سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
مگو آنچه نمى‏دانى ، بلکه مگو هر چه مى‏دانى چه خدا بر اندامهاى تو چیزهایى واجب کرد و روز رستاخیز بدان اندامها بر تو حجت خواهد آورد . [نهج البلاغه]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :175416
بازدید امروز :59
بازدید دیروز :62
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» وقایع الایام

مناسبتهای روز پنجم اسفند ماه

- شروع فعالیت شرکت هواپیمایی ملی ایران و روز هما (1340 ش.)

- آغاز عملیات متوسط والفجر 9 در استان سلیمانیه توسط سپاه (1364ش.)

- صدور قطعنامه 582 شورای امنیت سازمان ملل درباره جنگ عراق با ایران (1364ش.)

- عملیات کوچک ظفر 6 در استان کرکوک عراق توسط سپاه (1366ش.)

- روز بزرگداشت دانشمند شهیر امامی «خواجه نصیرالدین طوسی»

 

1– در حالیکه عملیات بزرگ و پیروزمند والفجر 8 در شبه جزیره فاو ادامه داشت، عملیات والفجر 9 در تاریخ پنجم اسفندماه 1364 ش. با رمز "یا الله" در جبهه شمالی چوارتا در منطقه ای به وسعت 200 کیلومتر مربع در استان سلیمانیه عراق آغاز شد و تا نهم اسفند به طول انجامید. هدف این عملیات، آزادسازی ارتفاعات مهم این منطقه و پراکنده کردن نیروهای عراقی از جبهه های جنوبی بود. نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سرمای شدید ارتفاعات منطقه، این عملیات دشوار نظامی را با موفقیت به انجام رساندند. نتایج عملیات متوسط والفجر 9: تلفات نیروی انسانی دشمن: 250 نفر اسیر و 2500 نفر کشته و زخمی، سایر نتایج: انهدام نیروی دشمن و تصرف بخشی از خاک دشمن و ارتفاعات مهم منطقه، جمهوری اسلامی ایران با اجرای عملیات والفجر 9، علاوه بر آزادسازی ارتفاعات مهم منطقه و تجزیه و پراکنده کردن نیروهای عراقی، آمادگی خود را برای ادامه مقاومت در برابر دشمن متجاوز به تمام دنیا اعلام نمود و قدرت خود را بار دیگر تثبیت کرد.

 

2 – دو روز پس از تصرف منطقه استراتژیک فاو در جریان عملیات بزرگ والفجر 8 به درخواست عراق و هفت کشور اتحادیه عرب، جلسه شورای امنیت، تشکیل شد و شورا در جلسه پنجم اسفند 1364، قطعنامه 582 را تصویب کرد. در این قطعنامه، با یادآوری شش سال درگیری شورا با مسأله و با ابراز نگرانی نسبت به طولانی شدن درگیری و تعهد اعضای سازمان ملل به حل و فصل صلح آمیز اختلافات و یادآوری تعهد اعضا به خودداری از کاربرد گازهای خفه کننده و مسموم در جنگها و تأکید بر غیرقابل قبول بودن کسب اراضی از راه زور، از اقدامات اولیه ای که سبب بروز و ادامه منازعه شده، ابراز تأسف گردیده است. در این قطعنامه همچنین از تشدید حملات به مناطق غیرنظامی، حمله به کشتیهای بی طرف و استفاده از سلاحهای شیمیایی اظهار تأسف شده و خواهان آتش بس گردیده است. واضح است که صدور قطعنامه 582 تنها در نتیجه تصرف فاو بوده و بررسی علل جنگ و معرفی متجاوز، به صورت مبهم و سربسته مطرح گردید. جمهوری اسلامی ایران در پی صدور این قطعنامه، اعلام داشت آن قسمت از قطعنامه که به کل جنگ و خاتمه خصومتها مربوط می شود، ناقص، بی اعتبار و غیرقابل اجراست و عراق نیز اعلام کرد اگر ایران این قطعنامه را رسماً و بدون شرط بپذیرد، عراق نیز آن را اجرا خواهد کرد. به این ترتیب این قطعنامه نیز به سرنوشت مشابه قطعنامه های قبلی دچار شد.

 

3 – عملیات ظفر 6، در 5 اسفند 1366 در استان کرکوک عراق، با هدف آزاد سازی ارتفاعات منطقه، ضمن عکس العمل به موقع و شایسته در برابر پاتک دشمن، شکست سنگینی را به مزدوران بعثی تحمیل کردند. در این عملیات، علاوه بر آزاد سازی برخی ارتفاعات منطقه و انهدام پایگاههای دشمن، تعدادی ادوات زرهی دشمن منهدم شده، تعداد دیگری به غنیمت سپاه اسلام درآمد.

 

 4 – ابوجعفر محمد بن محمد معروف به خواجه نصیرالدین طوسی و ملقب به استاد البشر و محقق طوسی در سال 597 ق. در طوس به دنیا آمد. وی در ابتدا، علوم عقلی و نقلی و حکمت مشاء را آموخت و در سالهای بعد ریاضیات، فقه، فلسفه، نجوم و ادبیات را خواند، به طوی که در علوم روز، به تبحر و استادی تمام رسید. وی چند سال پس از واقعه حمله سپاهیان چنگیزخان مغول، به قلعه اسماعیلیه پناه برد و در آنجا نیز از تألیف و نگارش باز ایستاد. با غلبه سپاه مغول پیوست و با استفاده از نفوذ خود، از کشتار مردم و دانشمندان و تخریب آثار فرهنگی و عملی و غارت شهرها و روستاها جلوگیری نمود. پس از فتخ بغداد و سقوط عباسیان، خواجه نصیر مأموریت یافت تا رصدخانه مراغه را ترتیب دهد. او جماعتی از ریاضیدانان بزرگ را گردآورد و کار احداث رصدخانه را در سال 657 ق. آغاز کرد. خواجه، با این کار، عالمان بزرگ زمان را که پراکنده بودند در یک مکان، جمع کرد و همچنین کتابخانه ای عظیم در محل رصدخانه مراغه احداث نمود. این عالم سترگ برای تهیه کتابهای مورد نظر، کتبی از بغداد، شام و شمال آفریقا و اطراف و اکناف ایران فراهم نمود و کتابخانه ای با بیش از چهارصد هزار جلد کتاب، ایجاد کرد.عمر خواجه از این پس در خدمات علمی گذشت. خواجه نصیرالدین، یکی از بزرگترین بنیانگذاران کلام شیعه و پیشاهنگ بزرگ فلسفه مشاء بود و ضمن تأیید حکمت ابن سینا، به شرح مشکلات اشارات پرداخت. وی همچنین آثار متعددی را در علوم مختلف به نگارش درآورد که اخلاق ناصری، تجرید العقاید، ذیج ایلخانی، اوصاف الاشراف، اساس الاقتباس و تذکره نصیریه و بیش از شصت اثر دیگر در اصول دین، اخلاق، منطق، هندسه، هیأت، نجوم و عروض و شعر از آن جمله اند. خواجه نصیرالدین سرانجام در سال 672 در 75 سالگی، شانزده سال پس از تأسیس رصدخانه درگذشت و در کاظمین به خاک سپرده شد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/5:: 12:12 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(17)

     

     چرا مردم می خواستند مدرسه داشته باشند؟

    بشر از زمان های خیلی خیلی ابتدائی، به صورت گروهی زندگی کرده است. هر گروهی سعی داشته تا آنجا که ممکن بوده این اتحاد را حفظ کرده و راه هائی بیابد که حتی وقتی فرد فرد اعضای گروه از دنیا می روند، گروه باز هم بتواند به حیات خود ادامه بدهد. بنابراین برای این منظور، یعنی علاقه به بقاء و ادامه حیات، لازم بود که اعضای مسن تر گروه هر آنچه که فرا گرفته و تجربه کرده بودند به بچه ها و جوان ترها بیاموزند تا آنها هم بتوانند مشکلات و مسائلی را که با آنها روبرو می شدند خود حل و فصل کنند. جوانان همچنین برای این که بتوانند آداب و رسوم و دانش و مهارت های گروه را اموخته و یا اجرا کنند باید آموزش می دیدند. بنابراین فکر و عقیده «آموزش » حتی سالها قبل از این که مدارس به وجود بیایند، قوت گرفت.
    بالاخره موقعی که حروف اختراع شد ایجاد مدارس ضرورت یافت. چون ابتدا آموزش خاصی لازم بود که بتوانند به این نشانه ها یعنی حروف مسلط شوند. زیرا وجود این نشانه ها امکان جمع آوری دانش ها را در یک جا فراهم آورد که قبلاً چنین امکانی وجود نداشت. مسلم بود که زندگی عادی در گروه، نمی توانست امکان این نوع آموزش خاص را فراهم کند، بنابراین یک سازمان مخصوصی لازم بود که تا وظیفه آموزش گروه را بر عهده بگیرد، این سازمان مخصوص همان «مدرسه» بود.
    هیچکس به درستی نمی داند که اولین مدرسه کی به وجود آمد. ولی می دانیم که در مصر و احتمالاً در چین و بعضی از کشورهای در 5000 یا 6000 سال پیش، مدارسی وجود داشته اند.
    در حقیقت، فکر آموزش برای عموم، که یکی از راه های پیشرفت و توسعه جوامع بشری است، تا قرن هیجدهم، به صورت امروزی مسأله، قوت نگرفته بود. شاید در حدود همین 100 سال پیش بود که تحصیل برای هر کودکی حق مسلم و ضروری او شناخته شد.
     

