برج دوباره به عنوان یک زندان استفاده شد. این برج در زمینی به مساحت قریب سیزده «اکر»، در شهر قدیم لندن واقع شده است و تمام دیوار بیرونی این برج، به وسیله یک خندق بزرگ که دور تا دور برج را گرفته، محاصره شده است.
در حالی که یک پادگان سرباز، که برای مراقبت از برج گماشته شده اند و در گوشه و کنار این برج قرار دارند، بیشتر توریست های علاقمندی که برای دیدن برج می آیند، ضمناً با کسان دیگری هم در برج به نام «بیف ایتر» ها نیز روبرو می شوند که مثلاً در حکم زندانیان برج هستند. گروهی در حدود چهل نفر مرد که برای شغل دفاع از برج انتخاب شده اند. این زندانبانان اونیفورم مخصوصی می پوشند که مربوط به زمان «هنری هشتم» یا ادوارد ششم است. دلیل این که به این زندانبانان «بیفایتر» می گویند این است که در زمان های قدیم زندانبان های این برج هر روز یک جیره گوشت گاو (بیف) داشته اند.
اولین سیاهان چه موقع به قاره آمریکا رفتند؟
حتما شنیده اید که مردم می گویند، امریکائی های واقعی در اصل فقط سرخپوستان بوده اند و بقیه آمریکائی ها کسانی بوده اند که مثلاً پدرانشان از کشورهای مختلف دنیا به این قاره مهاجرت کرده اند. اما چیزی که بیشتر مردم نمی دانند این است که اولین سیاهانی که قدم در خاک آمریکا گذارده اند، به عنوان کاشف وارد این کشور شده اند! در آن زمان، سیاهان، همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها که قصد کشف و سفر به این قاره را داشتند، به آمریکا آمدند، مثلاً موقعی هم که «بالبوا» اقیانوس آرام را کشف کرد، سیاهان همراه او بوده اند. یا همراه «کورتز» هم که مکزیک را کشف کرده بوده اند. بالاخره این سیاهان به همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها قسمت های داخلی آمریکای شمالی را کشف کرده و به «نیومکزیکو» و «آریزونا» و دره «میسوری» رفته اند. مثلاً یک سیاه بود که پرورش گندم را در قاره جدید یعنی آمریکا شناساند.
در آن زمان بسیاری از سفیدپوستان به عنوان مستخدم «قراردادی» به امریکا می رفتند.
یعنی برای یک اقامت طولانی خدمت، خود را به این کشور می فروختند. اما موقعی که عزیمت مستخدمین قراردادی سفیدپوست از اروپا متوقف گردید، شروع کردند به بردن برده های سیاهپوست از مستعمره ها یعنی از سال 1688 این جریان آغاز شده و در سال 1715، تعداد این برده های سیاه به بیشتر از 58000 نفر بالغ شد و تا سال 1775 هم این تعداد به بالاتر از 50000 نفر رسید.
تا این که در 1807، بنا به تقاضای «پرزیدنت توماس جفرسون» کنگره رأی داد که ورود برده های سیاه به این کشور باید متوقف گردد. اما این جریان هنوز هم به طور غیر قانونی ادامه داشت. بدین ترتیب در سال 1860، درست قبل از جنگ های داخلی آمریکا، جمعیت سیاهپوست آمریکا بالغ بر 4400000 نفر بود.
آلاسکا را چه کسی کشف کرد؟
وقتی برای اولین بار، یک عده از سفید پوستان به آلاسکا راه یافتند به قبایل اسکیموها و سرخپوستان و الوتها برخوردند که در این سرزمین زندگی می کردند. در حقیقت، آلاسکا یکی از آخرین نواحی کشف نشده بزرگ دنیا بود که کشف شد و به وسیله سفید پوستی مورد جستجو و تحقیق قرار گرفت.
در اوایل قرن هیجدم، روسها از طریق «سیبری» به اقیانوس آرام سفر می کردند. در سال 1728، «ویتوس برینگ» که یک نفر دانمارکی و در خدمت نیروی دریایی روسیه بود، «ازکانچاتکا» به خاور سفر کرد. او با ماجراجوئی از جزیره «سن لارنس» به راه افتاده، ولی متأسفانه نتوانست به سرزمین آلاسکا دست یابد. در سال 1741، «برینگ» دوباره رهبری دو هیأت اعزامی را که با دو کشتی کوچک سفر می کردند بر عهده گرفت. یکی از کشتی هایی که «سنپیتر» نام داشت، تحت هدایت خود «برینگ» بوده و هدایت دیگری را که «سنپال» نامیده می شد، «الکسی چریکوف» بر عهده داشت. این دو کشتی در راه مسافرت خود بر اثر یک طوفان شدید از یکدیگر جدا شدند، ولی سرانجام هر دو توانستند خودشان را به آلاسکا برسانند.
