سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
از روی دوستی نگریستن به چهره دانشمندعبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :183670
بازدید امروز :39
بازدید دیروز :5
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» حواسمون جمع باشه

حواسمون جمع باشه؟!

 

یکی بود یکی نبود. در روزگاری دور مردی بود که همه زندگی‌اش را با عشق و محبت پشت ‌سر گذاشته بود. وقتی مرد، همه می‌گفتند به بهشت رفته، آدم مهربانی مثل او حتماً به بهشت می‌رود، هر چند بهشت برای این مرد چندان مهم نبود، اما به هر حال به بهشت می‌رود.

روح مرد بر سر دو راهی بهشت و جهنم ایستاده بود. دربان نگاهی به اسامی کرد و چون اسم مرد را در میان بهشتیان نیافت او را به جهنم فرستاد، زیرا جهنم هیچ نیازی به دعوتنامه یا کارت‌ شناسایی نداشت و بدین ترتیب مرد در جهنم مقیم شد. چند روز گذشت و ابلیس با ناراحتی و خشم به دروازه بهشت رفت و گریبان مسئول مربوطه را گرفت و گفت این کار شما تروریسم خالص است.

مسئول مربوطه با حیرت از شیطان دلیل خشم او را پرسید و شیطان با خشم گفت آن مرد را به دوزخ فرستاده‌اید و از وقتی او آمده کار و زندگی ما را به هم زده و از وقتی که رسیده به حرف‌های دیگران گوش می‌دهد، در چشم‌هایشان نگاه می‌کند و به درد و دلشان می‌رسد و با عشق آنان را می‌بوسد. حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت‌وگو می‌کنند، همدیگر را در آغوش می‌کشند و می‌بوسند. آخر دوزخ که جای این کارها نیست لطفاً این مرد را پس بگیرید.

به خاطر بسپاریم، با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا بر تصادف در دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند.

 



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/1:: 1:28 صبح | نظرات دیگران ()

    » حافظ شیرازی

     

    حافظ شیرازی

     

    زندگینامه

    شمس‌الدین محمد ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان‌الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران و از تابناک ترین ستارگان آسمان علم و ادب ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پابرجاست نام وی نیز جاودانه خواهد بود. با وجود شهرت والای این شاعر گرانمایه در خصوص دوران زندگی حافظ به‌ویژه زمان تولد او اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی به حکم شواهد و قرائن ظاهراً شیخ در حدود سال 726-727 ه.ق در شهر شیراز که به آن صمیمانه عشق می ورزیده به دنیا آمده است. اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست. ظاهراً پدرش بهاءالدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان سلغری فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. مادر شمس الدین زنی کازرونی بوده است و خانه ایشان در دروازه کازرون شیراز واقع بود. شمس الدین در دوران کودکی یتیم می شود و برای امرار معاش یک چندی در نانوایی به خمیرگیری می پردازد. با تمام مشکلات به‌دلیل علاقه وافری که به علم آموزی داشت به مکتب روی آورد و پس از سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت. بیست سال بیشتر نداشت که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود بدل گشت. وی از جمله شاعرانی است که در ایام حیات خود شهرت یافت. حافظ علاوه بر اندوخته های علمی و ادبی خود قرآن را به 14 روایت از حفظ داشت و با صدای خوش می خواند. از این رو تخلص حافظ را برای خویش برگزید. نخستین جامع دیوان حافظ محمد گلندام است و بنابر تصریح این دوست و هم‌درس خواجه، حافظ به جمع آوری غزل‌های خویش رغبتی نشان نمی داد. از این رو بعد از وفات او محمد گلندام غزل‌های وی را براساس حروف الفبا دسته‌بندی و جمع آوری کرد. حافظ به سال 729 ه. ق در شیراز وفات یافت. آرامگاه حافظ در باغ زیبایی در شیراز واقع شده است که به حافظیه معروف است و قبله اهل دل گشته.

    دوره‌‌‌ای که حافظ در آن می زیست و تأثیر آن بر شعرش

    حافظ هنرمندی هدفمند بود، پس از تاریخ زمانه اش جدا نیست. دوره زندگی این شاعر در عصر فترت دوره ایلخانی و تیمور است، یعنی کشمکش و آشوب بزرگ مغول و تیمور. شیراز در این دوران کانون هنر ایران بود و به سبب هوشیاری یکی از اتابکان فارس، با دادن خراج هنگفت از گزند حمله مغول در امان ماند و پناهگاه هنرمندان و اندیشمندان شد. با وجود این عصر حافظ، دوران سقوط ارزش‌هاست. عصر جنگ‌های داخلی و تزویرهای خانگی. او هرگز شعر خود را دستمایه ارتزاق قرار نداد، حتی زمانی‌که مورد توجه حاکمان و فرمانروایان فارس شد و به دربار ابواسحاق اینجو و شاه شجاع مظفری راه یافت.اما دوران حکومت سختگیرانه امیرمبارز الدین محمد که با تعصب و خشونت همراه بود کام زندگی او را تلخ می ساخت. شاعر آزرده حال بیشترین غزل‌های آبدار خود را در مبارزه با ریاکاری‌، عوامفریبی با لحنی نیشدار و گزنده، تلویحاً خطاب به همین امیر ریاکار مظفری سروده و با کنایه و تمسخر او را محتسب خوانده است. لحن حافظ گزند و تلخ و توأم با نیشخند و کنایه آمیز است و هم در آن مایه ای از خیرخواهی و اصلاح طلبی دیده می شود. گویی حافظ پس از سیف فرغانی و ابن یمین با رندی و هوشیاری و فرزانگی خویش شیوه مبارزه تازه ای با نابسامانی‌ها و بداخلاقی‌های جامعه برگزیده است که به مانند یک سبک شاعری او تازگی دارد. غزل‌های پیش از حافظ یا عاشقانه است (سعدی) یا عارفانه (مولانا). حافظ راه میانه ای از تلفیق و ترکیب عشق و عرفان را برگزید و به شیوه ای نو دست یافت که هرگز به این زیبایی و کمال نبوده است. کار زیبای دیگر حافظ تلفیق دو فرهنگ ایران و اسلام است و حافظ بی شک مانند فردوسی در عرصه سخن و فرهنگ ایران پهلوانی بی همتاست که وقتی قرار بوده است بسراید مضمونی بهتر و لازم تر از حماسه انسان عصر خود نیافته و همان را با صداقتی بی مانند در عرصه شعر خویش  به نمایش گذاشته است.