      مذاهب چگونه پدید آمدند؟

    امروزه مذاهب اصلی در دنیا عبارتند از هندو، بودائی، پیروان کنفوسیوس، تائوئیست ها، شینتوها، زردتشی ها، یهودی ها و مسیحی ها و مسلمان ها.
    مذهب هندو در هندوستان، حدود 3000 سال قبل، به وجود آمد.
    بنیانگذاران این دین به «برهما» یعنی اولین و بزرگترین خدایشان معتقد بودند و می گفتند «برهما» آنها را آفریده و ضمناً دارای چندین خدای دیگر نیز بودند.
    بودا که یک معلم بزرگ مذهبی بود، در حدود 3000 سال پیش می زیسته است. در مذهب او هیچکس نباید به خدا یا خدایانی معتقد باشد، بلکه طبق فلسفه بودا، هر کس باید نفس خود را پاک و منزه نگاه دارد تا از امراض شیطان و سایر رنج ها در امان باشد. دین بودا دارای فرقه ها و اشکال مختلفی است.
    بعد می رسیم به «کنفوسیونیسم» که بر مبنای تعلیمات کنفوسیوس پایه گذاری شده است. کنفوسیوس فیلسوفی بوده که در شانزده قرن قبل از میلاد می زیسته است و فلسفه او به طور کلی بر طرز سلوک و رفتار مردم با یک دیگر استوار بوده است. یعنی طبق فلسفه او باید به مردم با یک دیگر مهربان و خوب باشند.
    «تائوئیسم» از یک کتاب کوچک به نام «تائوته کینگ» بیرون آمده است که به ویله لو – تسه در شانزده قرن قبل از میلاد نوشته شده است.
    او در این کتاب، پیروان خود را به جستجو و دنبال کردن راه طبیعی زندگی دعوت می کند.
    شینتو، که مذهب ابتدائی ژاپنی ها بوده است، بعدها توسط معلمین و مدعیان بسیاری که اکثر چینی بودند، اصلاح و تعدیل گردیده است. مذهب زرتشتی، از تعلیمات زرتشت، ناشی شده است که یک پیامبر ایرانی بوده است. زرتشت احتمالاً در هفت قرن قبل از میلاد، به دنیا آمده است. این مذهب، «اهورامزدا» را به عنوان خدای یگانه بزرگ معرفی می کند. مذهب اسلام، بر پایه تعلیمات حضرت محمد (ص)، بنا شده است که یک پیامبر عرب بوده و در قرن ششم بعد از میلاد، می زیسته است.
    مذهب یهود، از قدیمی ترین مذاهب قائل به توحید است. که از فلسطین، که اولین خانه یهودی ها بوده است ریشه گرفته و بعد به وسیله یهودی ها به هر جا که سفر کردند راه یافته است.
    بالاخره دین مسیح بر پایه «عیسی مسیح » (ع) پایه گذاری شده که بین هشت تا چهار سال قبل از میلاد، در فلسطین به دنیا آمده است.
     

      اولین زنان تارک دنیا یا راهبه ها چه کسانی بودند؟

    «رهبانیت» عبارت از یک نوع زندگی است که صرفاً وقف مذهب شده باشد. «دیر راهب ها» عبارت از خانه های مخصوص مردان است که عهد یا نذر کرده اند که زندگی شان را وقف مذهب کنند. این مردان معمولا راهب خوانده می شوند. اما کشیش ها و برادران دینی هم می توانند علاوه بر راهب ها، در این دیر زندگی کنند.
    «کانونت» هم (که معنی خانقاه یا دیر زنان تارک دنیا را می دهد) عبارت از خانه هایی است که زنان و دخترانی که زندگی خود را وقف خدا و مذهب کرده اند، در آنجا سکونت می کنند و آنها را هم «راهبه» یا «تارک دنیا» می نامند. رهبانیت، خیلی پیش از میلاد مسیح پدید آمده است. گروهی از راهبه های یهودی یا «اسن» ها بوده اند که یک زندگی اشتراکی را اختیار کرده و در دارائی یکدیگر شریک بودند.
    رهبانیت مسیحی، برای اولین بار در مصر پدید آمد که سه قرن بعد از میلاد مسیح بود و بر اثر این پدیده جدید، گروهی از مردان جوامع خود را ترک کرده و رفتند تا یک زندگی انزوا جویانه داشته و به عبادت و دعا مشغول باشند.
    پدیده برگزیدن زندگی مذهبی و تارک دنیا شدن هم در میان زنها، چیز تازه ای نبوده و از خیلی از زمان های ابتدائی وجود داشته است. در حقیقت، بعضی از مردم خیلی پیش از این که به فکر ساختن دیر برای مردان باشند، به فکر درست کردن دیر برای زنان راهبه افتاده بودند. در سال 270، «سنت انتونی» یک دیر از این نوع را بنیاد نهاد. گفته می شود که او می خواسته این دیر مخصوص زنان را برای سکونت خواهران خود درست کند. بنابراین زنان تارک دنیا از زمان های خیلی قدیم هم وجود داشته اند.
    در تاریخ مسیحیت وقتی که دسته های مذهبی راهبان به وجود آمد، یک دسته هم خاص زنان تشکیل شد.
    بسیاری از دسته های مذهبی زنان، امروزه از قانون «سنت اگوستین» یا «سنت فرانسیس» پیروی می کنند. زنها هم عیناً مثل مردها عبادت کرده و هر دسته خاص در یک دیر زندگی کرده و لباسهای مخصوص به آن دسته را می پوشند. تا قبل از قرن هفدهم، این دسته های راهبه معمولاً تمام عمرشان را در دیر گذرانده و به عبادت مشغول می شدند. ولی بعد از این تاریخ عده ای از این راهبه ها اجتماعی تر شده و معمولاً برای کارهای داوطلبانه راهی مدارس، بیمارستان ها و غیره می شوند.

      صلیب سرخ چگونه به وجود آمد؟

    در یکی از روزهای گرم ماه ژوئن سال 1859، در نزدیکی محل وقوع جنگ «سولفرینو» هزاران هزار، کشته و زخمی در این طرف و آن طرف میدان جنگ افتاده بودند. چند تن جراح تند و تند دست به کار نجات مجروحین بودند، ولی متاسفانه آنقدر تعداد زخمی ها زیاد بود که بسیاری از آنها قبل از این که کسی بدادشان برسد، یکی بعد از دیگری جان می سپردند. در این حین، یک سوئیسی جوان به نام «هنری دنانت» که از محل این جنگ خونین سفر می کرد، از دیدن این منظره خونین و صدای آه و ناله مجروحین، به شدت متأثر گردیده و بی درنگ دست به کار کمک شد. ولی تعداد زخمی ها زیادتر از آن بود که هنری دنانت واقعاً کاری از دستش ساخته باشد. بنابراین در این موقع، این مسافر جوان فکری به خاطرش رسیده و شروع کرد به جمع کردن عددهایی از زنان داوطلب از دهکده ای که در آن نزدیکی قرار داشت.
    این گروه از زنان و دختران خیرخواه، با راهنمائی«هنری دنانت» فورا دست به کار شده و به پرستاری از مجروحین پرداختند.
    بعد از آن، هنری دنانت خلاصه هایی از مشاهدات خود را از وضع رقت انگیز مجروحین جنگی به صورت گزارشی نوشته و در آن شرح داد که شاهد چه وضع و مناظر دلخراشی بوده است. به عقیده او، اگر یک سازمان به وجود می آید که بدون توجه و فرق گذاشتن بین ملیت هر کس، داوطلبانه به نجات مجروحین هر جنگی می شتافت، مسلماً در این قبیل وقایع، تعداد تلفات به حداقل می رسید.
    بدین ترتیب بود که به خاطر سپاسگزاری از توجه و همنوع پرستی «هنری دنانت» معاهده «صلیب سرخ» مورد قبول چهارده کشور شرکت کننده و در کنفرانس بین المللی که در ژنو به سال 1864 بر پا گردید.
    و مجدداً در سال 1906 تجدید نظر و اصلاح شد. وظیفه مهم سازمان «صلیب سرخ»، کمک به مجروحین جنگ، صرف نظر از ملیت و نژاد آنها بود. پرچم سوئیس هم با تغییراتی، یعنی پس و پیش کردن رنگ هایش، به عنوان ارم صلیب سرخ در نظر گرفته شد. اکنون تحت این پرچم، ملت های بسیاری قلباً در کمک به همنوع در مواقع اضطراری یا جنگ متحد شده اند. به این جهت در هر جنگی، این پرچم رحمت چه از طرف دوست یا دشمن، مورد احترام می باشد.
    بنیان جامعه صلیب سرخ انگلیس، در سال 1870 نهاده شد و در سال 1908 تشکیل گردید. با وجود این که مثل ارتش انگلیس، سرویس پزشکی مخصوص به خود را دارد ولی، کمک های سازمان صلیب سرخ، در زمان جنگ، به انگلستان بسیار شایان توجه بوده است.
     