مدت دویست سال بعد تاجرهای پوست روسی برای شکار پوست خرس آبی روانه آبهای آلاسکا می شدند. آنها تأسیسات زیادی در آلاسکا درست کرده و در بعضی از جاها، حتی کلیساهائی توسط الوتها و سرخپوستان به یاری کشیش ها و میسیون های روسی ساخته شد. بعد از آن، چند تن از دریا نوردان اسپانیایی و فرانسوی و بریتانیائی شروع به کشف بعضی از سواحل ناشناخته این سرزمین کردند، اما در حقیقت فقط روسها بودند که از آلاسکا بیشترین استفاده را کرده و از آن به عنوان یک منبع بزرگ پوست فایده بردند و میلیون ها از این پوست ها را به پایتخت های اروپائی سرازیر کردند و وقتی نسل بعضی از این حیوانات شروع به کم شدن نمود، روسها ( به سال 1820 میلادی) کم کم شروع به ترک سرزمین آلاسکا کردند.
تزار روسیه، «الکساندر دوم»، توجه چندانی به این سرزمین عظیم یعنی آلاسکا نداشت. تا این که ویلیام سیوارد که معاون حکومت ابراهام لینکلن به شمار می رفت، به دولت آمریکا پیشنهاد کرد که آلاسکا را از دولت شوروی بخرند. بنابراین در سال 1867 سرزمین آلاسکا به قیمت 7200000 دلار به کشور آمریکا فروخته شد. بدین ترتیب هر یک جریب فرنگی یعنی «اکر» از مسافت این سرزمین به کمتر از دو سنت فروخته شد! امروزه آلاسکا نه تنها در شمار یکی از 49 ایالت آمریکا می باشد، بلکه این سرزمین عظیم آنقدر برای دولت آمریکا ارزش دارد که قابل محاسبه با دلار نیست!
اولین سوزن را چه کسی ساخت؟
سوزن معمولاً عبارت است از یک ابزار خیلی نازک و ظریف که یک سرش خیلی تیز و سر دیگر آن کمی پهن تر است که سوراخ یا چشمی هم دارد که نخ را از آن عبور بدهند.
تاریخچه ساخت این وسیله آن قدر به زمانهای ابتدائی تاریخ می رسد که دقیقاً و به درستی نمی توان معلوم داشت که این وسیله چه موقع اختراع شده است. می دانید که ابتدائی ترین سوزن ها از جنس استخوان یا عاج یا چوب یا برنز و خار ساخته می شده اند. بعضی از این سوزن ها شکل یک درفش یعنی وسیله سوراخ کن را داشته و چیزی بوده شبیه آنچه کفاش ها به کار می بردند. پس این نوع سوزن، سوراخی به آن معنی نداشته و فقط از آن برای سوراخ کردن چیزهای مختلف استفاده می کردند.
سوزن هائی که از جنس استخوان ماهی یا پرندگان بوده، در آثار و بقایای عهد حجر یافته شده است.
مدت هزاران سال سوزن های استخوانی سوراخدار به وسیله اقوام متمدن به کار رفته است. حتی سوزن های سنگی هم در حفاری های آثار باستانی مصر به دست آمده است. ساخت سوزن های برنزی یا آهنی به رومی ها نسبت داده شده است. از خرابه های پمپی سوزن هائی به دست آمده که ساخت خیلی خوبی دارند.
سوزن های فولادی، شبیه همان هائی که امروزه به کار می رود، احتمالاً اولین بار توسط چینی ها ساخته شد. بعداً در قرون وسطی این نوع سوزن، توسط «مغربیها» به اروپا برده شد. اولین سوزن های فولادی که در اروپا ساخته شدند در قرن چهاردهم بود که در «نورمبرگ» آلمان تولید شد.
در دوران حکومت «ملکه الیزابت اول»، یک نفر آلمانی هنر درست کردن سوزن را به انگلیسی ها یاد داد. که این فن امروزه یکی از صنایع مهم این کشور را تشکیل می دهد و از عمده ترین تولیدکنندگان سوزن در دنیا انگلیس و فرانسه است.
بد نیست بدانید با وجود این که در ساختن سوزن، این اسباب ظریف و کوچک، ماشین های بسیاری به کار می روند، هنوز هم ساختن این اسباب ظریف کار خیلی آسانی نیست و در واقع سوزن معمولی، باید حداقل از زیر دست بیست نفر عبور می کند، تا کاملاً ساخته و تمام شود.