    رند در کلام حافظ کیست؟

    رند از ساخته های اساطیری حافظ است، چون پیر مغان ، دیر مغان و جام جم. رند از یک سو «انسان کامل» را از عرفان می گیرد و از سوی دیگر رند به معنای قدیمی اش که شخص لاابالی یک لا قبای آسمان جل و در عین حال آزاده و گردنکش است و در برابر ارزش‌های تحمیلی و دروغین طغیان می کند. انگیزه دیگرش میل به آفریدن شخصیتی است در برابر زاهد که نقطه مقابل زاهد باشد و در تحلیل آخر به صورت خویش یعنی حافظ می پردازد و همه آرزوهای خود را که می خواهد آزاده و بی قید و وارسته و ملامتی باشد، در شخصیت ملامتی و قلندروار او باز می آفریند. حافظ از آنجا که می خواهد اهل تساهل و توکل، اهل ظرافت و زیبایی‌های زندگی، اهل نیاز  و شکسته دلی در برابر خداوند و از همه مهمتر اهل عشق باشد رند را هم با همین صفات می سازد. رند او همچون خود او نظر باز و نکته گو و بیزار از زهد و ریا و منکر خودنمایی های  دروغین نام و ننگ و صلاح و تقوای مصلحتی و جاه و مقام بی اعتبار دنیوی است و در جامه رند و رندی شخصیتی می سازد  ضد تکلف و تقشف، ضد ریو و ریا و سراپا امیدوار و پاکباز و عشق اندیش و جسوراندیش نه زبون اندیش، رند کلمه پربار و شگرفی است که در سایر فرهنگ‌ها و زبان‌های قدیم و جدید جهان معادل ندارد و تا پیش از حافظ و بلکه در زمان او هم معنای نامطلوب و منفی داشته و متأسفانه با سعی حافظ امروزه نیز در معنای اولیه خود یعنی برابر با سفله و اراذل و اوباش به کار می رود. رند و رندی در حدود هشتاد بار در دیوان حافظ به کار رفته است.

    چرا به دیوان حافظ تفأل می‌زنند

    هر هنر راستینی‌، عمق دارد و چند وجهی و پذیرای تعبیر و تفسیرهای چندگانه است. مانند لبخند مجسمه مشهور بودا و لبخند ژوکوند. در قدیم به دیوان حافظ «لسان الغیب» لقب داده بودند که بعدها این صفت از شعر به شاعر رسید و به خود او اطلاق گردید. داستان‌های مدون یا نامدون از راست درآمدن و موافق نیت افتادن‌های غزل یا بیتی از غزلش به هنگام فال گرفتن هست؟ چرا مولانا یا سعدی یا سلمان غزل‌هایشان در اوج نیست و با آنها فال نگرفته اند؟ حافظ نه دارای کشف و کرامات است و نه حتی مدعی آنها، ولی نفس صادقی داشته است. غیب گو  و غیب دان نبوده ولی به ژرفی و گستردگی زندگی کرده. گوشه های پنهان مانده را که کمتر کسی توانسته زندگی کند زیسته و اندیشه کرده و به شعر درآورده. از این رو شعر او آیینه‌دار طلعت و طبیعت یک قوم است و زندگینامه جمعی ماست. از این رو عاشق و غریب و اسیر و دردمند، مهجور و آرزومند، مشتاق و منتظر و گبر و ترسا،‌مومن و آزاداندیش و عارف و عامی و مست و هوشیار همه نقش خویشتن را در آیینه صافی شعر او باز می یابند.  شعر او تأویل پذیر است. باده های او را هم به انگوری بودن،‌ می توان تفسیر کرد و هم عرفانی. برخی شعرهای او عرفانی نیست، مثل «ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد» که در شأن شاه شجاع است یا غزل «روز هجران و شب فرقت یار آخر شد» عرفانی می نماید، ولی مربوط به روی کار آمدن شاه شیخ ابواسحاق است. طنزهای او را که سر به مقدساتی چون تسبیح و طیلسان (=ردا، جامه بلند و گشاد) و خرقه و سجاده و نماز و روزه و مسجد و خانقاه و مشایخ شهر و امام شهر می گذارد و هم می توان به عقیده‌مندی عمیق او به اصل شریعت و طریقت حمل کرد و هم به بی اعتقادی یا سست عقیدگی او و نیز بین عشق زمینی و عشق آسمانی او فرق خاصی نیست. در اصل شاید بتوان گفت شعر او برای انسان عارف و دانا اوج لذت و ترقی پله های معرفت است و برای انسان جاهل و غافل، غرق شدن در گرداب جهل و گمراهی است. پس اگر حافظ از خودش یعنی ایمان خودش شک داشت این همه جرأت نداشت که با تسبیح و دلق و سجاده و کار و بار معاد و بهشت و نعیم اخروی و مشایخ شهر و منبر و محراب و مسجد سر به سر بگذارد، ولی اگر فقط جرأت داشت و ایمان نداشت باب پسند خاطر مومنان راستین قرار نمی گرفت.