      چرا می گویند که گربه سیاه بدشانسی می آورد؟

    هنوز هم میان مردم دنیا، میلیون ها نفر هستند که معتقدند که اگر گربه سیاه مثلاً از سر راهشان عبور کند، حتماً دچار یک بدشانسی خواهند شد.
    اصولاً ریشه این نوع موهوم پرستی و عقیده داشتن به خرافات، در حقیقت به هزاران سال پیش باز می گردد.
    در مصر باستان گربه را می پرستیدند و آن را محترم و مقدس می شمردند.
    و خدایی هم به نام «پشت» داشته اند که کله آن شبیه کله گربه درست شده بود. مصری ها عقیده داشتند که خدای آنها، یعنی «پشت»، دارای نُه جان است و به این علت است که مردم امروز می گویند، گربه نُه جان دارد. در مصر باستان، همچنین موقعی که یک گربه سیاه می میرد. جسد او را مومیائی کرده و حفظ می کردند، در یک قبرسان، در یکی از خرابه های باستانی مصر، به جسد هزاران گربه سیاه برخورده اند که همگی مومیائی شده بودند.
    بعدا مردمی که به جادوگری و این قبیل چیزها اعتقاد پیدا کردند، وجود گربه سیاه را هم با جادوگران مرتبط کردند. یعنی معتقد شدند که گربه های سیاه همان جادوگران هستند که به هیأت گربه درآمده اند، بنابراین کشتن گربه سیاه به معنی کشتن یک جادوگر نبود، چون هر جادوگری نُه تا جان داشت.
    در قرون وسطی اعتقاد داشتند که جادوگرها و اطبای جادوگر، مغز گربه سیاه را در پختن معجون های اسرار آمیزشان به کار می بردند. خلاصه بنابر، این دلایل است که نزد مردم خرافی، گربه سیاه نشانه بدبختی و نحوست شناخته شده است.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/5:: 12:11 صبح | نظرات دیگران ()

    » سخن آینه روح است.
    سخن آینه روح است
    453- اولین گام در راه آگاهى، درک جهل است . بى پیماستر
    454- خداوندا، نمى توانیم از تو چیزى بخواهیم که تو نیازهاى ما را مى دانى، پیش از اینکه در ما پدیدار شود .  جبران خلیل جبران
    455- فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. یونگ
    456- آزادی ابر انسان تنها در صورتی واقعی است که در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود . فردریش نیچه
    457- خوشبختی میان پرده بدبختی است . دن مارکی
    458- فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است .  فردوسی خردمن
    459- با احساس می شود پند و اندرز داد اما سامان دهی به کشور نیاز به هنجار و چهارچوبی توانمند دارد . ارد بزرگ
    460- به خاطر داشته باشید که امروز همان فردایی است که دیروز دربا? آن نگران بودید . از خود بپرسید اقلاً این چیزی که درباره اش نگرانم به وقوع خواهد پیوست یا خیر ؟ . استرن
    461- آدم خودبین ، چاره ای جز فرود آمدن ، ندارد . ارد بزرگ
    462- آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی خردمند
    463- تجربه را بر روی رختخواب نرم معطر و متکای پر قو نمی توان بدست آورد . اوری پی
    464- نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/4:: 12:18 صبح | نظرات دیگران ()

    » وقایع الایام

    مناسبتهای روز چهارم اسفند ماه

    - رحلت فقیه جلیل و مدرس بزرگ، آیت الله «سید مهدی درچه ای» (1323ش.)

    - درگذشت «ابوالحسن اقبال آذر» هنرمند تعزیه خوانی (1349 ش.)

    - انتخاب آیت الله «بهشتی» به عنوان ریاست دیوان عالی کشور از سوی امام خمینی (1358ش.)

    - راه اندازی شبکه جوان رادیو (1375 ش)

    - رحلت روحانی مجاهد آیت الله «محمد جواد عارفی بیرجندی» عالم مشهور خراسان (1380 ش.)

     

     1- آیت الله سید مهدی بن سید مرتضی درچه ای، در حدود سال 1332 (1270 ق.) در اصفهان به دنیا آمد. وی برادر کوچکتر سید محمد باقر درچه ای، از علمای مشهور اصفهان بود. سید مهدی، تحصیلات خود را در اصفهان و سپس در نجف اشرف به سامان رساند و پس از طی مدارج بالای علمی، در اصفهان به تدریس پرداخت. وی فقیهی بزرگ به شمار می رفت و در علم اصول، استاد بود. آیت الله سید مهدی درچه ای در زمان خود، مورد وثوق و اطمینان تمام طبقات اصفهان و اطراف بود و مردم در مسائل فقهی به ایشان رجوع می کردند. محفل درسی او، مشحون از بزرگان علم بود و خود نیز سالیان طولانی به امر تدریس اشتغال داشت. وی در اواخر عمر، مجتهد اعلم و جامع الشرایط اصفهان بود و با این حال، زندگی را در کمال زهد و قناعت سپری کرد. این عالِم ربانی، سرانجام در چهارم اسفند 1323 ش. برابر با دهم ربیع الاول 1364 ق. در 91 سالگی در اصفهان رخت از دنیا بربست و پس از تشییعی با شکوه، در قبرستان تخت فولاد، در کنار برادر بزرگوارش به خاک سپرده شد.

     

    2 – ابوالحسن اقبال آذر ملقب به اقبال السلطان در سال 1250 ش. در اطراف قزوین به دنیا آمد. وی، در ابتدا به کسب دانش پرداخت اما به خاطر عشق و علاقه وافری که به موسیقی داشت، چون از صدای خوبی برخوردار بود، مدرسه را به کنار نهاد و به تحصیل موسیقی و آواز، همت گماشت. اقبال آذر در جوانی به تبریز رفت و در اندک زمانی در هنر تعزیه خوانی به شهرت رسید و به دربار محمد علی میرزا، ولیعهد قاجار راه یافت. با مرگ مظفرالدین شاه، اقبال آذر نیز به همراه شاه جدید به تهران رفت و در تکیه دولت، به کار تعزیه پرداخت. وی بعدها مدتی در تبریز و سپس در تهران اقامت داشت و به تعزیه خوانی مشغول بود. روش اقبال در خواندن آواز، از سبک تعزیه بهره داشت، یعنی بلند و با تحریر می خواند و مانند تعزیه خوانها، توجه زیادی به کیفیت ادای شعر نداشت. وی، سرانجام در اوایل اسفند 1349 در حدود 100 سالگی درگذشت.

    3 – به دنبال تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل مجلس شورای اسلامی، طی حکمی از جانب حضرت امام خمینی، آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به عنوان اولین رئیس دیوان عالی کشور، بالاترین مقام قضایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی برگزیده شد تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیین کننده ای در جامعه دارد، با درک و درایت والای ایشان، زمینه اجرای قوانین اسلام فراهم شود و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت عهده داری این مسؤولیت خطیر و شریف، منشأ خیر و خدمت فراوانی گشت؛ امور قضایی کشور را سامان بخشید و با به کارگیری قضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. همچنین در این روز، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی نیز به دادستانی کل کشور تعیین شد. این انتخاب، همزمان با تثبیت نظام جمهوری اسلامی به منظور تشکیل و سامان دهی قوه قضائیه، متناسب با اهداف و ارکان نظام اسلامی انجام گردید.

