بیائی بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (9)
اسم های ما چه معنی می دهند؟
مهم ترین منظور از اسم گذاری، این است که افراد از همدیگر مشخص باشند. از ابتدای تاریخ حیات بشر وقتی که کودکی به دنیا می آمده یا مدت کوتاهی بعد از تولدش، برای این که از سایرین متمایز باشد، اسمی رویش می گذاشته اند.
اما در دوران باستانی، وقتی والدین کودکی می خواستند اسمی روی او بگذارند، سعی می کردند اسمی را انتخاب کنند که چیزی را بیان کند؛ یعنی به عبارت دیگر، معنی داشته باشد. برای مثال، اسمی که ظاهر او را تفسیر کند یا کلمه ای که محبت آمیز باشد. اسم های مسیحی غالباً از زبان های دیگر گرفته شده اند. مثلاً «بنجامین» که از زبان عربی گرفته شده ست. «آندرو» از یونانی، «آمی» از لاتین و یا «آلفردو » از انگلوساکسون.
در اصل، تمام اسم ها دارای یک معنی خاص بودند، مثلاً کودک دختری که در زمان قحطی به دنیا می آید، اسمش را آنا می گذاشتند که در زبان «سلتی» معنی قحطی می دهد. یا کودک دختری که موهای طلائی داشته، «فلاویا» نام گذاری می شد که در زبان لاتین معنی زرد را می دهد. یا «بلانش» که به فرانسه معنی سفید را می دهد. اسم های دیگری که معنی خاصی دارند عبارتند از دیوید (محبوب) سوزان ( زنبق)، دبو را (زنبور عسل)، مارگرت (مروارید).
در انگلستان و امریکا، والدین بچه ها هر اسمی که مایل باشند، می توانند روی بچه های خود بگذارند. ولی در فرانسه و آلمان، حتماً باید اسم بچه ها را از روی یک فهرست اسمی انتخاب کرد.
موقعی که یک اسم از یک زبان به زبان دیگری، ترجمه می شود، مفهوم های جالبی پیدا می کند. مثلاً «هنری» یک اسم «تیوتنی» است، به معنی «رئیس خانواده». این اسم به صورت های هاری، هال، هنریش (آلمانی)، انریکو (ایتالیائی) و بالاخره هندریک ( دانمارکی) در آمده است.
اسم دوم، یا اسم خانوادگی، برای اولین بار در حدود 900 سال پیش، متداول گشت، به خاطر این که، با یک اسم تنها، باز هم مشخص کردن افراد از یک دیگر کار مشکلی بود. انتخاب نام خانوادگی از طرق مختلفی بود. مثلاً نام خانوادگی از اسم پدر یا شهری که زندگی می کردند، یا نوع تجارت و از این قبیل چیزها انتخاب می شده است.
چه کسی واکسیناسیون یا تلقیح را معمول ساخت؟
در یکی از روزهای سال 1786، یک دختر جوان شیر فروش، برای مشورت درباره موضوعی به مطب یکی از دکترهای شهر «گلاوسسترشایر» انگلستان رفت. در آن موقع، مرض آبله به طور وحشتاکی در سراسر این کشور، تازیانه می کوفت. در مطب دکتر هم همه درباره این مرض صحبت می کردند. دخترک شیرفروش موضوع جالبی را بیان کرد. او اظهار داشت که هرگز آبله نخواهد گرفت. آبله گاوی، مرضی است که نشانه های آن خیلی شبیه به آبله بوده ولی به شکل خیلی خفیف تر آن است.
اهمیت اظهارات دخترک، توجه یکی از حاضرین را که دانشجوی پزشکی بوده و «ادوار جنر» نام داشت، به شدت جلب کرد و اتفاقاً این عقیده و فکر، بعداً هم در تمام مدت تحصیلش در لندن، فکر او را به خود مشغول کرد و بعد از این که تحصیلاتش را به پایان رساند، در سال 1773، به همان دهکده زادگاهش یعنی «گلاوسستر شایر» برگشت تا به پزشکی مشغول شود. و در ضمن اوقات فراغتش را هم به تحقیق و رسیدگی علمی اختصاص داد. تا این که بالاخره بعد از چند سال تحقیق و کاوش، متوجه شد که دخترک شیر فروش حق داشته است، یعنی به این نتیجه رسید که کسانی که به آبله گاوی، مبتلا بوده اند دیگر خیلی خیلی بندرت به مرض آبله دچار می شوند.