    شیوه‌های فال حافظ گرفتن

    1-  گروهی قبل از تفأل به دیوان حافظ شیرازی وضو می‌گیرند و بعد از خواندن حمد و سوره و ذکر سه صلوات برای گرفتن فال نیت کرده و دیوان را باز می کنند.

    2-  گروهی نیز قبل از گشودن چنین می‌گویند:

    ای حافظ شیرازی

    بر من نظر اندازی

    من طالب یک فالم

    تو کاشف هر رازی

    قسم به شاخه نباتت

    قسم به قرآنی که در سینه داری

    این فال مرا بگشا

     

    منابع:

    1-   تاریخ ادبیات ایران؛ تألیف دکتر ذبیح الله صفا، تلخیص از محمد ترابی، ج دوم، تهران، فردوس 1378

    2- دیوان غزلیات حافظ، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، صفیعلی شاه1372

    3-حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1375

    4- تاریخ ادبیات فارسی، سال دوم و سوم نظام جدید آموزش متوسطه، مولف محمد جفریاحقی، تهران، شرکت افست 1377

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/1:: 1:24 صبح | نظرات دیگران ()

    » دعا

    دعا  
    خدایا در زندگی هر گز تورا از یاد نمی برم
    گرچه والدینم موهبت تولد در این دنیا را به من عطا کردند.
    اما تو هستی که موهبت زندگی جاودانه را به من می بخشی!
    خدایا !اگر با من باشی
    چه کسی می تواند علیه من باشد؟
    اگر من با تو باشم
    چگونه ممکن است که دشوار ها نصیبم شوند و از میان برداشته نشوند؟
    خدایا چنان نزدیکی که نمی توانم ببینمت
    صدای تو هر لحظه با من سخن می گوید ،
    اما من آن را نمی شنوم .
    مرا به اعماق درونم ببر
    و همواره به عنوان یگانه پناه گاهم به تو رو کنم.تا شکوه بی پرده جمال تو را بشنوم
    مرا بیاموز که پیوسته تو را بجویم



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/1:: 1:7 صبح | نظرات دیگران ()

    » چگونه با همسر یا نامزدمان صحبت کنیم

    چگونه با همسر یا نامزدمان صحبت کنیم

    قسمت دوم

    3- مسئله: «همسرم مرتب سر من داد می کشد» به اعتقاد بعضی ها بلند صحبت کردن همسر، نشانه عصبانیت و حتی ضعف اخلاقی است. در این مورد زن و شوهر می توانند با گفت و گو، مسئله بلند صحبت کردن را حل کنند. زن یا مردی که از صدای بلند همسرش رنجیده ، باید این احتمال را در نظر بگیرد که ممکن است بلند صحبت کردن همسرش را اشتباه تفسیر کرده باشد. از سوی دیگر همسر نیز می تواند لحن صدای خود را ملایم تر کند. راه حل بهتر این است که کسی که از صدای بلند همسرش ناراحت می شود نسبت به آن حساسیت نشان ندهد. می تواند به ملایمت اعتراض کند، اما رنجشی به دل نگیرد.

    4- مسئله: «شوهرم فقط به خودش فکر می کند و به صحبت های من گوش نمی دهد» بسیاری از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند که از احساسات خودشان حرف بزنند، این موجب می شود که آنها نسبت به شوهرانشان احساس صمیمیت بیشتری کنند. واکنش احساسی زن و مرد نسبت به فراز و نشیب های زندگی، به آنها احساسی از وحدت و انسجام می بخشد. بسیاری از نویسندگان، احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها را یکی از اشکالات عمده آنها می دانند. بسیاری از زن ها هم درباره همسرشان همین نظر را دارند: «شوهرم مثل آهن سرد و خشک است. اگر احساساتش را بروز می داد خیلی بهتر می شد.» اما اغلب شوهرها، احتیاط در ابراز احساسات را دلیل نقص و ضعف نمی دانند. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.

    5- مسئله: «با هم صحبت می کنیم اما صحبت ما سرد و بی روح است» مسئله این است که طرفین موضوعات مورد علاقه یکدیگر را طرح نمی کنند. از آن گذشته طراوت و شادابی گفت و گوهای اوایل آشنایی، دیگر وجود ندارد و طرفین اقدامی برای جلب نظر یکدیگر صورت نمی دهند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو برای حل مشکلات را از مکالمات خوشایند جدا کنند. بنابراین وقتی یکی از آنها با یک تعریف محبت آمیز شروع می کند، دیگری ممکن است فرصت را برای طرح یکی از گرفتاری های خود مناسب بپندارد، در نتیجه گفت و گوی محبت آمیز و لذتبخش کمیاب می شود.