    4 – آیت الله شیخ محمد جواد عارفی بیرجندی، در حدود سال 1272 ش. (1311 ق.) در بیرجند، در حدود سال 1272 ش. (1311 ق.) در بیرجند در استان خراسان به دنیا آمد. وی مقدمات و سطوح را در بیرجند و مشهد به اتمام رساند. سپس در 25 سالگی به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و با شرکت در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ مهدی حکمی قمی، شیخ ابوالقاسم کبیرقمی و سید محمد حجت کوه کمره ای، به مدارج بالای علمی دست یافت. این فقیه جلیل، یکی از شاگردان کوشا و سختکوش آیت الله عبدالکریم حائری بود که حدود ده سال از بحثهای معظم له استفاده شایان برد و مبانی علمی اش را استوار ساخت. آیت الله عارفی در زمان استبداد رضاخانی، در اراک به علت سخنرانی علیه بی حجابی و تأکید بر شعائر اسلامی، تحت تعقیب قرار گرفت و در بیرجند مدتها به زندگی مخفیانه روی آورد تا سرانجام دستگیر و زندانی شد. وی پس از آزادی از زندان، در زادگاهش اقامت گزید و بیش از نیم قرن به بزرگداشت، تبلیغ و ترویج شعائر دینی و تدریس و پرورش شاگردان و اقامه جماعت پرداخت و با کوشش بسیار، حوزه علمیه آن شهر را سامان بخشید. این عالم وارسته در طول حیات خویش از وجوهات، مصرف نمی کرد و از هر گونه تجملات و تشریفات به دور بود. سرانجام آن فقیه بزرگوار در چهارم اسفند 1380 ش. برابر با نیمه شب عید سعید قربان 1422 ق. در یکصد و هشت سالگی بدرود حیات گفت و پس از تشییع با شکوه، در مدرسه معصومیه بیرجند به خاک سپرده شد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/4:: 12:13 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(16)

     

    شهرها چگونه به وجود آمدند؟  

    شهرها قسمتی از تمدن بشر به شمار می آیند. دو کلمه «سیتی» یعنی شهر

    و «سیویلیزیشن» یعنی تمدن، هر دو از لغت لاتین
    Civis به معنی شخصی آمده است که هم در وظایف و هم در امتیازات اجتماعی که در آن زندگی می کند، سهیم باشد. بنابراین وقتی انواع مختلفی از مردم، یاد گرفتند که چطور دسته جمعی کار کرده یا مثلاً چطور دسته جمعی تفریح کنند، شهرهای بزرگ پدید آمدند. اختلاف عمده بین شهر و شهرک و دهکده در مساحت آنهاست. معمولاً از لحاظ اندازه شهر از بقیه بزرگتر است و تقریباً تمام شهرهای کنونی در ابتداء به اندازه یک دهکده بوده اند.

    دقیقاً کسی نمی داند که اولین شهر دنیا چه موقع و به دست چه کسی به وجود آمد. شاید مثلاً وقتی یک قبیله سرگردان از شکارچیان و غیره به دنبال جای مناسبی می گشته اند تا برای محل سکونتشان انتخابش کنند، این رویداد تقریباً در شش هزار سال قبل از میلاد یا احتمالاً زودتر از این تاریخ انجام گرفته است. در سه هزار سال قبل از میلاد بشر شهرهای بزرگی ساخته و در آنها زندگی می کرده است.

    در یک دوران خیلی ابتدائی تاریخ، قبل از به وجود آمدن شهرها، بشر متوجه این نکته شده که اگر حیوانات را گرفته و آنها را رام و اهلی کند؛ به این ترتیب به روش آسانتری می تواند غذای خود را تأمین نماید. چون در این صورت دیگر لازم نبود که هر وقت احساس گرسنگی می کند مجبور شود برای شکار حیوانات روانه جنگل و غیره شود و همچنین متوجه نکته دیگری نیز شد که عبارت بود از این که اگر خودش میوه و یا غله بکارد آسان تر می تواند به این خوراکی دسترسی داشته باشد. از اینرو، بشر شروع به زراعت و کشاورزی و پرورش حیوانات کرد.

    اما مردم اگر می خواستند، دائماً از این جا به آنجا کوچ کنند، پس تکلیف زراعت و کشاورزی چه می شد. چون برای امر زراعت لازم است که انسان مدتی کافی، مثلاً تا رسیدن وقت خرمن، در یک جا اقامت کند. یا علاوه بر آن کوچ دادن گله های حیوانات از این محل به محل دیگر کار آسانی نبود. با این دلایل قبیله های مختلف بشری، یک جای معینی را برای سکونت دائمی خود انتخاب کرده و بدین ترتیب کم کم شهرها و دهکده ها پا به عرصه وجود گذاشتند. در حال حاضر از آن دهکده های اولیه دیگر آثاری به جا نمانده است.

    چون در آن موقع همه ی خانه ها از پوست یا چوب یا گل ساخته می شده، و کم کم با گذشت زمان، بشر یاد گرفته که چگونه آنها را از مواد بادوام تری بسازد، بنابراین دهکده های ساده زراعتی اولیه کم کم توسعه و تغییر شکل یافته و جای خود را به شهرک ها و شهرهای بزرگ داده اند.

     

      پلاستیک را چه کسی اختراع کرد؟

    منظور از پلاستیک همان ماده ای است که قابلیت «شکل پذیری و قالبگیری» دارد. وقتی که به آن حرارت داده می شود مانند خمیر بازی بچه ها حالت به خود می گیرد و می توان آن را به اشکال مختلف درآورد و چون سرد بشود به همان صورت باقی خواهند ماند.

    برای تهیه پلاستیک، شیمیدانان ابتدا کار را از ملکول شروع کردند. شیمیدان ها از ماده بخصوصی مولکول هائی تهیه کرده اند که به صورت زنجیری هستد. این رشته یا زنجیر ملکولی عملش با مولکول انفرادی متفاوت است. گفته می شود که هنگامی که مولکول ها به صورت زنجیر در می آیند به وسیله عمل «پولیمریزاسیون یا ترکیب و تراک ذرات» می توانند مواد تازه ای را بسازند. تکه های سخت جسم پولیمر (جسمی که از ترکیب و تراکم ذرات جسم دیگر پدید آید) سائیده شده و به صورت گرد در می آید. با این ماده گرد شده مواد رنگی اضافه می کند و در ضمن با کمک مواد شیمیائی دیگران را انحناپذیر می سازند.

    شیمیدانان با پلاستیک آشنا بودند تقریباً در 125 سال پیش با آن کار می کردند. در سال 1838 کلریدوینیل پلویزه گردید؛ در سال 1839، ماده استیرن در سال 1843 ماده اکریلیک و در سال 1847 ماده پولیستر و پولیمریزه شدند. ولی در آن زمان چندان نیازی به این مواد ترکیبی نبود. چون فرآورده های طبیعی مانند چوب، فلز، لاستیک، پوست و عاج به حد وفور یافت می شد.

    ذخیره عاج اولین ماده ای بود که به مصرف رسید. بنابراین به کسی که قادر بود جانشینی برای این ماده یعنی عاج بیابد، جایزه ای پیشنهاد گردید. در حالی که فعالیت روی این طرح ادامه داشت، «جان هیات» و برادرش «ایسایاهیات»، سلولوئید را کشف کرده و در سال 1870 آن را به ثبت رساندند. ماده سلولوئید نواقص زیادی داشت ولی کشف آن سایر شیمیدانان را هدایت و ارشاد کرد تا درباره پیدایش مواد ترکیبی دیگر فکر و چاره جوئی کنند. در سال 1907، «انیک لند» پلاستیک فنولیک را کشف نمود که اولین ماده ترکیبی خالص بود و به مقدار زیادی تولید گردید. از آن تاریخ، تاکنون پلاستیک های تازه زیادی کشف شده اند.

     

      اولین دانشگاه کی به وجود آمد؟

    کلمه «کالج» یا دانشکده در اصل به معنی، اجتماعی از افراد است که به فعالیتی مشترک اشتغال داشته باشند. مثلا یک کالج کاردینال ها وجود دارد که پاپ را در رم انتخاب می کند. و ایالات متحده هم یک کالج انتخاباتی دارد که رئیس جمهور یا معاون رئیس جمهوری را انتخاب می کند.

    در قرون وسطی هر نوع اشتراک و اجتماعی که برای یک نفع مشترک ترتیب می یافت «یونیورسیتی» یا دانشگاه نامیده می شد. بنابراین ابتدائی ترین دانشگاه های تحصیلی فقط اجتماعاتی بودند از دانشجویان یا طلبه ها و مدرسین که به منظور نفع متقابل تشکیل می شدند. و به صورت امروزی ساختمان های دائمی وجود نداشت و مدرسین یا شاگردان فقط یک سالن یا اطاق بزرگی را برای این منظور اجاره می کرده اند. در آن موقع، این مؤسسات علمی کم کم توسعه پیدا کرده و بناهائی ساختند و همچنین بعضی حقوق و امتیازات قانونی کسب کردند، و بدین ترتیب دانشگاه های دائمی پدید آمدند. یک چنین دانشگاه اولیه ای، در «سالرنو» ایتالیا وجود داشته و در قرن نهم به عنوان «مدرسه طب» معروف بود. بعد در سال 1231 بود که رسماً یک دانشگاه ساخته شد.