در 1796، او اولین تجربه خود را در این زمینه به دست آورد. یعنی باید یک مقدار کمی از میکروب های بیماری آبله گاوی را به مردم ترزیق می کرد؛ تا بتواند بعداً آنها را در مقابل بلای خانمان برانداز آبله، بیمه کند. در سال 1798، جنر اولین آزمایش قطعی خود را انجام داد و در میان خوشحالی زایدلوصف او، چهار بچه ای که مایه کوبی شده بودند، هیچکدام به این مرض ترسناک یعنی آبله مبتلا نشدند. بنابراین او کشف بزرگ و «واکسیناسیون» را انجام داده بود که امروزه این مرض کشنده را در بیشتر نقاط دنیا تقریباً مهار کرده است.
«واکسیناسیون» در ابتدا مخالفین زیادی داشت؛ ولی عاقبت ارزش آن چنان بر همه آشکار گردید که امروزه، در تمام کشورهای پیشرفته دنیا، واکسیناسیون برای تمام مسافران خارجی امری اجباری می باشد و علاوه بر آن، واکسیناسیون در دسترسس همه مردم بوده و معمولاً هر طفلی از 15 ماهگی به بعد واکسینه می شود.
کوتاه کردن موی مردان را چه کسی ابداع کرد؟
سابقه آرایش و اصلاح موی، شاید به اندازه همان تاریخ تمدن بشر قدمت داشته باشد. اهمیت روش آرایش مو، نزد زنان و مردان، طی قرن ها بسیار موضوع جالبی است. قبایل وحشی در تمام نقاط دنیا، خصوصاً از بدعت گذران سبک های مختلف و عجیب آرایش مو هستند، که این موضوع برای خودشان اهمیت زیادی دارد.
چینی ها، ابتدا، موهایشان را در بالای سرشان به صورت گروه قلمبه ای در می آوردند ولی بعداً که کشورشان به دست «منچو» فتح شد، مجبور شدند سبک گیس بافته پشت سر را به کار ببرند که نشانه بردگی به شمار می رفت. ولی عاقبت همین سبک، بین چینی ها متداول شده و آن را حفظ کردند.
همانطور که تمدن بشر به جلو می رفت، سبک های آرایش مو، مختلف تر و متنوع تر می شد، به طوری که در آن زمان، حتی دو ملت نبودند که مردم آن موهایشان را به یک سبک واحد آرایش کنند. در بعضی کشورها مردم موهایشان را به حالت آزاد پایین می ریختند و برعکس در جاهای دیگر، رسم بود که موهایشان را در بالای سر جمع کنند.
تا این که بالاخره در همین سالها نسبتاً اخیر بود که رسم داشتن موهای بلند برای زنها و موهای کوتاه برای مردان متداول شد. تا قرون وسطی، رسم بود که مردان موهای سر خود را بلند کرده و به همان دقتی که بانوان آرایش می کردند، آن را آرایش دهند. در این دوره مردان موهای خود را پیچیده و حتی نوار هم به آن می زدند. در دوره رنساس، مردها موهای خود را سفید کرده و برای این که آن را بلندتر جلوه دهند، حتی از کلاه گیس هم استفاده می کردند.
هنری هشتم، سرانجام تصمیم گرفت این سبک افراطی آرایش موی سر و صورت مردان را خاتمه بدهد. بنابراین دستور داد که مردان باید موی کوتاه داشته باشند. اما در عوض اجازه داد که می توانند ریش بلند گذاشته و موی سبیلشان را تاب بدهند. گرچه موقعی که «جیمز اول» به تخت نشست، مردان دوباره به رسم موی بلند، روی آوردند.
در فرانسه، از زمان حکومت لوئی چهاردهم، تمام نُجَبای فرانسه برای داشتن موهای بلندتر و مجعد با همدیگر رقابت می کردند.
سبک آرایش مو، باز هم تغییراتی کرده تا این که سرانجام با فرا رسیدن قرن نوزدهم، رسم موی کوتاه برای مردان به صورت مدی پا بر جا در آمد.
ولی هنوز امروزه، در دادگاهها، قضات و وکلای دعاوی را می بینید که از کلاه گیس استفاده می کنند، این یادگاری است از روزگاری که موی بلند برای مردها، مد روز بود.