    مقررات و آداب گفت و گو

    قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شوید.


    زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر ارتباط سازنده برقرار کنند باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند، زیرا در بسیاری از مواقع زن و شوهر با آنکه درباره ی موضوع واحدی صحبت می کنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند با هم هماهنگ شوند. ممکن است زن یا شوهر قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتی او بیفزاید. متأسفانه بسیاری از زوج ها در مخابره افکار و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبه رو هستند. بعضی خواسته هایشان را چنان طرح می کنند که به درک طرف مقابل منجر نمی شود؛ عقاید خود را مبهم طرح می کنند، از طرح موضوع اصلی طفره می روند ، حاشیه می روند و با این حال خیال می کنند که همسرشان موضوع را دقیقاً و آن طور که هست درک می کند. یکی بیش از حد وارد جزئیات می شود و دیگری به قدری در کلمات صرفه جویی می کند که کلامش تفهیم نمی شود و هر دو بر این باورند که به تفاهم میان خود کمک می کنند.
    گاه به نظر می رسد که اصولاً به دو زبان متفاوت حرف می زنند. در این شرایط، هرگز عجیب نیست که زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زیرا هر کدام بی خبر از تفصیر خویش، دیگری را به دیر فهمی و سرسختی متهم می کند.
    توجه داشته باشید که همسر شما با گفت و گوی خود ، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی شما نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.

                                                                                                                    ادامه دارد



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/9/1:: 1:0 صبح | نظرات دیگران ()

    » چهره ملکوتی کردارها

    چهره ملکوتی کردارها

     

    هر گفتار و کرداری باطن و ملکوتی دارد غیر از ظاهرش. خواستند ملکوت پنج چیز را نشان یکی از پیغمبران بدهند (مطابق روایتی که از حضرت صادق علیه‌السلام رسیده است)1 . از جانب ملکوت به پیغمبر گفتند: فردا اولین چیزی که دیدی آن را بخور، دومین چیزی که دیدی دفنش کن‌ و رویش خاک بریز، سومین چیزی را که دیدی نگه‌ دار، چهارمین چیزی که دیدی مأیوس و محرومش نکن، از پنجمین چیزی که دیدی فرار کن.

    گفت: چشم. فردا که شد، عالم ملکوت برایش آشکار شد. اولی  چیزی که دید کوه عظیمی بود که جلویش پیدا شد. با خود گفت به من گفته‌اند هر چه دیدی بخور، خدای این کوه گفته است، من چه کار کنم؟ خودش را قانع کرد. گفت به من دستور داده‌اند بخور، پس می‌شود خورد، بروم نزدیک، اگر نمی‌شد بخورم نمی‌گفتند. حرکت کرد آمد به طرف کوه، دید هر قدمی که برمی‌دارد، کوه کوچک می‌شود، هر چه او نزدیک‌تر می‌شود، کوه کوچک‌تر می‌شود تا به اندازه لقمه‌ای شد، در دهنش گذاشت، دید از حلوا شیرین‌تر است. نخست کوه و سنگی محکم بود، سپس لقمه‌ای این‌طور شیرین و لذت‌بخش گردید. لذت ملکوتی غیر از لذت مادی است صدها برابر است.

    دوباره حرکت کرد. به او دستور داده‌ بودند دومین چیزی که دیدی آن را نهان کن، همانطوری که می‌رفت طشت طلایی دید، فوراً طشت طلا را کرد زیر خاک. پشت که کرد صدای زمین‌لرزه آمد، خاک‌ها عقب رفت و طشت طلا آشکار شد. با خود گفت به من مربوط نیست، به من گفته‌اند خاکش کن، من هم خاکش کردم.

    سومین چیزی که دید کبوتری بود که بازی دنبال او بود. کبوتر آمد پناهنده شد به پیغمبر. به او گفته بودند سومین چیز را نگه دار. فوراً  آن را در آستین لباسش آرام نگه داشت. چهارمین چیزی که آمد باز شکاری بود. گفت به من گفته‌اند محرومش نکن. یک تکه گوشت به او داد.

    پنجمین چیزی که تا می‌دید باید فرار می‌کرد، لاشه مرداری بود که بوی گندش بلند بود (مردارها مختلف است، آنکه بوی گندش از همه بیشتر است مردار آدمی است. بوی مردار انسان زیاد اذیت می‌کند. لذا واجب شده بدن را دفن کنند و به اندازه‌ای پایین ببرند که بویش بالا نیاید و زنده‌ها را ناراحت و اذیت نکند.) تا دید لاشه‌ مردار است، پا به فرار گذاشت. اما بعد از مرگ نمی‌توان فرار کرد. قرآن می‌فرماید: آرزو می‌کنی دور باشی ولی نمی‌شود. هر جا بروی لاشه همراهت هست.2

    پس از اینکه پنج منظره ملکوتی را مشاهده کرد، حکمتش را پرسید.

    اول: خشم

    به او فهماندندکه کوه نمودار خشم است. آدمی وقتی در خشم می‌رود، اگر بخواهد جلوی خودش را بگیرد خیلی برایش سخت‌ است؛ مثل اینکه می‌گویند این کوه را بخور. ولی اگر آدمی خشمش را فرو ببرد، با اینکه سخت است، اما به خاطر رضای خدا جلوی خودش را بگیرد، کارش می‌رسد به جایی که خودش از سکوتش لذت می‌برد. می‌گوید خوب شد هیچ نگفتم، کسی را نزدم. گاه می‌شود آدمی -پناه به خدا!- در حال خشم لباس خودش را پاره می‌کند. در حال خشم گاهی رعشه می‌گیرد، شوک به او دست می‌دهد، سکته ناقص یا کامل می‌کند، فلج می‌شود که دیگر بعد هم علاج نمی‌شود. ولی اگر خودش را کنترل کرد، مثل این است که لقمه گوارایی می‌خورد.