    در اواخر قرن دوازدهم و در «بولونا» ایتالیا یک دانشگاه که چندین مواد را تدریس می کرد تاسیس گردید. در مدرسه بولونی موادی از قبیل حقوق، طب، هنر و الهیات تدریس می شد.

    معروف ترین مدارس تحصیلات عالیه قرون وسطی «دانشگاه پاریس» بود که رسماً در نیمه دوم قرن دوازدهم تأسیس گردید که بعدها به عنوان یک نمونه برای تأسیس سایر دانشگاه های اروپائی مورد تقلید قرار گرفت.

    دو تا از قدیمی ترین دانشگاه های انگلیس که به تقلید دانشگاه پاریس تأسیس گردیدند؛ یکی دانشگاه آکسفورد و دیگری دانشگاه کمبریج بود، که هر دو رسماً در قرن سیزدهم، تأسیس شدند. باید بدانید که دانشگاه معمولاً شامل چند دانشکده است. یعنی مدارک تحصیلی که داده می شود، در رشته های مختلف تدریسی آن دانشگاه است.

    بسیاری از مؤسسات علمی ابتدا به صورت کالج، یعنی دانشکده، شروع به کار کرده و سپس کم کم مبدل به دانشگاه شده اند. در ایالات متحده اولین دانشکده «کالج هاروارد» بود که در ماسوچوست در سال 1636، تاسیس گردید. امروزه «دانشگاه هاروارد» یعنی کالج هاروارد سابق، در شمار یکی از معتبرترین و بزرگترین دانشگاه های آمریکا می باشد.
     

     

      علم حساب چگونه پدید آمد؟

    علم حساب «علم اعداد» هم نامیده می شود. خود کلمه حساب یعنی «اریتمتیک» در اصل از لغت یونانی arithmnos به معنی اعداد می آید. در ابتدا بشر برای شمارش مثلاً تعداد گوسفندان یا گاوهایشان از انگشتان دست کمک می گرفته است. لغت «دجت» که معنی هر عدد فرد بین صفر تا 9 را می دهد، از لغت (digitus) لاتین آمده که به معنی انگشت است.

    سپس، بشر شروع به ساختن چوب خط کرده است. قدم بعدی، عبارت از اختراع یک روش عدد نویسی مناسب بود. روشی، که بر طبق آن برای نوشتن هر عددی، یک شکل یا علامت خاص، نشانه یک عدد بود. یونانیان قدیم از حروف الفبایشان برای این منظور استفاده می کردند. رومی ها هم کمی بعد، این روش را به کار بردند. یعنی از ترکیب قسمت اعظم حروف الفباء هفت حرف درست کردند که این هفت حرف همه کار را انجام می داد. البته این سیستم های حرفی، در نوشتن حاصل جمع به کار می رفتند ولی معمولاً حساب کردن با کمک یک چرتکه انجام می گرفت.

    عربها سیستم عددنویسی را که امروزه بر مبنای سیستم هندو استوار است، به وجود آوردند.

    این سیستم عدد «صفر» را که برای نشان دادن مقدار رقم می باشد، بدعت گذاشت (یعنی مثلاً برای فرق گذاشتن بین عدد 13 و 1030) که «صفر» در زبان عربی معنی «خالی و هیچ » را می دهد این سیستم کار حساب را خیلی آسان و ساده نمود. اولین عدد حساب که بر اساس سیستم عددنویسی عربها تدوین و نوشته شد، به وسیله یک ایتالیایی در سال 1202 بود. اولین علم حساب چاپ شده به زبان لاتین و به سال 1478 در ایتالیا بود. سایر قواعد حساب ابتدائی، در سال های 1484 و 1496 چاپ شدند، که شامل جمع و تفریق و ضرب کردن بود.

    در بعضی از «مدارس لاتین» درس حساب فقط برای سال پنجم و یا ششم و فقط یک ساعت در هفته تدریس می گردید. باید یادآور شد که کتاب های حساب ابتدائی، شامل اکثر روشهای جدید بود و بنابراین در این موارد، ما به مقدار زیادی مدیون مؤسسین این روش و هندوهائی هستیم که خالق این ها بودند. لازم به یادآوری نیست که تسلط کامل و جداول ضرب و تفریق و جمع و تقسیم، در فهم و فراگیری درس حساب ابتدائی بسیار ضروری است.
     

     

      گرد کاکائو چیست؟

    گرد کاکائو همان است که در اصطلاح ما، به کاکائو معروف شده، آن را با آب یا شیر می آمیزیم و می نوشیم.

    تهیه گرد کاکائو بدین گونه است که پس از آسیا کردن دانه های کاکائو، مقداری از چربی آن را می گیرند. این چربی به نام کره کاکائو در تهیه‌ مواد آرایشی، دارو و همچنین به عنوان جزئی از شکـلات شیـرین، مصـرف می شود. آن چه پس از این باقی می ماند باز هم نرم تر آسیا می شود و گرد کاکائو به دست می آید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/4:: 12:12 صبح | نظرات دیگران ()

    » وقایع الایام

     

    مناسبتهای روز سوم اسفند ماه

    - روز تجلیل از اسرا و مفقودین

    - کودتای انگلیسی «رضاخان» (1299 ش.)

    - شهادت سردار« حمید باکری» قائم مقام لشکر 31 عاشورا در جزیره مجنون (1362 ش.)

    - آغاز عملیات بزرگ خیبر در منطقه هورالهویزه و شمال بصره (1362 ش.)

    - درگذشت نویسنده و شاعر بزرگ «ادیب الممالک فراهانی» (1296ش.)

     

    1 – میرزا محمد صادق حکیم، ملقب به ادیب الممالک فراهانی در سال 1239 (1277 ق.) در تهران به دنیا آمد. وی علوم ادبی زمان، را نزد استادان فن، فرا گرفت و پس از چندی در شاعری از اکثر سخنوران عصر خویش پیش افتاد. وی، سرودن شعر را با مدیحه گویی آغاز کرد و لقب ادیب الممالک، از طرف مظفرالدین شاه قاجار به وی اعطا شد. او در سرودن انواع شعر به ویژه قصیده، تبحر داشت و از سبک استادان قدیم، پیروی می کرد. بیشتر سروده های این شاعر برجسته، بیان کننده اوضاع زندگی اجتماعی و مبارزات سیاسی دوران اوست. ادیب الممالک با انتشار روزنامه ادب، در بیداری افکار عمومی ملت ایران و افشای ظلم و فساد حاکمان قاجار، نقشی سازنده ایفا کرد. وی پس از صدور فرمان مشروطه، به سردبیری روزنامه مجلس برگزیده شد و از این راه، خدماتی به ملک و ملت نمود. او با شروع استبداد صغیر، از تهران بیرون رفت و سپس با مجاهدات نهضت مشروطه به پایتخت بازگشت. ادیب الممالک فراهانی را می توان یکی از بنیانگذاران و یا دست کم، از پیشروان شعر متعهد سیاسی در ادبیات فارسی معاصر نامید که در اشعار خود، مشکلات کشور و مردم را منعکس ساخته است. وی همچنین علاوه بر تبحر در ادبیات فارسی و عربی، در حوزه حکمت و فلسلفه و ریاضی و نجوم و ... تخصص داشت و با زبانهای روسی، ترکی، پهلوی و فرانسوی و انگلیسی آشنایی داشت. از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعاری شامل قصاید، غزلیات، رباعیات و ... به جای مانده است. ادیب الممالک فراهانی سرانجام به سوم اسفند 1296 (1336 ق.) در 57 سالگی درگذشت و در حرم عبدالعظیم مدفون شد.

     

    2 – انگلیسیها پس از جنگ جهانی اول، به این نتیجه رسیدند که جهت دستیابی بیشتر به منابع ایران، به ناچار باید کودتایی در ایران انجام دهند تا حکومت سرسپرده ای را بر سر کار آورند. در این راستا، آنان دو مهره وابسته سیاسی و نظامی نیاز داشتند که از این میان، سید ضیاء الدین طباطبایی را به عنوان چهره سیاسی و رضاخان پهلوی را به عنوان چهره نظامی برگزیدند. قبل از کودتا، رضاخان توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست وزیری، به سید ضیاء الدین سپرده شود. سرانجام در اوایل اسفند 1299 ش، قوای قزاق به فرماندهی رضاخان از قزوین به سوی تهران حرکت کردند و بدون هیچگونه مشکل جدی، در سوم اسفند، تهران را تصرف نمودند. احمد شاه قاجار از روی ترس و ناچاری، بدون هیچ واکنش جدی، رضا را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وی، سید ضیاء الدین طباطبایی را به سمت نخست وزیری منصوب کرد. در این میان رضاخان به دلیل فرمانبرداری از دولت انگلیس و نیز سرکوب جنبشهای آزادی خواهانه مردم ایران، به عنوان عاملی جهت تمرکز قدرت در کشور و حفظ منافع نامشروع انگلیس، مورد حمایت شدید این کشور بود. چهار سال بعد، رضاخان به پادشاهی ایران رسید و تا سال 1320 ش، مستبدانه از منافع انگلیس در ایران حمایت و حراست کرد. اما در جریان جنگ جهانی دوم، به دلیل گرایش رضاخان به آلمان، انگلیس وی را از پادشاهی خلع و تبعید کرد.