    دوم: عمل خالص

    مسلمان! اگر کاری برای خدا کردی، آن را نهان کن، نگو. بعضی‌ها بلند می‌گویند: الحمدلله کار خیری پیش آمد انجام دادیم! گاهی خودت را گول میزنی، می‌گویی من می‌گویم تا دیگری تشویق بشود. شوخی می‌کنی، می‌خواهی خودت را جلوه بدهی لذا اینجور می‌کنی. تو آن را نهان کن، خدا آشکارش می‌کند. خدا وا می‌دارد برایت بگویند، مدحت هم بکنند بهتر از آنچه که خودت می‌خواستی.

    سوم: نصیحت

    کبوتری که به تو گفتیم بگیرش نصیحت است. اگر کسی به شما نصیحت کرد، نگو تو کیستی که به من نصیحت می‌کنی. از هر که باشد، کوچک‌تر و ضعیف‌تر از تو باشد، گناهکار‌تر از تو باشد، نصیحت را گوش بگیر؛ از دهن هر کس که باشد.

    چهارم: سائل

    چهارمی را که گفتیم محرومش نکن سائل است، هر که می‌خواهد باشد. هر کسی چیزی از تو خواست، هر چه که باشد محرومش نکن.

    پنجم: غیبت

    از چیز پنجمی که گفتیم فرار کن غیبت است. غیبت لاشه مردار است. تا خواستند در مجلسی غیبت‌ کسی را بکنند فرار کن، گوش نگیر. اگر گوش گرفتی بر تو واجب است رد کردن غیبت، جواب‌ دادن، اصلاح کردن، مانع شدن. غیبت‌کننده را باید به توبه واداری. پس چه بهتر پیش از آنکه گرفتار شوی فرار کنی.3 هر عملی که آدمی در دنیا می‌کند ملکوتی دارد. این غیبت هم ملکوتش لاشخوری است که بعد از مرگ برای همه آشکار می‌شود.

    1-    مستدرک الوسائل.

    2-    تود لو أن بینهم و بینها أمداً بعیداً؛ آرزو می‌کند که بین او و گناهش به مسافتی طولانی جدایی بود. سوره 3‌، آیه 30

    3-    لئالی الاخبار، صفحه 184

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 4:30 عصر | نظرات دیگران ()

    » چگونه با همسر یا نامزدمان صحبت کنیم

     

     

    چگونه با همسر یا نامزدمان صحبت کنیم

    قست اول :
    یکی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی مشترک این است که حرف مبهمی را بزنید و بدانید که همسرتان دقیقاً منظور شما را می فهمد.

    توانایی در صحبت خودمانی، ایماء و اشاره، نکته پرانی و چشمک زدن و نظایر آن، نشانه ی نزدیکی و صمیمیت است. گفت و گویی که پایان خوش دارد نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و تدریجاً از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت می برند. اما در ازدواج های ناموفق ، لذت گفت و گو در فضای شکایت ها و گله مندی های خشمگینانه و سوءتفاهم ها گم می شود و جای اشارات دلنشین ابروها و چشمک های خوشایند را نگاه های خیره و اشارات انتقادی و بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند. چه اتفاقی می افتد؟ چرا صحبت های دلنشین از دست می روند؟ مسئله اینجاست که به مرور شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متفاوت و سوءتفاهم ها روی هم انباشته می شوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر می دهند.
    برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید.

    زن و شوهر ممکن است هنگام صحبت علی رغم حُسن نیت به بیراهه بروند. به جای صحبت نرم و ملایم ، با هم مشاجره کنند و چون یکی از آنها به قصد سبک کردن فضای سنگین صحبت، به شوخی حرفی بزند، دیگری چنان واکنش نشان دهد که انگار در شوخی هم قصد و شری در کار بوده است. در این شرایط هر اقدامی برای تلطیف فضای صحبت، نتیجه معکوس می دهد.
    هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش قطعی دارد. متأسفانه «بسیاری از زوج ها» و شاید بتوان گفت «اغلب» آنها از مهارت های لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی و تکدر خاطر می شوند.

    در این جا به چند نمونه از مسائل و مشکلاتی که بر سر راه گفت و گوی مؤثر همسران وجود دارد اشاره می کنیم:

    1- مسئله: «نمی توانم با همسرم صادق باشم.»

    2- مسئله: «نمی توانم خودم باشم» بسیاری از اشخاص مدعی هستند که نمی توانند با همسرشان راحت صحبت کنند، باید احتیاط کنند مبادا حرفی بزنند و همسرشان را ناراحت کنند. زنی شکایت می کند که «وقتی به شوهرم حرفی می زنم واکنش بسیار بدی نشان می دهد. باید مواظب باشم، باید روی کلماتم فکر کنم.»

    سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند.

    برای آموختن شیوه های جدید صحبت با همسر خود،کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید، ساده نیست. در این صورت برای ایجاد تغییر باید تلاش بیشتری کنید. شکستن عادت ها ساده نیست، اما با یاد گرفتن الگوهای جدید می توانید بدون کنترل و به طیب خاطر با همسرتان حرف بزنید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 4:19 عصر | نظرات دیگران ()

    » دل نوشته 2

    مناجات  
    خدایا ! مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده.
    بگذار هرجا تنفر است ، بذر عشق بکارم.
    هرجا آزردگی است ، ببخشایم . هرجا شک حاکم است ، ایمان و هرجا یأس است ، امید . هرجا تاریکی است ، روشنایی و هرجا غم جاری است ، شادی نثارکنم.
    الهی ! توفیقم ده که بیش از طلب همدردی ، همدردی کنم .
    بیش از آنکه مرا بفهمند ، دیگران را درک کنم .
    پیش از آنکه مرا دوست بدارند ، دوست بدارم ، زیرا در عطا کردن است که
    می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده میشویم و در مردن است که ، حیات ابدی می یابیم.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 1:21 عصر | نظرات دیگران ()

    » نصا یح

    هفت نصیحت مولانا    
    گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن(مثل رود) باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید) اگرکسی اشتباه کردآن رابپوشان(مثل شب) وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ) متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک) بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا ) اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 1:19 عصر | نظرات دیگران ()

    » راهکار نهایی !!!

    راهکار نهایی جهت حل دعاوی ویا مواجه شدن با شکست عشقی

    قطع رابطه کردن براستی یکی از کارهای بسیار دشوار و دردناک میباشد. هر اندازه هم که به عقیده شما صـحـیح و روا باشد باز سخت است. اگر قـصد قـطع رابطه کردن با کسی را در سر دارید راهکارهای ارایه گشته ذیل انـجـام   آن را برای شما آسانتر میگرداند.

     

    1- صادق باشید  امکان دارد بخواهید با نگفتن و کتمان آنـکه با فرد دیـگری دیدار کرده و آشنا شده اید از رنجش وی جلوگیری بعـمـل  آورید. اما آگاه باشید که هنگامی که به او هیچ نـگویـید و  وی بعد ها خودش متوجه موضوع گردد، بـسـیـار بـیـشـتر موجب رنجش و آزار وی خواهید شد.

    2- شجاع باشید  بـی اعـتـنـایی و کم محلی کردن به او به امید آنکه عاقبت خودش دست از سر شما بـر خواهد برداشت (بدون آنکه احساس درونی خود را بیان کنید) و از شما جدا خواهد شد را از سرتان بیرون کنید. خاتمه دادن به یک رابطه مهارتی است که شمـا نیاز به آموختن آن دارید. نفس عمیقی کشیده و ادامه مقاله را با دقت مطالعه کنید.

    3- دور اندیش باشید ممکن است وسوسه شوید که تنها با وی تماس تلفنی گرفته و به پـیـغام گـذاشتن و یا فرستادن یک ایمیل اکتفا کنید. اما چه شرم آور خواهد بود هنگامی که شما مجددا او را ملاقات میکـنید؟ کمترین کاری که میـتـوانید انجام دهید آن است که برای آخرین بار هم که شـده بـا صـحـبـت کـردن حـضوری بـه او احترام بگزارید.

    4- زمان و مکان مناسبی را انتخاب کنید  بـه مـحض آنـکه تصمیم خود را بطور قاطع اتخاذ کردید هر چه سریعتر او را از تصمیم خود مطلع سازید. زمان و مکانی را انتخاب کنید که هر دوی شما قادر باشید بدون هیچگونه مزاحمت و بطور خصوصی با یکدیگر صحبت کنید. نه میان مرکز خرید و یا صف رستوران!

    5- خود را آماده کنید بـا این که شما در رابطه با جدایی و قطع رابطه پیش از این تـامل کرده اید و فرصت آن را داشته اید که آن را بپذیرید، آگاه باشید که فرد مقابل شما کوچـکتـرین اطـلاعی از اینکه ارتباط شما با او میخواهد از میان برود ندارد. متوجه باشید که او ممکـن اسـت ناراحـت، خـشـمـگین و یا شوکه شود. به وی زمان بدهید تا هر آنچه که میخواهد بـگوید را بگوید. چنین نباشد که موضوع را مطرح نموده و سپس پا به فرار بگذارید!

    6- با صراحت و رک باشید  از پیامهای درهم و بی اساسی همچون آنکه "شاید در آینده دوباره در کنار هم باشیم" تا آنکه او را سر کار بگذارید و یـا آنـکه هـرگاه او خـود را تـغیـیـر دهد ممکن است شما در تـصـمـیـم خـود تـجـدیـد نـظر کـنـیـد، خـود داری کنید. یا به ارتباط خود با وی ادامه داده و مشکلات را با کمک یکدیگر حل کنید و یا آنکه رابطه خود را با او کاملا قطع نموده و آینده را به خودش واگذار کنید.

    7- حزن و اندوه خود را ابراز کنید  شما وارد رابطه ای شده بودید و به هر دلیل اکنون احـساس می کنید باید به این رابطه پایان دهید. مهم است که غم و اندوه خود را در یک مکان خلوت و خصوصی تخلیه و ابراز کنید. و بـپـذیریـد که همه چیز پایان یافته. مدت زمانی که نیاز دارید بستگی به عواملی همچون: مدت، شدت و انتظارات ارتباط شما خواهد داشت. فردی را بیابید که پشتیبان و تکیه گاه شما باشد. قطع رابطه دردناک است حتی اگر بهترین کار ممکن باشد. شاید لازم باشد مدتی را با یک دوست خوب سپری کنید.