    3 – عملیات بزرگ خیبر با رمز یا رسول الله در جبهه جنوب، هورالهویزه و شمال بصره در وسعت تقریبی 200 کیلومتر مربع با هدف تصرف و تأمین جزایر مجنون و بخشی از هورالهویزه از سوم اسفند 62 آغاز شد و تا بیست و دوم اسفند به طول انجامید. در این عملیات، رزمندگان اسلام، در ابتدا با ورود به جزایر مجنون، از اصل غافلگیری و سرعت، بهره گرفته و تعدادی از یگانهای مستقر در جزیره را به هلاکت رساندند. در ادامه، با فشار بی امان سپاه توحید، دشمن بعثی، کیلومترها به عقب رانده شد و نیروهای اسلام با یک حرکت حماسی و باور نکردنی برای دشمن، رودخانه دجله را پشت سر گذاشتند. در روزهای بعد، رزمندگان اسلام در حالی که دشمن به شدت از گلوله شیمیایی استفاده می کرد، با وارد ساختن ضربات سنگین، موفق به پیشروی شده و بعثیان را به عقب راندند. با گذشت دو هفته از شروع عملیات، رزمندگان اسلام موفق شدند تا موقعیت مناطق آزاد شده، از جمله جزایر مجنون را تثبیت کنند و ابتکار عمل را به دست گیرند. این عملیات سرانجام پس از 19 روز نبرد سنگین، با نتایج زیر پایان یافت: تلفات نیروی انسانی دشمن:1140 نفر اسیر و 15000 نفر کشته و زخمی؛ سایر نتایج: به تصرف درآمدن منطقه ای به وسعت بیش از 1180 کیلومترمربع، از جمله جزایر مجنون، تجهیزات و امکانات: تانک و نفربر: 330 دستگاه انهدامی، 42 دستگاه اغتنامی، هواپیما: 6 فروند انهدامی، دستگاه مهندسی: 60 دستگاه اغتنامی، خودرو: 200 دستگاه انهدامی، عملیات بزرگ خیبر با دستاوردهای ارزشمند، از جمله عملیاتهای موفق رزمندگان اسلام محسوب می شود، به نحوی که عراق را مجبور به استفاده گسترده از سلاحهای ممنوعه شیمیایی کرد. با تصرف جزیره مجنون، یکی از حوزه های مهم نفتی در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت و دشمن را در باز پس گیری آن ناکام گذاشت.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/3:: 10:54 عصر | نظرات دیگران ()

    » سخن آینه روح است.
    سخن آینه روح است

    440- یک زندگی مطالعه نشده ،ارزش زیستن ندارد . سقراط

    441- اگر می خواهی بنده کسی نشوی ، بنده هیچ چیز مشو . ژاک دوال

    442- آنچه مردم را دانشمند می کند ،مطالبی نیست که می خوانند بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند. فرانسیس بیکن

    443- آنکه می تواند ، انجام می دهد،آنکه نمی تواند انتقاد می کند. .جرج برنارد شاو

    444- بی پایبندی به نظم در گیتی  ، ویژگی انسانهای گوشه گیر است که عشق و احساس را سپر دیدگاههای نادرست خود می کنند.  ارد بزرگ

    445- فکر نو بسیار ظریف و حساس است ،با یک ریشخند کوچک می میرد و کنایه ای کوچک آن را بسختی مجروح می کند. هربرت اسپنسر

    446- هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است .کارلایل

    447- آدم بی مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بی سرمایه است .پاسکال

    448- بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. امرسون

    449- تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. لورنس دورل

    450- سربر گریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند. شکسپیر

    451- آنکه زیبایی خرد را ندید ، گرفتار زیبایی آدمیان شد و بدین گونه از هر چه داشت تهی گشت . ارد بزرگ

    452- نشانه مهارت، دانستن بیشترین ها در مورد کوچک ترین ها است . اچ لاسکى



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/2:: 12:19 صبح | نظرات دیگران ()

    » وقایع الایام

    مناسبتهای روز دوم اسفند ماه

    - رحلت فقیه و محقق بزرگ، آیت الله «ملا حبیب الله کاشانی» (1300 ش.)

    - عملیات کوچک والفجر 6 در جنوب دهلران توسط سپاه (1362 ش.)

    - درگذشت «مجدالعلی بوستان» محقق و روزنامه نگار ایرانی (1363 ش.)

    - درگذشت «عبدالرحمن شرفکندی» ادیب و محقق کُرد (1296 ش.)

    - بهره برداری از نخستین خط مترو در تهران (1378 ش.)

     

    1 – میرزا حبیب الله شریف کاشانی در حدود 1225 ش. (1262 ق.) در کاشان به دنیا آمد. در کودکی، پدر را از دست داد و زیر نظر آیت الله سید حسین کاشانی به تحصیل علوم حوزوی همت گماشت. در پرتو این تلاش پیگیر، در 16 سالگی گواهی نقل روایت و در 18 سالگی گواهی اجتهاد دریافت نمود. میرزا حبیب الله در سالهای بعد به تهران رفت و در محضر درس شیخ محمد اصفهانی، ملاهادی مدرس تهرانی، ملاعبدالهادی تهرانی و حاج میرزا ابوالقاسم تهرانی کلانتر استفاده وافر برد. در 19 سالگی جهت حضور در درس شیخ مرتضی انصاری راهی عراق شد، اما ورود او به کربلا با رحلت آن استاد یگانه همزمان گردید. پس از چند سال توقف در عتبات، به کاشان بازگشت و به تألیف، تدوین و تکمیل تحقیقات خود پرداخت. او از اغلب استادان خویش صاحب اجازه بود و در علوم روز، تبحر داشت.میرزای کاشانی در کنار مرجعیت، به ارشاد و هدایت مردم مشغول بود. از ویژگیهای برجسته میرزای کاشانی، تنوع تألیفات و فزونی آنهاست. آثار وی را تا سیصد جلد کتاب و رساله نوشته اند، که حدود 200 جلد آنها شناخته شده است. "منتقد المنافع فی شرح المختصر النافع" به عنوان دایرة المعارف فقه شیعه، منظومه فی الفقه و دهها اثر دیگر از اوست. وی سرانجام در 2 اسفند 1300 ش. (23 جمادی الثانی 1340 ق.) در 78 سالگی رحلت نمود و در کاشان به خاک سپرده شد.

     

     2 – عملیات والفجر 6 در دوم اسفند 1362 با رمز مقدس یا زهرا در منطقه عملیاتی چزابه با هدف انهدام نیروهای دشمن و گمراه کردن آنها از عملیات آتی، انجام گرفت. قوای اسلام با عبور از رودخانه چیلات و دهلران، دو ارتفاع مهم مشرف به مناطق مسکونی عراق را آزاد کرده و بزرگراه العماره – بغداد را در تیررس خود گرفتند. در این حال، دشمن بعثی برای بازپس گیری مناطق از کف داده، اقدام به پاتک نمود که با چند ضد پاتک از سوی قوای اسلام مواجه گردید و در اقدام خود ناکام ماند. در این عملیات، دشمن با به جای گذاشتن صدها کشته و زخمی، مجبور به عقب نشینی گردید. عملیات والفجر 6، در نهایت با شروع عملیات خیبر در 3 اسفند 1362، پایان پذیرفت.

     

    3 – مجدالعلی بوستان در سال 1278 ش. در مشهد به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته های زبان و ادبیات فارسی، عربی و فرانسوی آغاز کرد. در 1303 به تهران رفت و در محضر آیت الله میرزا مهدی آشتیانی و شیخ ضیاء الدین دُرّی اصفهانی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی به کار معلمی پرداخت و سپس در دادگستری مشغول شد و مستشار دیوان عالی کشور گردید. وی در موضوعات مختلف اجتماعی و ادبی در روزنامه های گوناگون مقاله می نوشت. بوستان، از 1307 ش. در انجمن ادبی ایران و انجمن ادبی حکیم نظامی حضور یافت. مجدالعلی بوستان در خراسان از هواداران کلنل محمدتقی خان پسیان بود و زمانی که رئیس دادگستری سمنان بود به سبب همکاری با تبعید شدگان مخالف حکومت رضاشاه تحت تعقیب قرار گرفت و زندانی شد. دستور شرق، رساله خرافات و پندنامه منظوم از جمله آثار اوست. مجدالعلی بوستان سرانجام در 3 اسفند 1263 ش. در 85 سالگی درگذشت.