    8- هرگاه فردی با شما قطع رابطه کرد, هیچگاه تهدید نکنید که در صورتی که او شما را تـرک کـنـد بـه خودتان صدمه خواهید زد و یا خودکشی خواهیـد کـرد کـسی را برای انتقام گرفتن اجـیر نکنید. عصبانیت خود را نیز سر فرد،حیوان و یا وسـایل دیگر خالی نکنید. اگر شما حقـیقتا در صدد انتقام جویی می باشید بهترین انتقـام کنار آمدن صادقانه با احساسات خودتان میباشد. با خود مـهربان باشید. بدانید پـایــان روابط بـخـشی از زنـدگی شما بـوده و به ایـن مفهوم نیست که شکست خورده اید و یا فردی دوست داشتنی نمی باشید. شاید تنها زمان مناسب نبوده و یـا فرد مـقابل شما در آن برهه از زمان آمادگی برقراری یک رابطه مناسب را نـداشته و یا آنکه اصلا شایسته شما نبوده است.

    هـیچ مشکلی در شما نیست از خودتان بخوبی مراقبت کنید و بسوی زندگی بهتر گـام بردارید. به خاطر داشته باشید که هر قطع رابطه ای هم ناگوار و دردناک نیست.ارتباطی که فرد در آن مورد بی احترامی و یا سوء استفاده قرار می گرد و جـز نـاراحـتی و دردسر چـیـزی عـایـد وی نـمی گـردانـد، بهتر است هر چه زودتر پایان پذیرد. خـورشـید همچنان می درخشد، گلها هنوز شکوفه می کـنـنـد. زنـدگـی بـه پـایـان نـرسیده تنها تغییر یافته است. ممکن است شما هنگامی که دلگـیـر و نـاراحت می باشـد از آن غافل باشید اما زمانی که دوره غم واندوه خود را سپری کردید دوباره شادمان خواهید گشت. هـیـچـگاه نمی دانید که چه چیز در انتظار شما می باشد پس هیچگاه نا امید نـشـوید. شاید فرد بسیار بهتر و فوق العاده ای (بله امکان دارد) در انتظار شما باشد.

    درنظرداشته باشیدکه پس از مدتی ممکن است پی به این واقعییت ببرید :هیچکس درطی این مدت که تقاضای قطع رابطه کرده اید نمی تواند جای خا لیش را محبت هایش عشقش را برایتان به ارمغان اورد پس پل پشت سر را منحدم نکنید ارتباط با دیگری را اغاز نکنید قهر نکنید لجاجت نکنید همچنان با محبت باشید بطور کلی دست به اقدامات احمقانه نزنید تحقیق کنید چنانچه طرف مقابل این نکات را رعایت نموده بود نقطه عطفی بینتان وجود دارد پس باگذشت

    دست یکدیگر را بفشارید.

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 4:38 صبح | نظرات دیگران ()

    » سه اشتباه بزرگ!!!

    سه اشتباه بزرگ در ارتباطات

    اسـرار بـرقـراری یک رابـطـه مـؤثـر چـیـست؟ چـگونـه یک زن
    آنچیزی را که میخواهد بدست می آورد در حالیـکه شـریـک
    زنـدگیش را نیز به خواسته اش میرساند؟ بگذارید نگاهـی
    داشته باشیم به سه مشکل اصلی که اکثر زوج هـا بـا آن
    دست به گریبان میباشند -- و ببینید چگونه میتوان آنها را
    حل نمود.


    اشتباه 1: ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن و زرنگی
    گاهی اوقات ما یک رابطه را برای بدست آورن خواسته هایمان آغاز می کنیم خواه طرف مـقابـل تـوانایی برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد. قـهـر مـی کنـیم، اخــم می کنیم، تهدید میـکنیم، چاپلوسی میکنیم و آنچه در تـوان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می دهیم. این نـوع رفـتـار، گـرچـه مـمـکن اسـت بطور موقتی مؤثر باشد، اثر بسیار ناگواری در طولانی مدت بر سلامـت رابـطه خـواهـد گذارد. آن را رها کنید، برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید. اگر او نمی تـواند خواسته شما را برآورده کند، ببینید میتوانید خودتان آن را به خود بدهید.

    اشتباه 2: ایجاد ارتباط برای فریب دادن
    با اینکه نیازی به گفتن ندارد، این یکی از خطرناکترین انواع رفتـار اسـت کـه بـسیـاری از رابطه ها را نابود می کنـد. دروغ هـا، گـزافه گـویـی ها، بازی دادن ها و نیرنگهای متداول همگی باعث پریشانی و رنجش میــگردند. آنها بنیان رابطه را به لرزه درآورده و در نهایت شکافی عمیق در اعتماد بوجود می آورند. نسبت بـه خـطر آن هـوشیـار بـوده و پیش از اینکه آغاز شود متوقفش سازید. اگر این چیزی است که برای شما آشنا بنظر میـرسـد، ابتدا آنرا در رفتارهای خودتان مورد سنجش قرار دهید. اگر صادق و رک باشید، دیگر مایل به پذیرش فریب دیگران نخواهید بود. در روابط خود راستی و درستی را پیشه کنید.

    اشتباه 3: ایجاد ارتباط با پیغامهای متناقض
    پـیـامـهای متناقض -- چیزی را گفتن و چیز دیگری را انجام دادن -- یک فـرم بـسیـار رایــج فریب و نیرنگ می بـاشد. همچنـین ایـن مـی تواند بـصورت قـول دادن لفـضی یـا عـملی و انجام ندادن آن دربیاید. پیغامهای متناقض باعث پریشانی بسیار میگردند. همیشه به اعمال فرد توجه نمایید. معـمولا اعمال نـسبت بـه گـفتـار هـمتـرازی بیـشتری با حقیقت دارنـد. اگـر گـفتـارشـان بـا اعـمالـشان در تناقض بود، آنچه که گفته می شـود را نـادیـده پـنـداریـد. درک کنید که شخص دارای تعارض بـوده و اجازه ندهـیـد شـمـا را نـیـز دچــار آن احساس نماید.

    راه حل های دو مشکل اصلی در روابط

    هیچ رابطه ای بدون برقراری ارتباطات مؤثر دوام زیادی نخـواهـد آورد. مـا در سـراســر روز صحبت میکنیم (و گوش می دهیم )، اما تنها بخش کوچکی از ارتباط ما بصورت گفتاری رخ میدهد. بیشتر اوقات تصور می کنـیم کـه دیـگران گفته های ما را گوش داده و متوجه می شوند، اما عمدتا این موضوع صــحت ندارد. اغلب شخص دیگر در حال اندیشیدن به آنچیزی ایست که میخواهد در جواب صحبتهای شما بگوید، و نوعی خیالپردازی که هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد را در ذهن خود می پروراند. هنگامیکه نزاع میکنیم، می خـواهـیـم بیـش از پـیش فـهمیده شویم و واژگان همانند تیر به جلو و عقب به پرواز درمی آیند. در این شرایط، تجزیه و تحلیل مسئله میتواند دور از ذهن گردد.

    بنابراین اسرار ارتباط مؤثر چیست؟ بـه دو مشکل اساسی در ارتـباطـات و نحوه حل آنها توجه نمایید. بعد از این مرحله خواهید توانست پایه های بهتـرین نـوع رابـطـه ای کـه تــا بحال تصورش را میکردید را بنیان نهید.

    مشکل اول: می خـواهید حـق را بـخود داده و ثـابت کنید که دیگری در اشتباه است
    پیش از آنکه بتوانید یک ارتباط مؤثر را آغاز کنید، باید نگاهی موشکافانه بـه قصد و غرض خـود بـیندازید. آیا برای اینکه توسط دیگران فهمیده شوید ارتباط برقرار می کـنـیـد، بـرای بدست آوردن خواسته ها، یا هدف دیگری را فرا سوی سخـنـانـی کـه در حـال بـیـان آنها هستید دنبال میکنید؟ بسیاری از زوج ها به مرحله ای میرسند که فقط میخواهند ثابت کننده حق با آنها بوده و نـفــر دیـگر در اشـتـباه است (و همیشه اینطور بوده است). این نـوع رابطه همانند نبرد می ماند. این سخنان مملو از خشـم و سـرزنش بـوده و سـبــب میگردند نفر دیگر احساس کوچکی نـمـایـد. حرف های رد و بدل شده در چنین رابطه ای هرگز گوش داده نمیشوند. هرچند که آنچه با صدای واضح و بلند خوانده میشود خشم و عدالت موجود در فراسوی مراودات است. جهت رفع این مشـکل، تصمیم بگیرید همدیگر را سرزنش نکنید و به صحبتهای یکدیـگر بـا خـلوص نـیـت گـوش دهید. تصمیم بگیرید که درصدد ثابت کردن چیزی برنیامده و در عوض راهی برای ایجاد یک پـل بـرای درک مـتـقابل پیدا نمایید. این تصمیمات در موفقیت یک رابطه بسیار مفید واقع خواهند شد.

    مشکل دوم: عدم توانایی شنیدن به حرفهای طرف مقابل بیاد داشته باشید که یک ارتباط فقط از صحبت کردن تشکیل نشده بلکه شـامل شنیدن و گوش دادن به آنچه که در حال بیان است نیز میباشد. ما میتوانیم کارهای زیـادی برای آموختن هنر گوش دادن انجام دهیم، امـا بـرای آغـاز، بـسیار مـهـم اســت که بدانیم اگر فـردی بخـواهـد نـقطه نـظرات خـود را کــنار گذاشته و حقیقتا آماده دانستن درون و افکار دیگران گردد، آنگاه از روی صداقت آنچه کـه در حال گفتن است را فقط باید "بشنود." این کار خیلی هم آسان نیست. بسیاری از ما آنچه که میشنویم را بسرعت تعبیر و تفسیر کرده و آنرا در یک شکاف آماده قرار می دهیم. برخی صحبتها را تحریف می کـنند. برخی تظاهر به گوش دادن میکنند درحالیکه سرگرم افکار خود هستند. یک راه حل بــرای ایــن مشکل آن است که برداشت خود را از صحبتهای دیگران بــرای آنـها تکرار نمایید. بگذارید بدانند که ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسیر می گـردند. اجـازه دهـیـد دیــگران پـیغامـهای خــود را با استنباط شما منـطق سازند. و در نهایت، راغب حقیقی شنـیـدن منظور آنها باشید.

     

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/8/30:: 4:18 صبح | نظرات دیگران ()

    <   <<   31   32      >