     

    4 – عبدالرحمن شرفکندی مشهور به متخلص به «هژار» در سال 1300 ش. در روستای شرفکند در نزدیکی مهاباد به دنیا آمد. پدر وی از علمای دوره خود بود و عبدالرحمن در خدمت پدر به تحصیل علوم دینی پرداخت. در 17 سالگی پدر خود را از دست داد و مجبور شد تا برای امرار معاش خانواده به کشاورزی روی آورد. وی بعدها وارد عرصه مطبوعات گردید و مقالات او در برخی جراید تهران نیز چاپ شد و در 24 سالگی به لقب شاعر ملی کرد مفتخر گردید. وی پس از تسلط قوای حکومت وقت بر منطقه مهاباد، آواره شد و سختی بسیار دید. بعدها به بغداد رفت و به عکاسی و روزنامه نگاری پرداخت. شرفکندی سفرهای متعددی به سوریه، لبنان، روسیه و عراق داشت و مبارزاتی با رژیم بعث عراق به انجام رساند. بعدها به ایران آمد و در کرج، سکنی گزید و مرکز نشر فرهنگ و ادب کُرد را تأسیس نمود. از عبدالرحمن شرفکندی آثار متعددی به جا مانده که ترجمه مجموعه قانون در طب ابوعلی (7جلد)/ پنج انگشت، یک مشت است/ دیوان اشعار و فرهنگ فارسی به کُردی/ از آن جمله اند. سرانجام در 69 سالگی رحلت کرد و در مهاباد به خاک سپرده شد.

     

    5 – پس از آنکه در آذرماه 1369 صادق گنجی مسؤول خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان به دست گروهک تروریستی سپاه صحابه پاکستان به شهادت رسید، سید محمد علی رحیمی از اوایل سال 1374، به این سِمَت منصوب و مشغول فعالیت شد. وی قبل از مأموریت خود در پاکستان، به مدت ده سال در دهلی نو به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی اشتغال داشت. تا اینکه در این روز، آدم کشان او را به شهادت رساندند. در پی شهادت مسؤول خانه فرهنگ ایران در لاهور، دولت ایران ضمن اعتراض به دولت پاکستان، خواستار مجازات عاملان این جنایت شد. پیکر شهید رحیمی پس از تشییعی مردمی، در بهشت زهرای تهران مدفون گردید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/2:: 12:18 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(15)

    جزایر هاوائی چگونه به وجود آمد؟

    هاوائی یکی از جدیدترین ایالاتی است که جزو آمریکا درآمده است. این سرزمین از گروهی جزایر واقع در اقیانوس آرام تشکیل یافته است. (تقریبا 2400 میلی جنوب غربی کالیفرنیا).
    این ایالت شامل هشت جزیره بزرگ و عمده و تعداد جزایر کوچکی است و جمعاً مساحتی قریب 6420 مایل مربع دارد.
    طبق روایات و افسانه های بومی هاوایی، یک ربّ النوع آتشفشان بوده که پله نام داشته و او این جزایر را آفریده است. باز هم طبق روایات و اعتقادات اهالی بومی این سرزمین، بعضی اوقات این ربّ النوع به دهانه های آتشفشانی جزیره بازگشته و آتش خود را به صورت انفجار و فوران ظاهر می کند.
    واقعیت عجیب و شگرف اینجاست که جزایر هاوائی، در واقع دماغه آتشفشان های بزرگی هستند که خود آنها در ته اقیانوس آرام قرار دارند. مثلاً جزیره هاوائی (بزرگترین جزیره )، که دو برابر جزایر دیگر است، به وسیله پنج کوه آتشفشان اشغال شده است که میزان فوران مواد آتشفشانی آنها یکی از دیگری بیشتر است. دو تا از آنها امروز هم همچنان فعال بوده و هنوز هم در شکل بخشیدن به جزیره و ساختمان خاص آن سهم مؤثری دارند.
    یکی از این آتشفشان ها، مونالوا می باشد که هر سال یک بار آتشفشان می کند. در سال 1950، این کوه به مدت 23 روز تمام آتشفشانی و فوران کرده و گدازه های ( توده گداخته) خود را همچون سیلی جوشان به دریا سرازیر کرد و وقتی سیل گداخته ها وارد آب اقیانوس شد، باعث مرگ هزاران ماهی گردید.
    آتشفشان دیگر که «موناکی» نام دارد، یک آتشفشان خوابیده است. که ضمناً بلندترین کوه اقیانوس آرام به حساب می آید، و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 13780 پا است. اما دامنه این کوه تقریبا در 18000 پائی زیر اقیانوس است و اگر ارتفاع این کوه را از دامنه آن در زیر آب اقیانوس در نظر بگیریم، با این حساب، بلندترین کوه روی زمین خواهد بود.
    در یکی دیگر از جزایر هاوائی یعنی «موئی»، یک آتشفشان موجود است که «هالیکالا» نام دارد و به ارتفاع حدود 10025 پا، سر برافراشته است و به بزرگترین آتشفشان دنیا شهرت دارد. گشادی دهانه این آتشفشان در حدود بیست مایل و عمق آن شاید حدود 2720 پا باشد.

     برج لندن کی ساخته شد؟

    اگر بنای جالبی در لندن باشد که هر توریستی می خواهد آن را از نزدیک ببیند، باید همان برج معروف لندن باشد که نشاندهنده عظمت و تاریخ انگلیس است.
    در نقطه ای که اکنون این برج قرار گرفته احتمالاً ابتدا یک دژ بریتانیائی و سپس یک دژ رومی وجود داشته است. شاید ساکسون ها هم در این نقطه صاحب دژی بوده اند. بعد، «ویلیام فاتح» دستور ساختن یک برج سفید را داده است. که از قدیمی ترین قسمت های قلعه نظامی حاضر است. قسمت های مهم دیگر بنا هم، در زمان حکومت «هنری سوم» (72-1216) ساخته شده اند. روایت شده که ویلیام فاتح به این منظور این «برج» را ساخت که مردم لندن بیشتر از او حساب ببرند و در واقع از این برج، بیشتر به عنوان یک زندان استفاده شده است تا یک دژ نظامی.
    برج لندن، هنوز هم به عنوان یک «قورخانه» یا زرادخانه باقی مانده است. در عرض دو جنگ جهانی از این برج دوباره به عنوان یک زندان استفاده شد. این برج در زمینی به مساحت قریب سیزده «اکر»، در شهر قدیم لندن واقع شده است و تمام دیوار بیرونی این برج، به وسیله یک خندق بزرگ که دور تا دور برج را گرفته، محاصره شده است.
    در حالی که یک پادگان سرباز، که برای مراقبت از برج گماشته شده اند و در گوشه و کنار این برج قرار دارند، بیشتر توریست های علاقمندی که برای دیدن برج می آیند، ضمناً با کسان دیگری هم در برج به نام «بیف ایتر» ها نیز روبرو می شوند که مثلاً در حکم زندانیان برج هستند. گروهی در حدود چهل نفر مرد که برای شغل دفاع از برج انتخاب شده اند. این زندانبانان اونیفورم مخصوصی می پوشند که مربوط به زمان «هنری هشتم» یا ادوارد ششم است. دلیل این که به این زندانبانان «بیفایتر» می گویند این است که در زمان های قدیم زندانبان های این برج هر روز یک جیره گوشت گاو (بیف) داشته اند.

    اولین سیاهان چه موقع به قاره آمریکا رفتند؟

    حتما شنیده اید که مردم می گویند، امریکائی های واقعی در اصل فقط سرخپوستان بوده اند و بقیه آمریکائی ها کسانی بوده اند که مثلاً پدرانشان از کشورهای مختلف دنیا به این قاره مهاجرت کرده اند. اما چیزی که بیشتر مردم نمی دانند این است که اولین سیاهانی که قدم در خاک آمریکا گذارده اند، به عنوان کاشف وارد این کشور شده اند! در آن زمان، سیاهان، همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها که قصد کشف و سفر به این قاره را داشتند، به آمریکا آمدند، مثلاً موقعی هم که «بالبوا» اقیانوس آرام را کشف کرد، سیاهان همراه او بوده اند. یا همراه «کورتز» هم که مکزیک را کشف کرده بوده اند. بالاخره این سیاهان به همراه اسپانیائی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها قسمت های داخلی آمریکای شمالی را کشف کرده و به «نیومکزیکو» و «آریزونا» و دره «میسوری» رفته اند. مثلاً یک سیاه بود که پرورش گندم را در قاره جدید یعنی آمریکا شناساند.
    در آن زمان بسیاری از سفیدپوستان به عنوان مستخدم «قراردادی» به امریکا می رفتند.
    یعنی برای یک اقامت طولانی خدمت، خود را به این کشور می فروختند. اما موقعی که عزیمت مستخدمین قراردادی سفیدپوست از اروپا متوقف گردید، شروع کردند به بردن برده های سیاهپوست از مستعمره ها یعنی از سال 1688 این جریان آغاز شده و در سال 1715، تعداد این برده های سیاه به بیشتر از 58000 نفر بالغ شد و تا سال 1775 هم این تعداد به بالاتر از 50000 نفر رسید.
    تا این که در 1807، بنا به تقاضای «پرزیدنت توماس جفرسون» کنگره رأی داد که ورود برده های سیاه به این کشور باید متوقف گردد. اما این جریان هنوز هم به طور غیر قانونی ادامه داشت. بدین ترتیب در سال 1860، درست قبل از جنگ های داخلی آمریکا، جمعیت سیاهپوست آمریکا بالغ بر 4400000 نفر بود.

     آلاسکا را چه کسی کشف کرد؟

    وقتی برای اولین بار، یک عده از سفید پوستان به آلاسکا راه یافتند به قبایل اسکیموها و سرخپوستان و الوتها برخوردند که در این سرزمین زندگی می کردند. در حقیقت، آلاسکا یکی از آخرین نواحی کشف نشده بزرگ دنیا بود که کشف شد و به وسیله سفید پوستی مورد جستجو و تحقیق قرار گرفت.
    در اوایل قرن هیجدم، روسها از طریق «سیبری» به اقیانوس آرام سفر می کردند. در سال 1728، «ویتوس برینگ» که یک نفر دانمارکی و در خدمت نیروی دریایی روسیه بود، «ازکانچاتکا» به خاور سفر کرد. او با ماجراجوئی از جزیره «سن لارنس» به راه افتاده، ولی متأسفانه نتوانست به سرزمین آلاسکا دست یابد. در سال 1741، «برینگ» دوباره رهبری دو هیأت اعزامی را که با دو کشتی کوچک سفر می کردند بر عهده گرفت. یکی از کشتی هایی که «سنپیتر» نام داشت، تحت هدایت خود «برینگ» بوده و هدایت دیگری را که «سنپال» نامیده می شد، «الکسی چریکوف» بر عهده داشت. این دو کشتی در راه مسافرت خود بر اثر یک طوفان شدید از یکدیگر جدا شدند، ولی سرانجام هر دو توانستند خودشان را به آلاسکا برسانند.
    مدت دویست سال بعد تاجرهای پوست روسی برای شکار پوست خرس آبی روانه آبهای آلاسکا می شدند. آنها تأسیسات زیادی در آلاسکا درست کرده و در بعضی از جاها، حتی کلیساهائی توسط الوتها و سرخپوستان به یاری کشیش ها و میسیون های روسی ساخته شد. بعد از آن، چند تن از دریا نوردان اسپانیایی و فرانسوی و بریتانیائی شروع به کشف بعضی از سواحل ناشناخته این سرزمین کردند، اما در حقیقت فقط روسها بودند که از آلاسکا بیشترین استفاده را کرده و از آن به عنوان یک منبع بزرگ پوست فایده بردند و میلیون ها از این پوست ها را به پایتخت های اروپائی سرازیر کردند و وقتی نسل بعضی از این حیوانات شروع به کم شدن نمود، روسها ( به سال 1820 میلادی) کم کم شروع به ترک سرزمین آلاسکا کردند.
    تزار روسیه، «الکساندر دوم»، توجه چندانی به این سرزمین عظیم یعنی آلاسکا نداشت. تا این که ویلیام سیوارد که معاون حکومت ابراهام لینکلن به شمار می رفت، به دولت آمریکا پیشنهاد کرد که آلاسکا را از دولت شوروی بخرند. بنابراین در سال 1867 سرزمین آلاسکا به قیمت 7200000 دلار به کشور آمریکا فروخته شد. بدین ترتیب هر یک جریب فرنگی یعنی «اکر» از مسافت این سرزمین به کمتر از دو سنت فروخته شد! امروزه آلاسکا نه تنها در شمار یکی از 49 ایالت آمریکا می باشد، بلکه این سرزمین عظیم آنقدر برای دولت آمریکا ارزش دارد که قابل محاسبه با دلار نیست!
     

       اولین سوزن را چه کسی ساخت؟

    سوزن معمولاً عبارت است از یک ابزار خیلی نازک و ظریف که یک سرش خیلی تیز و سر دیگر آن کمی پهن تر است که سوراخ یا چشمی هم دارد که نخ را از آن عبور بدهند.
    تاریخچه ساخت این وسیله آن قدر به زمانهای ابتدائی تاریخ می رسد که دقیقاً و به درستی نمی توان معلوم داشت که این وسیله چه موقع اختراع شده است. می دانید که ابتدائی ترین سوزن ها از جنس استخوان یا عاج یا چوب یا برنز و خار ساخته می شده اند. بعضی از این سوزن ها شکل یک درفش یعنی وسیله سوراخ کن را داشته و چیزی بوده شبیه آنچه کفاش ها به کار می بردند. پس این نوع سوزن، سوراخی به آن معنی نداشته و فقط از آن برای سوراخ کردن چیزهای مختلف استفاده می کردند.
    سوزن هائی که از جنس استخوان ماهی یا پرندگان بوده، در آثار و بقایای عهد حجر یافته شده است.
    مدت هزاران سال سوزن های استخوانی سوراخدار به وسیله اقوام متمدن به کار رفته است. حتی سوزن های سنگی هم در حفاری های آثار باستانی مصر به دست آمده است. ساخت سوزن های برنزی یا آهنی به رومی ها نسبت داده شده است. از خرابه های پمپی سوزن هائی به دست آمده که ساخت خیلی خوبی دارند.
    سوزن های فولادی، شبیه همان هائی که امروزه به کار می رود، احتمالاً اولین بار توسط چینی ها ساخته شد. بعداً در قرون وسطی این نوع سوزن، توسط «مغربیها» به اروپا برده شد. اولین سوزن های فولادی که در اروپا ساخته شدند در قرن چهاردهم بود که در «نورمبرگ» آلمان تولید شد.
    در دوران حکومت «ملکه الیزابت اول»، یک نفر آلمانی هنر درست کردن سوزن را به انگلیسی ها یاد داد. که این فن امروزه یکی از صنایع مهم این کشور را تشکیل می دهد و از عمده ترین تولیدکنندگان سوزن در دنیا انگلیس و فرانسه است.
    بد نیست بدانید با وجود این که در ساختن سوزن، این اسباب ظریف و کوچک، ماشین های بسیاری به کار می روند، هنوز هم ساختن این اسباب ظریف کار خیلی آسانی نیست و در واقع سوزن معمولی، باید حداقل از زیر دست بیست نفر عبور می کند، تا کاملاً ساخته و تمام شود.

     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/2:: 12:16 صبح | نظرات دیگران ()

    » سخن آینه روح است.

    سخن آینه روح است


    427- اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری ، مردمداری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است .  ارد بزرگ

    428- اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست . بودا

    429- انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد . دوسن پیر

    430- اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به دل ما بر می گردد . بتهوون

    431- شما چون فصلهای سال هستید ، زیرا در زمستان خود بهار را انکار می کنید ، در حالی که بهار سرسبز هرگز شما را انکار نمی کند ، بلکه در سنگین ترین خواب غفلت به روی شما لبخند می زند ، بی آنکه خشمگین شود و یا با شما ستیز کند و صفا و یکرنگی را نادیده بگیرد . جبران خلیل جبران

    432- جاییکه در آن خوش بینی بیش از هر جای دیگر رواج و رونق دارد ، تیمارستان است . هاولاک الیس

    433- بیایید نه تنها برای خود و خانواده‌مان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم . بیل کلینتون

    434- آنان که نمی‌توانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه می‌اندازند . هرمان هسه

    435- مرد پر جربزه و قابل وقتی با بحران روبه‌رو می‌شود، به تکیه‌گاه فکر نمی‌کند؛ روش خود را تحمیل می‌کند، مسؤولیتش را می‌پذیرد و نتیجه کار را [پیروزی یا شکست] از آن خود می‌داند. چارلز دوگل

    436- به ما انسان‌ها حق انتخاب داد‌ه‌اند پس نمی‌توانیم مسؤولیت‌ها را به گردن خدا یا طبیعت بیندازیم. مسؤولیت خود ماست و باید خودمان به دوش بکشیم. آرنولد توین‌بی

    437- نتیجه گیری زود پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است .  ارد بزرگ

    438- خوشبختی شکل ظاهری ایمان است ،تا ایمان و امید و سخت کوشی نباشد ،هیچ کاری را نمی توان انجام داد . هلن کلر

    439- کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند. گوته




  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/12/1:: 12:4 صبح | نظرات دیگران ()

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >