سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام محب برمحبان حسین ع
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
چنگ در پیمانهاى کسانى در آرید که چشم وفا از ایشان دارید . [نهج البلاغه]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :175319
بازدید امروز :24
بازدید دیروز :39
» درباره خودم
» لوگوی وبلاگ
سلام محب برمحبان حسین  ع
» لوگوی دوستان



















» آوای آشنا
» دانستنیها

بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (10)

 

عسل کی برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت؟

 عسل یکی از شگفت انگیزترین تولیدات صنعت است. عسل از زمانه خیلی خیلی قدیم هم استفاده می شده است، برای این که تنها راه به دست آوردن شکر بوده است. از عسل، به عنوان دارو هم استفاده می شده است. یا این که برای درست کردن آشامیدنی مخصوصی که نوشابه انگبین نام داشته به کار می رفته است و یا با شراب و یا سایر مشروبات الکلی مخلوط می شده است.
در مصر، عسل حتی برای مومیائی کردن نیز مورد استفاده داشته است و یا در هند قدیم برای نگاهداری میوه ها و یا پختن نان شیرینی های مختلف و سایر غذاها به کار می رفته است. حتی در انجیل و قرآن و بعضی از یادداشت های به جا مانده یونان باستان هم از عسل نام برده شده است. بنابراین تاریخچه مصرف عسل به زمانه خیلی قدیم در تاریخ می رسد.
امروز هم، از عسل، صدها استفاده مختلف می شود، مثلاً به عنوان یک چاشنی شیرین برای پختن بعضی غذاها، میوه ها و شیرینی استفاده می شود. در درست کردن بستنی نیز به کار می رود. مورد استعمال دیگر آن در طب می باشد. و برای تغذیه کودکان نیز تجویز می شود. حتی ورزشکاران برای به دست آوردن نیروی بیشتر عسل می خورند. از اینها گذشته عسل دارای خاصیت ضد عفونی بوده و برای شفا دادن جراحات و زخم ها به کار می رود. بالاخره عسل در چیزهای مختلفی مثل لوسیون دست، سیگار، ضد یخ و حتی ساختن توپ گلف نیز به کار می رود!

  اصل و منشأ خربزه از کجا است؟

تقریباً بیشتر مردم به این میوه و انوع آن علاقه دارند. حالا یا طالبی باشد یا خربزه یا هندوانه. یک چنین میوه ای که امروزه این قدر محبوبیت دارد، حالا تعجب آور است که بگوئیم تاریخچه آن به هزاران هزار سال پیش باز می گردد. خربزه در حقیقت یک میوه بومی آسیاییی است ( میوه بومی میوه ای است که احتیاج به کشت ندارد و خود به خود در زمین می روید.)
بنابراین احتمالاً این میوه در چند هزار سال پیش از آسیا به ممالک دیگر دنیا برده شده است. رومی های قدیم، و احتمالاً یونانی ها همان اندازه که ما حالا به این میوه علاقه داریم، آن را دوست داشته اند. اولین کشوری که در قرون اخیر اقدام به کشت خربزه کرده، کشور فرانسه در حدود 300 سال پیش بود.
تمام انواع خربزه به خانواده کدو قلیانی تعلق دارند. که البته خیار و کدو تنبل هم از این خانواده می باشند.
خربزه یک گیاه بالا رونده است که در خاک های گرم و غنی و حاصلخیز خوب رشد می کند. در آب و هوای خنک تر، خربزه را در گلخانه یا روی تخته های پهن پرورش می دهند.
در حقیقت خانواده خربزه، در اصل شامل دو نوع بود. طالبی که در آسیای جنوبی می روئید و هندوانه که در قاره گرمسیری آفریقا به عمل می آمد. اما با گذشت قرنها، زراعت این میوه در تمام نقاط دنیا پراکنده و انواع مختلفی از آن پرورش داده شد. مسکملون ( یا طالبی) اسم خود را از
musk که به معنی مشک است، به خاطر بوی ضعیف مشک مانندی که دارد، گرفته است. همانطور که می دانید به طالبی گرمک یا کانتالوپ نیز گفته می شود. کازابا که یک نوع خربزه بزرگ است، پوستی صاف و مایل به زرد دارد. این نوع خربزه، دیرتر می رسد و بهتر و بیشتر از سایر انواع خربزه می ماند.
خربزه، دارای پوست ناصافی بوده و گوشت آن سبز روشن است. هندوانه بزرگتر و آب دار تر از خربزه است.
 

  آناناس اسم خود را از کجا گرفته است؟

وقتی شما به آناناس نگاه می کنید، حتماً فکر می کنید که دارید به یک میوه می نگرید. ولی در حقیقت آناناس میوه نبوده و بلکه گروهی از میوه های کوچک به هم چسبیده است، که هر کدام شبیه به یک سیب کوچک هستند. تخمدان مرکزی، ساقه ای است که هر یک از این میوه های کوچک روی آن به وجود می آید. ولی چون خود میوه آناناس شبیه میوه کاج است. بنابراین اسم آن را «پاین اپل» گذاشته اند.
اسپانیائی ها که از کاشفان اولیه قاره آمریکا بودند، وقتی به آمریکای جنوبی رسیدند، پی به وجود این میوه خوشمزه برده و در بازگشت آن را به عنوان ارمغان به اروپا آوردند و سال های سال بعد از آن اروپائیان خوش خوراک ثروتمند این میوه درشت و خوشمزه را در گلخانه های خصوصی خود پرورش می دادند. بنابراین این میوه یک چیز کاملاً تجملی بود. همانطور که صنعت حمل و نقل توسعه می یافت. امکان این فراهم می شد که آناناس در مناطق گرمسیری به عمل آمده و با کشتی به بازارهای شمالی حمل شود. بنابراین امروزه غالباً آناناس دیگر به صورت سابق در گلخانه پرورش داده نمی شود و این نوع آن فراوان نیست.
امروزه مزارع وسیع آناناس در بسیاری از جاهای دنیا به وجود آمده است، مثل «هند غربی» فلوریدا، آفریقای شمالی، هاوائی و استرالیا.
گیاه آناناس تا سه فوت رشد می کند و در هر موقع از سال میوه می دهد. بعد از این که این گیاه رسیده باشد. جوانه های تازه ای برای محصول بعدی در روی آن ظاهر می شوند. یک درخت آناناس ممکن است سالیان زیادی زندگی کرده، میوه بدهد.
برگ های آناناس، حاوی یک نوع الیاف است که در پارچه سازی به کار می رود.
برای به عمل آوردن گیاه آناناس، به ندرت از تخم آن استفاده می شود، بلکه معمولاً ازدیاد این گیاه بیشتر با قلمه زدن به عمل می آید. در ضمن باید این گیاه در زمین کاملاً زهکشی شده، کاشته شود. زمین های شن با چند اینچ عمق و برای این منظور مناسب تر است. بعضی اوقات هم پرچین های بلندی در اطراف این گیاه درست می کنند تا آن را از سرمای احتمالی و یا گرمای خیلی زیاد حفظ می کند.
 



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/23:: 12:10 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائی بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم (9)

       اسم های ما چه معنی می دهند؟

    مهم ترین منظور از اسم گذاری، این است که افراد از همدیگر مشخص باشند. از ابتدای تاریخ حیات بشر وقتی که کودکی به دنیا می آمده یا مدت کوتاهی بعد از تولدش، برای این که از سایرین متمایز باشد، اسمی رویش می گذاشته اند.
    اما در دوران باستانی، وقتی والدین کودکی می خواستند اسمی روی او بگذارند، سعی می کردند اسمی را انتخاب کنند که چیزی را بیان کند؛ یعنی به عبارت دیگر، معنی داشته باشد. برای مثال، اسمی که ظاهر او را تفسیر کند یا کلمه ای که محبت آمیز باشد. اسم های مسیحی غالباً از زبان های دیگر گرفته شده اند. مثلاً «بنجامین» که از زبان عربی گرفته شده ست. «آندرو» از یونانی، «آمی» از لاتین و یا «آلفردو » از انگلوساکسون.
    در اصل، تمام اسم ها دارای یک معنی خاص بودند، مثلاً کودک دختری که در زمان قحطی به دنیا می آید، اسمش را آنا می گذاشتند که در زبان «سلتی» معنی قحطی می دهد. یا کودک دختری که موهای طلائی داشته، «فلاویا» نام گذاری می شد که در زبان لاتین معنی زرد را می دهد. یا «بلانش» که به فرانسه معنی سفید را می دهد. اسم های دیگری که معنی خاصی دارند عبارتند از دیوید (محبوب) سوزان ( زنبق)، دبو را (زنبور عسل)، مارگرت (مروارید).
    در انگلستان و امریکا، والدین بچه ها هر اسمی که مایل باشند، می توانند روی بچه های خود بگذارند. ولی در فرانسه و آلمان، حتماً باید اسم بچه ها را از روی یک فهرست اسمی انتخاب کرد.
    موقعی که یک اسم از یک زبان به زبان دیگری، ترجمه می شود، مفهوم های جالبی پیدا می کند. مثلاً «هنری» یک اسم «تیوتنی» است، به معنی «رئیس خانواده». این اسم به صورت های هاری، هال، هنریش (آلمانی)، انریکو (ایتالیائی) و بالاخره هندریک ( دانمارکی) در آمده است.
    اسم دوم، یا اسم خانوادگی، برای اولین بار در حدود 900 سال پیش، متداول گشت، به خاطر این که، با یک اسم تنها، باز هم مشخص کردن افراد از یک دیگر کار مشکلی بود. انتخاب نام خانوادگی از طرق مختلفی بود. مثلاً نام خانوادگی از اسم پدر یا شهری که زندگی می کردند، یا نوع تجارت و از این قبیل چیزها انتخاب می شده است.

      چه کسی واکسیناسیون یا تلقیح را معمول ساخت؟

    در یکی از روزهای سال 1786، یک دختر جوان شیر فروش، برای مشورت درباره موضوعی به مطب یکی از دکترهای شهر «گلاوسسترشایر» انگلستان رفت. در آن موقع، مرض آبله به طور وحشتاکی در سراسر این کشور، تازیانه می کوفت. در مطب دکتر هم همه درباره این مرض صحبت می کردند. دخترک شیرفروش موضوع جالبی را بیان کرد. او اظهار داشت که هرگز آبله نخواهد گرفت. آبله گاوی، مرضی است که نشانه های آن خیلی شبیه به آبله بوده ولی به شکل خیلی خفیف تر آن است.
    اهمیت اظهارات دخترک، توجه یکی از حاضرین را که دانشجوی پزشکی بوده و «ادوار جنر» نام داشت، به شدت جلب کرد و اتفاقاً این عقیده و فکر، بعداً هم در تمام مدت تحصیلش در لندن، فکر او را به خود مشغول کرد و بعد از این که تحصیلاتش را به پایان رساند، در سال 1773، به همان دهکده زادگاهش یعنی «گلاوسستر شایر» برگشت تا به پزشکی مشغول شود. و در ضمن اوقات فراغتش را هم به تحقیق و رسیدگی علمی اختصاص داد. تا این که بالاخره بعد از چند سال تحقیق و کاوش، متوجه شد که دخترک شیر فروش حق داشته است، یعنی به این نتیجه رسید که کسانی که به آبله گاوی، مبتلا بوده اند دیگر خیلی خیلی بندرت به مرض آبله دچار می شوند.
    در 1796، او اولین تجربه خود را در این زمینه به دست آورد. یعنی باید یک مقدار کمی از میکروب های بیماری آبله گاوی را به مردم ترزیق می کرد؛ تا بتواند بعداً آنها را در مقابل بلای خانمان برانداز آبله، بیمه کند. در سال 1798، جنر اولین آزمایش قطعی خود را انجام داد و در میان خوشحالی زایدلوصف او، چهار بچه ای که مایه کوبی شده بودند، هیچکدام به این مرض ترسناک یعنی آبله مبتلا نشدند. بنابراین او کشف بزرگ و «واکسیناسیون» را انجام داده بود که امروزه این مرض کشنده را در بیشتر نقاط دنیا تقریباً مهار کرده است.
    «واکسیناسیون» در ابتدا مخالفین زیادی داشت؛ ولی عاقبت ارزش آن چنان بر همه آشکار گردید که امروزه، در تمام کشورهای پیشرفته دنیا، واکسیناسیون برای تمام مسافران خارجی امری اجباری می باشد و علاوه بر آن، واکسیناسیون در دسترسس همه مردم بوده و معمولاً هر طفلی از 15 ماهگی به بعد واکسینه می شود.
     

      کوتاه کردن موی مردان را چه کسی ابداع کرد؟

    سابقه آرایش و اصلاح موی، شاید به اندازه همان تاریخ تمدن بشر قدمت داشته باشد. اهمیت روش آرایش مو، نزد زنان و مردان، طی قرن ها بسیار موضوع جالبی است. قبایل وحشی در تمام نقاط دنیا، خصوصاً از بدعت گذران سبک های مختلف و عجیب آرایش مو هستند، که این موضوع برای خودشان اهمیت زیادی دارد.
    چینی ها، ابتدا، موهایشان را در بالای سرشان به صورت گروه قلمبه ای در می آوردند ولی بعداً که کشورشان به دست «منچو» فتح شد، مجبور شدند سبک گیس بافته پشت سر را به کار ببرند که نشانه بردگی به شمار می رفت. ولی عاقبت همین سبک، بین چینی ها متداول شده و آن را حفظ کردند.
    همانطور که تمدن بشر به جلو می رفت، سبک های آرایش مو، مختلف تر و متنوع تر می شد، به طوری که در آن زمان، حتی دو ملت نبودند که مردم آن موهایشان را به یک سبک واحد آرایش کنند. در بعضی کشورها مردم موهایشان را به حالت آزاد پایین می ریختند و برعکس در جاهای دیگر، رسم بود که موهایشان را در بالای سر جمع کنند.
    تا این که بالاخره در همین سالها نسبتاً اخیر بود که رسم داشتن موهای بلند برای زنها و موهای کوتاه برای مردان متداول شد. تا قرون وسطی، رسم بود که مردان موهای سر خود را بلند کرده و به همان دقتی که بانوان آرایش می کردند، آن را آرایش دهند. در این دوره مردان موهای خود را پیچیده و حتی نوار هم به آن می زدند. در دوره رنساس، مردها موهای خود را سفید کرده و برای این که آن را بلندتر جلوه دهند، حتی از کلاه گیس هم استفاده می کردند.
    هنری هشتم، سرانجام تصمیم گرفت این سبک افراطی آرایش موی سر و صورت مردان را خاتمه بدهد. بنابراین دستور داد که مردان باید موی کوتاه داشته باشند. اما در عوض اجازه داد که می توانند ریش بلند گذاشته و موی سبیلشان را تاب بدهند. گرچه موقعی که «جیمز اول» به تخت نشست، مردان دوباره به رسم موی بلند، روی آوردند.
    در فرانسه، از زمان حکومت لوئی چهاردهم، تمام نُجَبای فرانسه برای داشتن موهای بلندتر و مجعد با همدیگر رقابت می کردند.
    سبک آرایش مو، باز هم تغییراتی کرده تا این که سرانجام با فرا رسیدن قرن نوزدهم، رسم موی کوتاه برای مردان به صورت مدی پا بر جا در آمد.
    ولی هنوز امروزه، در دادگاهها، قضات و وکلای دعاوی را می بینید که از کلاه گیس استفاده می کنند، این یادگاری است از روزگاری که موی بلند برای مردها، مد روز بود.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/21:: 12:9 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم(7)

     

     

    اولین اتومبیل را چه کسی ساخت؟

     تعیین قطعی این موضوع که اولین بار چه کسی ماشین بنزینی را ساخت، مشکل است. ولی تا آنجائی که می دانیم شخصی آلمانی به نام «گوتلیب دیملر» اولین اتومبیل بنزینی را در سال 1887 ساخت. در همان سال، دو نفر فرانسوی یک «کلاچ» و یک «گیربکس» را به ثبت رساندند، که پایه گذاری نوعی کلاچ و گیربکس بود که هم اکنون در بیشتر اتومبیل های انگلیس به کار می رود.امروزه،البته بعضی از اتومبیل های انگلیسی دنده ی اتوماتیک دارند که این کیفیت در اتومبیل های آمریکائی رایج تر است.
    یکی از بزرگ ترین پیش قدمان انگلیسی در راه تکامل اتومبیل، شخصی به نام «لانچستر». بود که اولین اتومبیلش را در سال 1895 به بازار عرضه کرد. دو بدعت تازه در اتومبیل ساخت آقای لانچستر با یک دیگر ترکیب شده بود، یکی تایرهای بادی و دیگر چرخ های پره دار. بعد از این تاریخ اقداماتی که در راه تکامل این وسیله نقلیه انجام گرفت بیشتر در جهت سریعتر شدن حرکت آن بود.
    البته ایجاد علاقه مندی در سرمایه گذاران و ترغیب آنان برای تولید این وسیله نقلیه نوظهور خیلی مشکل بود. تا این که یک مخترع جوان آمریکائی به نام «هنری فورد» اتوموبیلی طرح ریزی کرد که با قیمتی مردم پسند عرضه شد. اتومبیل سواری در آن روزگارها، یعنی موقعی که اتومبیل یک چیز کاملاً نو و جدید بود از امتیازات خاص طبقه ثروتمند محسوب می شد.
    بنابراین آزمایش فورد جوان خیلی موفقیت آمیز شد، و این پیشقدمی او در حقیقت باعث تأسیس بسیاری از کارخانه های بزرگ اتومبیل سازی در دنیا گردید. طرح ماشین فورد نه تنها باعث شد اتومبیل با بهای نسبتاً ارزان تری عرضه گردد. بلکه باعث شد ماشین های معتبری هم در سراسر دنیا در دسترس مردم قرار گیرد. فورد معتقد بود که دو اصل در صنعت اتومبیل بسیار مهم است اولی استاندارد کردن و دومی تولید انبوه است.

      بعضی از انواع ماهی ها، اسم خود را از کجا گرفته اند؟

    آیا تا به حال یک ماهی طلائی را دیده اید و آیا اسمی برای این نوع ماهی اندیشـیده اید؟ فکر می کنید مثلاً اسم این ماهی را چه بگذارید، شاید به رنگ روشن آن در آفتاب بنگرید و بگوئید که این ماهی، طلائی رنگ به نظر می رسد، خوب پس اسم آن را «ماهی طلائی» بگذاریم. بنابراین متوجه شدید که بسیاری از ماهی ها اسمشان را از ظاهر و قیافه و یا بعضی خصوصیات خاص خود گرفته اند.
    برای مثال «شارک» یا ماهی کوسه، از کلمه یونانی (
    kackarios) آمده که معنی «تیزدندان» را می دهد. آیا یک گراز دریایی کمی شبیه خوک نیست. بنابراین این ماهی هم اسم خود را از دو کلمه لاتین (porcus pisces) گرفته است که معنی «خوک ماهی» را می دهد. یا این که «شمشیر ماهی» هم یک مثال خوب در این مورد است. برای این که آرواره بالائی این ماهی واقعاً شبیه به یک شمشیر است.
    «ویل (یا نهنگ)» تلفظ مدرن یک کلمه انگلوساکسون است به نام (
    Hwal). «ماهی آفتاب» هم به خاطر این که شکل گردی مثل خورشید دارد، نام خود را از آن گرفته است. «گربه ماهی» به این خاطر این نام را گرفته که دارای چشمانی خیره و درشت است. خوب حالا می توانید حدس بزنید که مثلاً چرا «ماهی پرنده» این اسم را گرفته است.
    ماهی «سول» ( که به فارسی حلوا ماهی نامیده می شود) از یک کلمه لاتین (
    soleo) می آید که معنی ته یا زیر را می دهید. ماهی « هرینگ»، ( شاه ماهی) از کلمه انگلوساکسون (Haring) می آید که معنی کثرت و جمعیت را می دهد.
    آیا یک ماهی « ماکرل» (خالی مخالی) را از نزدیک تماشا کرده اید؟ در این صورت حتماً دیده اید که روی بدنش خال های ریزی دارد. کلمه ماکرل از کلمه دانمارکی (
    Mackreel) می آید، که معنی خال خال را می دهد. ماهی «اسملت» که قسمی ماهی شبیه قزل آلا می باشد، به خـاطر این که بوی مخصوصی دارد، این نام را گرفته است. ( می دانیم که کلمه smell در انگلیسی معنی بو را می دهد.)
    نکته جالب در مورد ماهی «سالمون» (ماهی آزاد) این است که این نوع ماهی به خاطر این که در سر راهش وقتی به موج ضد جریان آب بر می خورد، از روی آن می پرد، بنابراین نامش را از کلمه لاتین (
    Salmo) گرفته که معنی «ماهی جهنده» را می دهد.
    ماهی تروت (قزل آلا) خیلی دوست دارد که دنبال طمعه کُنَد، بنابراین کمله «تروت» از کلمه لاتین (
    Trocta) سرچشمه می گیرد. که معنی حریص را می دهد.  

      درختان اسم خود را از کجا گرفته اند؟

    اسامی بسیاری از درختان، گیاهان و علف ها ریشه و تاریخچه جالبی دارند. اسامی بقیه هم از زبان های مختلف دنیا گرفته شده اند. حالا به سراغ گیاهان و درختان و علف هائی می رویم که اسامی جالب تری دارند. مثلاً درخت کاج (pine) اسم خود را از یک کلمه لاتین (pinus) گرفته است که معنی نوک تیز را می دهد. درخت اسپروس (صنوبر) در حقیت باید «پروسیا» نامیده شود، چون یکی از گیاهان بومی سرزمین پروس بود، که این اسم تدریجاً به اسپروس تبدیل شده است.
    گل ماگنولیا به خاطر « پیرماگنول» فرانسوی که یکی از دانشمندان گیاه شناس فرانسه بود، نامگذاری شده است. درخت « سایپرس» یا سرو برای اولین بار از جزیره سایپرس ( قبرس) در مدیترانه آورده شده است.
    «ویلو» یا درخت بید که از یک کلمه قدیمی انگلوساکسون (
    Wileg) آمده است.
    در ماداگاسکار، یک نوع درخت است که به نام «تراولر» معروفست. یعنی درخت مسافر! چون این درخت دارای برگ های پهن بادبزنی شکل است که آب باران را در خود نگاه می دارد و هر وقت که مسافری از زیر این درخت عبور می کند می تواند با آبی که توی برگ های درخت جمع شده است رفع عطش کند!
    در میان درختانی که اسامی جالبی دارند، یک درخت هم هست به نام «درخت باربِر» ( که به فارسی معنی سلمانی می دهد) و در مشرق می روید. اهالی بومی برگ های این درخت را به صورتشان می مالند تا ریششان بلند نشود.
    گیاه «مینت» یا نعناع، اسم خود را از کلمه (
    Menthe) گرفته است.
    این کلمه نام زنی در افسانه های قدیمی بوده است که در اثر سحر و جادوی رقیب خود «پراسپرینا» به صورت گیاهی در آمده است. گیاه «تیم» یا آویشن اسم خود را از کلمه لاتین
    Thymus گرفته است، که معنی قربانی می دهد. رومی ها این گیاه را در محراب اماکن مقدسشان می سوزانده اند. «دنولیون» نام خود را از زبان فرانسه گرفته که در اصل دان دولیون یعنی دندان شیر بوده است چون برگهای این گیاه بی شباهت به دندان شیر نیست.
    «آوروت» گیاهی است معروف که به وسیله سرخ پوستان شمال آمریکا به کار رفته به این معنی که عصاره آن را به زخم های ناشی از اصابت «تیر» می مالیده اند.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/19:: 12:8 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائی بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم(6)

     

      پول برای اولین بار چه موقع مورد استفاده قرار گرفت؟

    بشر تا مدتها بدون استفاده از پول، روزگار می گذرانده و آن روشی را که به نام «مبادله پایاپای» می شناسیم به کار می برده است. این روش با این ترتیب بود که هر کس اگر چیز یا کالایی داشت که برای خودش لازم نبود، می گشت و کسی را پیدا می کرد که آن کالا را لازم داشته باشد. بنابراین در عوض چیز مورد احتیاج خود، این کالا را مبادله می کرد.

    اولین نوع پول که به وسیله بشر اولیه به کار می رفت، عبارت بود از چیز پوشیدنی یا خوردنی. سرخپوستان آمریکائی تکه های حکاکی شده از یک نوع پوست را که «ومپوم» می نامیدند، به عنوان پول به کار می بردند. انواع دیگر پول، عبارت از تنباکو، غلات، پوست یا نمک و بالاخره مهره و منجوق و از این جور چیزها بود.

    عاقبت قطعه هائی از فلز جای انواع دیگر پول را می گرفت. اولین مردمی که پول سکه ای به کار بردند لیدی ها بودند، قوم معروفی که در آسیای صغیر می زیستند. در قرن هشتم قبل از میلاد آنها شروع به ساختن پول از قطعات فلزی کردند که دارای وزن و طرح متحدالشکلی بودند تا به آسانی تشخیص داده شوند.

    البته طلا و نقره هم قبل از آن، به عنوان پول به کار رفته بود ولی نه به صورت سکه. آنها شمش هائی را رواج داده بودند که می بُریدند و وزن می کردند. اما هیچ نوع ضمانتی برای خالص بودن یا وزن در بین نبود. بنابراین لیدی ها اولین کسانی بودند که فکر می کردند بهتر است این قطعات فلزی را با نشانه ای مُهر بزنند تا ضمانتی در بین باشد. مردم دیگر هم از آنها تقلید کرده و بنابراین این کار تدریجاً در همه جا متداول شد.

    بعد از قرون وسطی فکر تازه ای پدید آمد که به جای سکه های طلا یا نقره از اوراق تعهدی برای پرداخت پول استفاده کنند و اگر کسی که تعهد این اوراق را می کند آدم معتبری باشد، این اوراق به همان راحتی پول واقعی به کار خواهند رفت. بنابراین با بروز این فکر تازه عده ای از زرگرها و تجار و وام دهندگان پول شروع به انتشار اسکناس هائی کردند که تعهد شده بود در صورت تقاضا، نقداً پرداخت خواهند شد. این «پول رایج اعتباری » چون به شکل کاغذ بود، هم مطمئن تر و هم از نظر دست به دست گشتن راحت تر از طلا بود. به زودی بانک ها و بعد هم دولت ها شروع به انتشار این نوع ارواق تعهدی یعنی اسکناس کرده و بدین ترتیب بود که پول کاغذی به وجود آمد.

     

      چه موقع اولین هواپیما، پرواز کرد؟

    افسانه های قدیمی نقل می کنند که بشر همیشه سعی می کرده، به نحوی عمل پرواز را انجام دهد. برای مثال، «ایکاروس» و «دائه دالوس» از جمله کسانی بودند که سعی کردند با بال هائی که از پر و موم ساخته بودند پرواز کنند. ولی این آزمایش مدت صدها سال، مرگ بسیاری را که خواستند دوباره آزمایش را امتحان کنند، فراهم آورد. یعنی وقتی بال های شکننده ساخته شده را با دست بر پشتشان می بستند و از ارتفاعات بلندی خود را پرتاب می کردند موجب مرگشان می شد. بدین ترتیب کم کم بشر متوجه این نکته شد که انسان هرگز نمی تواند با تقلید از طرز پرواز پرندگان، در هوا به پرواز درآید.

    بنابراین یک وسیله جدیدی باید اختراع یا درست می شد و تا آنجائی که می دانیم «راجر بیکن» اولین کسی بود که پیشنهاد کرد: «ممکن است با ساختن موتوری که یک نفر هدایت آن را بر عهده داشته باشد، به این آرزوی دیرینه جامه عمل بپوشاند یعنی عمل پرواز در هوا را انجام دهد.»!!

    در قرن هفدهم، توجه بشر به پروازهای «سبک تر از هوا» معطوف گردید. بنابراین اولین پرواز با بالون هائی که از هوای گرم و هیدروژن پر می شدند انجام گرفت. گر چه یکی از معایب بزرگ بالون این بود که ساکنین بالون کاملاً در اختیار و دستخوش تغییرات هوا بودند و دائماً به وسیله باد این طرف و آن طرف برده می شدند. به این ترتیب، بشر هنوز برای رسیدن به یک پرواز واقعی راه زیادی در پیش داشت.

    اولین ماشین پرواز، سنگین تر از هوا، یک هواپیمای بی موتوری ساده بود که در سال 1804 ساخته شد. ظرفیتش، 154 اینچ مربع بود که روی یک میله نصب شده بود و دارای دُمی هم در عقب بود. در سال 1848، «جان استرینگ فلو»، اولین کسی بود که هواپیمای یک باله را که به وسیله نیروی بخار به حرکت در می آمد، ساخت. طول این هواپیما سی پا بود. پس از این که آزاد می شد، به تدریج بالا می رفت و با یک وسیله ساده ای هم که روی آن نصب کرده بودند می توانستند صعود آن را متوقف کرده و فرود ایند.

    روسها ادعا می کنند که یک نفر روسی به نام الکساندر موژائیسکی، در سال 1882 اولین کسی بوده که با یک هواپیمای بخاری، پرواز کرده است. در 1896 دکتر «ساموئل پیریونت لنگلی» توانست یک پرواز موفقیت آمیز انجام دهد. بدین معنی که توانست 3250 پا با سرعت 25 میل در ساعت پرواز کند. بال هواپیمای او، 16 پا طول داشت.

    در 17 دسامبر 1903، «اوریل رایت» شروع به ساختن یک موتور برای هواپیمای خود کرد یعنی با قدرت خود هواپیما را به هوا برد. البته این یک پرواز با استاندارد امروزی نبود و فقط 120 پا با سرعت 31 میل در هر ساعت، ارتفاع می گرفت. ولی همین هم کافی بود که آوریل و برادرش ویلبر را مصمم سازد که برای اولین بار هواپیمائی ساخته و پرواز دهند و پرواز آن به وسیله نیروی بخار نباشد، بلکه با قدرت خود هواپیما، به پرواز در آید.

    بالاخره معروفست که یک نفر به نام « پرستون واتسون» پرواز موفقیت آمیزی را در سال 1902 با یک هواپیمای دو باله ای که موتور در آن کار گذاشته بودند، انجام داد. ولی این ادعا تا به حال رسماً تأیید نگردیده است.
     

     

      کشیدن دخانیات از چه زمانی شروع شد؟

    اولین مردمی که توتون را زراعت کرده و می کِشیدند، سرخ پوستان شمال و جنوب آمریکا بودند. موقعی که کریستف کلمب و سایر کاشفان اولیه آمریکا، قدم به این قاره گذاشتند، متوجه شدند که بومی های این سرزمین از توتون و تنباکو به صورت مختلف استفاده می کنند. مثلاً یک نوع چپق کشیدن بین سرخ پوستان رسم بود که علامت صلح بود. گذشته از این، سرخ پوستان عقیده داشتند که تنباکو خواص دارویی داشته و اگر آن را بکشند از بیماری ها در امان خواهند بود.

    تنباکو برای اولین بار در قرن شانزدهم، به خاطر معروفیتی که از نظر خواص داروئی داشت، به اروپا برده شد و چپق های مخصوص آن نیز در اروپا عرضه شد. در 1619، چپق های مختلفی در انگلیس ساخته شده و تعداد سازندگان این چپق ها آنقدر زیاد شدند که حتی تشکیل یک صنف جداگانه را دارند. البته امروزه قسمت اعظم توتون به صورت سیگار به مصرف می رسد.

    سیگار کشیدن هم یک عادت خیلی قدیمی است. کاشفان اولیه اسپانیائی متوجه این موضوع شدند که اهالی بومی هند غربی و مکزیک چیزی به اسم برگ سیگار دود می کنند. اهالی بومی هند غربی از یک نوع پوست نازک درخت نخل برای پیچیدن سیگار استفاده می کردند و در مکزیک هم غلاف ذرت را برای این منظور به کار می بردند.

    اولین مردمی که از کاغذ برای پیچیدن سیگار استفاده کردند اسپانیائی ها بودند.
    کشیدن سیگار در کشورهای نزدیک مدیترانه و دریای سیاه و خصوصاً نواحی تحت حکومت ترکیه به زودی رواج پیدا کرده و به شدت شایع شد. به طوری که زمانی که ارتش انگلیس، در سال های 1856- 1854 در «کریمه» می جنگیدند، سیگارهای ترکی را کشف کرده و در بازگشت آن را به عنوان ارمغان با خود به لندن بردند، و بعد از چند سال، اولین کارخانه سیگار سازی در لندن افتتاح گردید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/18:: 12:7 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائی بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم(5)

     

      چه کسی اولین بار نقاشی کرد؟

    بسیاری از نقاشان امروزی در نقاشی هایشان کوششی برای نیشان دادن دنیای اطرافشان به کار نمی برند. اما از زمانی که بشر شروع به نقاشی تصاویر کرد این درست همان کاری بود که می خواست انجام دهد. همان چیزی را که چشم می دید، نقاشی می کرد.
    بنابراین در غارها، جائی که بشر اولیه، در هزاران سال پیش می زیست، نقاشی هائی پیدا شده است که تصاویری را از حیوانات به طور خیلی زنده نمایش می دهد.

    این نقاشی ها به وسیله بشر عهد حجر قدیم قاره اروپا انجام شده است. هزاران سال بعد، نقاشی هنوز هم نمایش دهنده زندگی بود. مصری ها عقیده داشتند که بعد از مرگ، زندگی دیگری نیز وجود دارد. بنابراین روی دیواره های قبورشان، تصاویری از هر چیزی که در زندگی روزمره شان می گذشت می کشیدند:
    اشکال زنان، مردان، کودکان و حیوانات و یا قایق ها و از این قبیل چیزها.

    بیشتر هنرمندان، در هر عصری، احتمالاً به غیر از چینی ها، یونانی ها بوده اند که در حدود 500 سال پیش از میلاد در اوج افتخار بودند. هدف آنها در مجسمه سازی نوعی تقلید از زندگی بوده است. البته در شکل کامل یا مطلوب آن. ظهور مسیحیت، که از خاور نزدیک سرچشمه گرفته، تغییر و تحولی شگرف در هنر نقاشی پدید آورد و طبیعت گرائی هنر قدیم، جای خود را به شیوه های شرقی داد، با طرح هائی یکنواخت و «سمبولیزم».

    در قرون وسطی، که بین سال های 500 تا 1500 به طول انجامید، هنر نقاشی آبرنگ روی گچ که «فرسکو» نامیده می شد و کتاب های خطی با آرایش و تزئین، تکامل بیشتری یافت. «فرسکو» عبارتست از نقاشی با قلم مو روی گچ تازه و مرطوب، به طوری که وقتی گچ خشک شد، این نقاشی دائمی جزئی از دیوار محسوب می شود. در این دوره تصویر کشی کتاب های خطی، یا کتاب های دیگر، به وسیله راهبان انجام می گرفت. این هنرمندان، استادانه ادبیات یا نقاشی هائی می آفریدند که حاوی تصاویر تمام صفحه ای بود.

     

      پاپیروس چه بود؟

    اولین چیزی که بشر برای نوشتن درست کرد پاپیروس بود که از گیاهی به همین نام ساخته شد. این گیاه در 2000 سال قبل از مسیح به وسیله مصری ها کشف شد و برای مدتی حدود 2500 سال بعنوان تنها وسیله نگاشتن توسط بشر استفاده می شد.

    پاپیروس گیاهی نی مانند است که بین سه تا ده فوت رشد می کند. ساقه های این گیاه، بسیار نرم بوده و بعضی اوقات به ضخامت مچ دست انسان است. در بالای این ساقه ها، شاخه های نرم و نازکی آویزان می باشند که بیشتر شبیه یک دسته موی پشمالو هستند. برگهای این گیاه خیلی کوچک و ریشه آن خیلی محکم است.

    مورخ مشهور رومی، «پلینی» در یادداشتی شرح داده است که پاپیروس قدیم چطور ساخته شده است. ساقه های گیاه پاپیروس را ابتدا پوست کَنده، بعد پهن و مسطح می کرده اند.
    ساقه وسطی پهن تر و با ارزش تر بوده. بعد این باریکه ها را پهلو به پهلو قرار داده و روی آنها هم از زاویه دیگر یک رشته دیگر از این باریکه ها قرار می دادند و با آب گل آلود رود نیل یا چسب مخصوصی که آرد گندم درست می کردند، آنها را به هم می چسباندند. بعد این ورقه ها را با چکش کاملاً مسطح می کردند، بعد می گذاشتند تا در آفتاب خوب خشک شود. زمانی که کاغذ پاپیروس یکی از کالاهای تجارتی مهم مصری ها به شمار می رفت. حتی تمام گزارش های سیاسی، مدت چندین قرن، در روی این کاغذ های پاپیروس نوشته می شده است تا این که پوست نوشتنی جایگزین کاغذ پاپیروس شد.
    پاپیروس گیاه مفیدی بود که علاوه بر استفاده ای که شرح آن رفت، استفاده های دیگری نیز از آن می شده است. مثلاً از بافتن ساقه های نازک آن سبد و یا از ساقه های کلفت تر، حصیر و بادبان درست می کردند و حتی از جوشاندن مغز این گیاه نیز برای درست کردن نوعی غذای فقیرانه استفاده می شد. بنابراین می بینید که این گیاه چقدر در زمان قدیم مفید و با ارزش بوده است.
     

     

      اولین سکه چه موقع ساخته شد؟

    سکه عبارت از یک تکه فلز است که وزن و عیار مخصوص دارد، با علامت مخصوص یا مهر کسانی که آن را ضرب می کنند.

    اولین سکه هائی که در دنیا ساخته شد هفت قرن قبل از میلاد مسیح بود که توسط لیدی ها ساخته شد، آنها قوم ثروتمند و با قدرتی بودند که در آسیای صغیر می زیستند. این سکه های اولیه از جنس مخصوصی که الکتروم نام داشت ساخته می شدند. الکتروم یک ترکیب طبیعی است که 75 درصد طلا و 25 درصد نقره دارد. این سکه ها به شکل و اندازه یک لوبیا بوده اند و تقریباً یک پول رسمی محسوب می شدند. سپس یونانی ها هم به تقلید آنها از این فکر که یک پول رسمی فلزی رسمی داشته باشند استقبال و بنابراین شروع به ساختن پول سکه ای کردند.

    بدین ترتیب، حدود صد سال بعد، بسیاری از شهرهای سرزمین بزرگ یونان و آسیای صغیر، در جزایر دریای اژه و سیسیل و جنوب ایتالیا برای خود ضرابخانه داشتند. سکه های طلا با ارزش ترین سکه ها به حساب می آمده اند. بعد هم سکه های نقره ای و بالاخره سکه ها مسی.

    ضرب سکه توسط یونانی ها حدود 500 سال دوام داشت. رومی ها هم این عقیده را پذیرفته و حدود 500 سال ضرب سکه را اجرا کردند. بعد کم کم هنر ضرب سکه آن حدت و شدت خود را از دست داده و از سال 500 تا حدود 1400، سکه های متعلق به این دوره خیلی نازک بوده و قابل توجه نبودند. اما در قرن پانزدهم، هنر ضرب سکه دوباره احیا و فلز، فراوان تر شد و استاد کاران این حرفه برای قلم زدن روی سکه ها به کار گمارده شدند. اولین سکه های انگلیسی قبل از رسیدن رومی ها ضرب شده بودند و در زمان غلبه «نورمنها» قریب هفتاد ضرابخانه دایر، در این کشور وجود داشت. اما در سال 1850 ضرابخانه سلطنتی، تنها ضرابخانه انحصاری و تأسیس شده از طرف دولت بود.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/15:: 12:25 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم  بهتر بدانیم وآموخته های خود را بررسی کنیم(4)

      اولین عکس را چه کسی بوجود آورد؟

    تمایل بشر برای گرفتن عکس به صدها سال پیش برمی گردد. از قرن یازدهم تا شانزدهم اسبابی وجود داشت که «کامرا آبسکیورا» نام داشت و پیشرو اختراع دوربین عکاسی بود. این دستگاه یک تصویر تخیلی و مبهم بر روی کاغذ می گذاشت که می بایستی با دست پر رنگ شود تا به صورت یک تصویر صحیح از مناظر طبیعی در آید.

    در سال 1802، دو مرد با اسامی « وجگوود» و «همفری» قدمی مهم در این زمینه به جلو برداشتند. آنها برای چاپ از کاغذهای آغشته به نیترات نقره یا کلورید نقره استفاده می کردند و تصویر و نقاشی را روی شیشه چاپ می کردند. ولی اِشکال کار در این بود که نمی شد که با این طریق، تصاویر پایدار تهیه کرد.

    در سال 1816 «جوزف نیپس» یک دوربین عکاسی ساخت که با آن می توانست تصویر نگانتیو یا منفی بگیرد. در سال 1835 هم «ویلیام تالبوت» تصاویر پوزتیو یا مثبت از تصاویر نگاتیو گرفت و اولین کسی بود که توانست با استفاده از هنر عکاسی، تصاویر بزرگتر خلق کند و بالاخره اولین کسی بود که توانست یک کتاب از عکس های عکاسی منتشر کند. ( در سال 1844)

    بعد از آن، هنر عکاسی و ماشین عکاسی پی در پی تکامل و پیشرفت حاصل کرده و دوربین عکاسی معروف «کداک» در سال 1888 به بازار عرضه شد.

    بیشتر مراحل فنی عکاسی با این کیفیت که نیترات نقره در مقابل نور واکنش نشان می دهد بستگی دارد، و این همان چیزی بود که در قرن هفدهم به وسیله کیمیا گرانی که در پی ایجاد طلا از فلزات معمولی بودند کشف شد
    .

     

      اولین کتاب کی نوشته شد؟

    هزاران هزار سال طول کشید تا بشر به مرحله ای رسید که توانست آن چیزی را بسازد که شباهت جزئی به چیزی که امروزه به اسم کتاب می شناسیم، داشته باشد.

    بنابراین وقتی می خواهیم تاریخچه اولین کتاب را در دنیا بررسی کنیم. باید متوجه باشیم که احتمالاً این کتاب نباید شباهتی به آن چیزی که امروزه کتاب نامیده می شود، داشته باشد و خیلی با آن فرق داشته است. در حقیقت کتابهای اولیه دنیا تا آنجائی که ما می دانیم واقعاً کتاب هائی به مفهوم جدید این کلمه نبوده اند. چند هزار سال پیش بابلی ها و آشوری ها لوحه های گچی درست می کردند که بر روی آنها هر موضوع یا واقعه ای را که میل داشتند نوشه و ثبت و نگاهداری می کردند.

    آنها با کمک نوعی ابزار نوک تیز، نوشته هایشان را که به خط میخی بوده، روی این لوحه های گچی، وقتی که هنوز مرطوب بود رسم می کردند. سپس برای این که این یادداشت ها یعنی لوحه های گچی دوام و عمر بیشتری داشته و دائمی تر باشند آنها را در کوره گذاشته و می پختند. بعضی اوقات این موضوع یا واقعه ای که می خواستند یادداشت کنند خیلی طولانی بوده و بنابراین لوحه های گچی بیشتری می برد. بدین ترتیب درست مثل یک کتاب دارای صفحات زیادی بود. در این صورت شاید می شد مثلاً واژه «کتاب» را به آنها اطلاق کرد!

    مردم مصر باستان در این مورد، یک قدم فراتر گذاشته و کاغذ خام و خشن ساختند که از جنس یک نوع نی به نام «پاپیروس» بود. این صفحات مسطح که با دست ساخته می شدند رنگ زرد پریده ای داشتند و به وسیله باریکه های درازی به یک دیگر وصل بودند که به دور یک استوانه چوبی یا استخوانی پیچ می خوردند.

    مصری ها با استفاده از آب آغشته به دوده که مثلاً در حکم مرکب بود، شعر و داستان و یا وقایعی را با انواع خطوط تصویری روی این صفحات پاپیروس می نوشتند و یا می کشیدند. از آنجائی که جا به جا کردن این استوانه ها کار راحتی نبود، بنابراین عمل نوشتن، بعضی اوقات روی صفحات جدا از هم انجام می گرفت.

    بعضی دیگر از مردم قدیم مثل یونانی ها و رومی ها، کتابهائی می ساختند که به دور استوانه می پیچیدند.
     

     

      اولین ماشین چاپ را چه کسی ساخت؟

    اولین بار عمل چاپ در کشور چین و یا ژاپن در قرن پانزدهم انجام گرفت. در آن زمان ها و حتی صدها سال بعد از آن، کتاب آنقدر کمیاب و درست کردن آن به قدری سخت و مشکل بود که کمتر کسی برای خواندن و یاد گرفتن به کتاب دسترسی داشت.

    چاپچی های اولیه کلیه نوشته ها و تصاویر را روی قالب های چوبی حک کرده و آنها را توی مرکب زده و بعد روی منگنه ها می گذاشتند. بعداً کلمات به تصاویر اضافه می شدند.

    شیوه تازه ای لازم بود تا کار کندن روی چوب را، که با دست انجام می گرفت و بسیار هم طولانی بود، کوتاهتر و آسانتر کند. ولی قریب به هزار سال گذشت تا واقعاً یک تغییر و تحول اساسی در روش نوشتن کلمات ایجاد شد. خیلی ها در این راه کوشیدند ولی بالاخره مردی بنام گوتنبرگ که یک آلمانی الاصل بود و در مینز می زیست، یکی از کسانی بود که در این باره موفق شده و این مشکل را حل کرد. گوتنبرگ دانست که باید از حروف چاپی فلزی منقول استفاده کرد و با این روش بود که اولین کتاب خود را به نام «انجیل گوتنبرگ» بین سال های 1453 و 1456 چاپ کرد.

    ماشین گوتنبرگ، از حروف جداگانه ای تشکیل شده بود، و جابجا کردن و چیدن آنها بسیار آسان بود. یعنی می توانستند آنها را به صورت کلمه، سطر یا صفحه بچینند و هر موقع که صفحه تمام می شد، می توانستند آن حروف را مجدداً برای چیدن صفحه دیگر به کار برند.

    البته امروزه هم به این روش عمل می شود، و با وجود این، خیلی از مخترعین بعدی، توانسته اند تغییرات زیادی در این روش بدهند که نیتجه کار آنها باعث سرعت زیاد در فن چاپ گردیده است.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/14:: 12:8 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم (3)

     

      اولین فردی که نت های موسیقی را نوشت چه کسی بود؟

    به نظر می رسد که انسان های اولیه هم دارای نوعی موسیقی بوده اند. اما خوب مسلم است که صدای موسیقی آنها با طنین موسیقی امروز ما بسیار متفاوت بوده است. این موسیقی غالباً حاوی فریادهای بلند و طولانی، آه و ناله و خلاصه از این جور چیزها بوده و رقصیدن و کف زدن و طبل زدن هم همراه آواز خواندن بود.

    موسیقی عامیانه در طول قرن ها حیات یافته است و با گذشت نسل ها سینه به سینه_ و البته نه به وسیله ثبت کردن و نوشتن_ حفظ شده است.

    موسیقی ترکیبی چند قرن سابقه دارد. تمدن های باستانی مثل چینی ها، هندوها، مصری ها، آسوری ها و عبری ها همگی دارای موسیقی بوده اند. ولی بیشتر این موسیقی ها ابداً شبیه موسیقی امروز ما نبوده اند. یونانی ها یک موسیقی پیچیده داشتند که با پهلوی هم گذاشتن ریتم های مختلف که کمی شبیه گام های امروزی بودند، ساخته شده بود. بعد از یونانی ها و رومی ها ( که همان موسیقی یونانی را تقلید کرده اند)، اولین کلیساهای مسیحی، از مهمترین عوامل پیشرفت هنر موسیقی قلمداد شده اند. «سنت آمبروز» و «سنت گرگوری»، نوع خاصی از موسیقی را آغاز کردند که به نام «سرود ساده» معروفست.

    این، یک نوع آوازی بود که دسته جمعی می خواندند و آهنگ ها به سبک یونانی تنظیم شده بود. کشیش های کلیسا نیز طرز تصنیف موسیقی را فرا گرفتند و رواج دادند و روش جدید و امروزی نگارش موسیقی نیز از همین روش آنها پدید آمده است.

    در سال 1600، اولین اپرا، که «اوریدیس» نام داشت، به وسیله «جاکوپوپری» عرضه شد. بعد از آن، آهنگ سازی مانند مونته وردی، نه تنها موسیقی برای اپرا ساختند، بلکه برای آلات موسیقی مثل ویلون هم، آهنگ هائی نوشتند. همچنین در این دوره، شروع به نوشتن تصنیف آهنگ هائی برای مجالس رقص درباری، و نمایش ها و تعزیه خوانی کردند و بالاخره در همین دوره بود که قسمت اعظم موسیقی و آهنگ هائی که امروزه ما از گوش دادن به آنها لذت می بریم، توسط کسانی مانند باخ، هندل، هایدن و موزارت و بتهوون ساخته شد.

     

      آکوردئون را چه کسی اختراع کرد؟

    آکوردئون یک آلت موسیقی است که بر اصل دمه آهنگری و دمیدن هوا، ساخته شده است. صدا در اثر عبور با فشار هوا از زباله های فلزی که روی دستگاه تعبیه شده اند به وجود می آید. رد پای پیشرفت و تکامل این وسیله موسیقی، شاید به سال های خیلی دوری باز می گردد.

    زباله های فلزی که قسمتی از این آلت موسیقی را تشکیل می دهند. برای اولین مرتبه به وسیله چینی های قدیم برای یک دستگاه موسیقی که به چنگ معروف است، به کار برده شدند. بعداً در قرن شانزدهم فکر تعبیه قفسه های چوبی به آلتی که بر اساس دم آهنگری ساخته می شد به وجود آمده و به این ترتیب آکوردئون اولیه پیدایش یافت.

    بدیهی است که در اثر باز و بسته شدن دمه که موجب جریان هوا می شود، زباله های فلزی به ارتعاش در می ایند. به کلیدها یا دکمه های زبانه ها فشار آورده می شود و در نیتجه لرزش و نوسان، زبانه ها انواع آهنگ ها را در آکوردئون، به وجود می آوردند.

    صفحه دکمه این آلت موسیقی، شبیه همان چیزی است که در پیانو هم به کار رفته است و اختراعی است که به قرن بیستم مربوط می شود. اولین آلت موسیقی که می توان آن را جد آکوردئون فعلی دانست به وسیله شخصی اتریشی بنام دامیان در سال 1829 درست شد و به ثبت رسید.

    آن طور که معلوم است آکوردئون تا سال 1910 فقط در کشورهای اروپائی شهرت داشت و سپس با آمریکائی ها معروف گردید. این آلت موسیقی از آن تاریخ تا کنون به طرق زیادی تکامل یافته است و در سال 1937 برای اولین بار در یک ارکستر سمفونیک مورد استفاده قرار گرفت.

    پیانو آکوردئون دارای 120 کلید باس در یک طرف بوده و 41 دکمه سه تایی روی صفحه ای – از نوع پیانو – قرار دارد. برخلاف، دیگر وسایل موسیقی که بر اثر کوشش یک یا چند نفره به وجود آمده اند، طبل از ابتدای زندگی بشر اولیه وجود داشته است. انواع مختلف طبل به وسیله انسان های اولیه مورد استفاده قرار گرفته اند که رد پای تاریخچه بعضی از انواع آنها حتی به زمان پیدایش کره زمین می رسد.

    احتمالاً اولین بار از طبل به عنوان وسیله ای که اهالی یک قبیله به هم خبر بدهند یا همدیگر را صدا بزنند استفاده شده است؛ یا این که طبل زدن نوعی دادن علامت جنگ بوده است. تا این که در همان زمان ها این وسیله کم کم به صورت یک وسیله موسیقی درآمد. چون انسان های وحشی در مبارزه با ارواح شیطانی آنرا به کار می بردند و طبل زدن برای آنها یک مفهوم مذهبی داشت. بنابراین در مراسم آنها شامل رقص و پایکوبی هم بوده و طبل یک وسیله پر اهمیت به شمار می رفته است. انسان های اولیه طبل هائی را که با اَشکال مختلف ساخته شده بود به کار می بردند. مثلاً طبلی را که از یک تنه تو خالی درخت درست شده بود و پوست حیوانات را روی آن کشیده بودند، به کار می بردند. یا طبل های خیزران که از قسمت های خالی نی درست می شد و با چوب آن را می زدند. حتی بعضی ها هم بدن خود را محکم به زمین می کوفته اند، تا صدائی شبیه صدای طبل برخیزد!

    استفاده از طبل در میان مردم مصر باستان خیلی مرسوم بوده است.

    طبل مصری عبارت از طبل کوچکی بود که با دست حمل می شد، عبری ها هم طبلی را به کار می برده اند که قسمی از طنبور بود که گاهی با دست، زده می شد و گاهی با چوب. چینی ها و ژاپنی ها هم از زمانه قدیم، صاحب این آلت موسیقی بوده اند.

    سرخپوستان آمریکائی از طبل نه تنها برای فرستادن پیام یا در رقص و پایکوبی استفاده می کردند بلکه آن را برای پیش بینی هوا به کار می بردند؛ زیرا عقیده داشتند هر وقت بخواهد باران ببارد آن پوستی که روی طبل کشیده شده است سفت خواهد شد. بنابراین این علامتی بود برای بارانی بودن هوا!
     

     

      اولین دستگاه ضبط صدا چطور ساخته شد؟

    اولین دستگاه ضبط صدا به وسیله «توماس ادیسون» در سال 1877 ساخته شد. اولین دستگاه ادیسون، شامل یک سیلندر «استوانه» بود که با یک دسته می چرخید. این دستگاه یک شیپور و یک سوزنی بینوک یا «استیلوس» هم داشت و در انتهای باریک تر شیپور هم در یک دریچه متحرک قرار داشت.

    امواج صوتی که از انتهای گشادتر شیپور وارد آن می شدند باعث حرکت این دریچه در یک جهت یا در جهت دیگر می شدند. با این دریچه ها سوزن ضمیمه شده بود که در اثر امواج صوتی به بالا و پایین حرکت می کرد.

    سلیندر، از یک لایه ورق قلع پوشیده بود و سوزن هم درست مقابل این ورقه قلع تعبیه شده بود و داندانه هائی همانطور که دسته چرخیده می شد، شیپور و سوزن ضمیمه با آن را آهسته در امتداد سیلندر حرکت می داد. با این ترتیب ضمن آن که سوزن دفعات بیشماری دور ورقه گردش می کرد، روی آن خط و شیاره هائی می انداخت.

    وقتی کسی در این شیپور آواز می خواند یا حرف می زد سوزن بالا و پایین می رفت. وقتی سوزن پائین می رفت شیارهای عمیق تر، روی ورقه قلع می گذاشت و وقتی بالا می رفت بالعکس این خط ها سطحی تر و کم عمق تر می شدند.

    این تغییر عمق شیارها الگوی امواج صوتی بود که از صدای آن شخص گوینده یا خواننده بر می خاست.

    برای گوش دادن صدای ضبط شده در دستگاه، سوزن و شیپور را به ابتدای شیارها بر می گرداندند. بعد، همانطور که سوزن این خط های موجی را تعقیب می کرد، باعث می شد که آن دریچه متحرک در شیپور با همان الگو، شروع به ارتعاش کند. این هم به نوبه خود باعث حرکت هوا در شیپور به عقب و جلو و بالاخره همین کیفیت صدائی شبیه صدای اصلی ضبط شده تولید کرده و بیرون می فرستاد.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/13:: 12:55 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

     

     بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم (2)

     

    مبداء و سرچشمه بازی های کودکانه از کجاست؟

    امروزه، بازی «قائم باشک» هنوز خیلی بین بچه ها محبوب و متداول است. چون بازی تفریحی و سرگرم کننده ای است. اما اصل و مبدأ این بازی به زمان های خیلی خیلی دور بر می گردد که در آن زمان ها، این بازی معنی دیگری برای مردم داشته است.
    در حقیقت، در عهد قدیم، این بازی بیشتر به وسیله ی بزرگترها بازی می شده است. در بعضی از نقاط اروپایی، عادتی متداول بود که بر حسب این عادت و رسم، در فصل بهار مردم برای یافتن پرندگان و گل های بخصوصی که همراه با آغاز فصل ظاهر می شدند، به جنگل ها و نواحی اطراف شهرها می رفتند.
    سپس این نشانه ها را همراه خود به دهکده می آوردند، تا هر کس ببیند که بهار واقعاً رسیده است. جستجو برای پیدا کردن این نشانه های فرا رسیدن بهار، که در جنگل ها مخیفانه خودنمایی می کردند، در حقیقت آغازی برای به وجود آمدن بازی قائم باشک بود. بنابراین امروزه با وجود گذشت زمانی طولانی، هنوز در بعضی از کشورها موقع این بازی ، کسی که پنهان می شود صدای پرندگان را تقلید می کند.
    نکته جالب توجه، خصوصاً در مورد تمام بازی های کودکان این است که هر کدام از این بازی ها در ابتدا ی امر، به صورت یک بازی شروع نشده است، بلکه مثلاً یا به عنوان چیزی که در تاریخ اتفاق افتاده یا یک افسانه ای که بین مردم شایع شده و بالاخره بعضی از این بازی ها بعضی اوقات هم، با یک واقعه شیرین یا یک تراژدی غم انگیز و تلخ شروع شده است.
    بازی «پل لندن فرو می ریزد» که بین بیشتر بچه های اروپائی متداول است، در ابتدا خیلی جدی شروع شده است. البته باید بدانید که این بازی اصلاً ربطی به شهر لندن ندارد! و اصل آن به زمان هائی بر می گردد که مردم معتقد بودند که بعد از مرگ از روی پلی خواهند گذاشت. بعضی ها از روی یک پل طلائی که به بهشت ختم می شود، بعضی ها هم از روی پلی کهنه و لرزان که شیطان آن طرفش ایستاده است. این بازی امروزه در بیشتر دنیا بازی می شود که البته در هر کشور، اسم مخصوصی دارد.
    شما ممکن است که فکر کنید که اسکی ورزش جدیدی است. ولی باید بدانید که اسکی یکی از قدیمی ترین طرق مسافرت بود که بشر شناخت. خود کلمه «اسکی» از کلمه ایسلندی
    scidth می آید که معنی «کفش برف» را می دهد.
    بعضی از تاریخ نویسان عقیده دارند که حتی مبدأ و پیدایش اسکی به عهد حجر باز می گردد و حجاری هائی پیدا شده که بشر را در حال اسکی کردن نشان می دهند.
    اولین چوب های اسکی تا آنجا که به خاطر می آید ، چارچوب خمیده ای داشته که از استخوان حیوانات درست می شده و آن را با تسمه چرمی بپا نگاه می داشتند. در این مورد تصویری موجود است که روی سنگ حجاری شده و مربوط به نهصد سال قبل است که یک اسکی کننده را نشان می دهد.
    اسکی به عنوان یک ورزش، برای نخستین بار در نروژ شروع شد. در حقیقت، شهر «مورگدال» در این کشور، به عنوان «مهد ورزش اسکی» شهرت دارد، زیرا این منطقه برای زمان های درازی منطقه بسیار برف گیری بوده است.
    در زمستان موقعی که اهای بومی، برای شکار یا مسافرت به کوه ها می روند یا برای خرید یا دید و بازدید به دهکده یا بازار می روند، مجبورند که برای راه رفتن از چوپ اسکی استفاده کنند.
    بالاخره اگر فکر می کنید که مسابقات اسکی یک پدیده جدید است، باید بدانید که در نروژ حدود سال 1767 مسابقاتی بین حریفان زبردست، ترتیب داده می شده است. تعریف دوئل، به مفهوم امروزی آن، عبارت است از مواجهه دو جانبه بین دو نفر در مواقعی که پای اعاده حیثیت در بین باشد، که هر کدام از این دو نفر، اسلحه گرم همراه داشته و مجبور به رعایت مقررات خاصی هستند. پس با این تعریف، بعضی از مبارزات معروف تن به تن، واقعاً یک دوئل محسوب نمی شده اند.
    برای مثال، نبرد تن به تن معروف هکتور و آشیل که هر کدام می خواسته دیگری را شکست دهد، یک دوئل نبوده است.
    دلیل این موضوع آن است که در زمانهای قدیم، یک نوع دوئل بود که به اسم «دوئل شرعی» نامیده می شده که یک نوع مبارزه قانونی بود، بدین معنی که وقتی جنگی در شرف وقوع بود، یک نماینده از قبیله دشمن مأمور می شد که با قهرمان طرف دیگر مبارزه و دوئل کند. طرف غالب و برنده در این دوئل نشان های برای پیروزی قبیله مربوط در نظر گرفته می شد. یعنی قبیله مزبور، استحقاق پیروزی در این جنگ را داشت.
    ولی در آن موقع، این نوع دوئل کم کم منسوخ شده و دوئل شرافتی پدید آمد. این نوع دوئل ها، در حدود قرن شانزدهم، متداول بود. رسم دوئل کردن بین سالهای 1601 و 1609 آنقدر شایع شد که بیشتر از 2000 نجیب زاده فرانسوی، در دوئل جان خود را از دست دادند. در این موقع کلیسا و بعضی از مقامات رسمی شدیداً به این رسم معترض شده و در سال 1602، پادشاه فرانسه فرمانی صادر کرد که به موجب این فرمان، هر کس که رقیبی را به دوئل دعوت کرده و یا دعوت دوئل، محکوم به مرگ خواهد شد. این سختگیری برای جلوگیری از دوئل همچنان پا برجا بود، تا این که در سال 1609 این فرمان کمی تعدیل گردید و قرار شد که هر کس بخواهد دوئل کند باید از پادشاه کسب اجازه نماید. رسم دوئل در انگلستان هم خیلی محبوبیت پیدا کرد ولی در آنجا هم به علت اعتراضاتی، این رسم غیر قانونی اعلام شد. در آلمان هم دوئل بین دانشجویان، قسمتی از زندگی جدی دانشجویان آلمانی را حتی تا سالهای اخیر هم، تشکیل می داد. یعنی حتی این افتخاری بزرگ برای هر دانشجوئی بود که در دوئلی شرکت می کرد. بازی باورق، به زمانی خیلی دور در تاریخ، باز می گردد. ولی هیچ به درستی نمی داند که این بازی، اولین بار در کجا و چه وقت انجام شده است. بسیاری از متخصصین عقیده دارند که این بازی احتمالاً از آسیا به جاهای دیگر دنیا برده شده است.
    روایت شده است که هم هندوهای قدیم و هم مسلمانان به عنوان یک سرگمی، باروقهائی که شکل آنها گرد بوده است، ورق باز می کرده اند اما سابقه ای از این موضوع در دست نیست. و سابقه ای که داریم مربوط به قرن چهارده به بعد است. چینی ها ادعا می کنند که حتی در سال 1120 هم در چین ورق بازی وجود داشته است که در زمان حکومت یکی از امپراطوری های چینی که «سیون – هو» نام داشته است، برای سرگرمی امپراطور و درباریان اختراع شده بود.
    هر چه به پایان قرن چهارده می رسیم، بازی با ورق در فرانسه محبوبیت بیشتری پیدا می کند، به طوری که این محبوبیت به جائی رسیده و آنقدر زیاد شد که دولت ناچار شد فرمانی صادر کند که به موجب آن، مردمی که کار می کردند، دیگر حق نداشتند در روزهای کار، ورق بازی کنند. ورق های بازی معمولاً به شکل مربع مستطیل یا مربع بوده و بعضی اوقات هم دایرده شکل بوده است.
    جعبه های اولیه، حاوی 86 کارت بوده است و یک نوع ورق هم بوده که شماره نداشته و به اسم فو معروف بوده که از قول انلیس به معنی احمق می آید. همان ورقی که امروزه آن را «ژوکر» می نامیم. در قرن پانزدهم، که هنر گراورسازی در اروپا معرفی شد، قبل از آن چون ورق های بازی تماماً با دست نقاشی شده و نوشته می شدند، بدین جهت قیمت آنها خیلی گران بود و جزو چیزهای کولس محسوب می شد، بنابراین فقط ثروتمندان می توانستند صاحب ورق بازی باشند. اما با روی کار آمدن گراورسازی، قیمت ورق بازی خیلی ارزان شد و برای اولین بار طبقه فقیر هم توانست، به ورق بازی دست یافته و از بازی ورق لذت ببرد. در قرن شانزدهم در فرانسه، چهار نوع خالی که امروزه برای ما آشناست، دل، پیک، خشت و خاچ برای اولین بار به کار رفت.

     

      چگونگی پیدایش بازی گلف!

    همانطور که امروزه می شناسیم، احتمالاً منشأ بازی گلف، از اسکاتلند است. ولی اگر بخواهیم رد پای آن را بگیریم. شروع این بازی به صدها سال پیشتر باز می گردد. در اوایل امپراطوری روم، یک نوع بازی وجود داشته و به نام «پاگانیکا» معروف بوده است؛ که با یک توپ چرمی پر از پرهای نازک پرندگان و یک چوب خمیده که به عنوان چوگان بوده، بازی می شده است.
    دلایلی وجود دارد که در انگلستان هم، یک بازی که خیلی شبیه بازی گلف بوده، در اواسط قرن چهاردهم وجود داشته است، و در موزه بریتانیا تصویری در یک کتاب متعلق به قرن شانزدهم وجود دارد که سه بازیکن این بازی را نشان می دهد و هر کدام، یک توپ و یک چوب چوگان دارند، که سعی می کنند توپ را به کمک این چوگان، به داخل سوراخی بیندازند.
    در قرن پازندهم، گلف به قدری در اسکاتند عمومیت یافت که قوانینی گذاشتند که این بازی را قدغن کرد. زیرا، خیلی از وقت مردم را می گرفت! گذشته از این، علاقه زیاد به گلف، حتی باعث شده بود مردم مثلاً تیراندازی را هم فراموش کرده، و یا این که یکشنبه ها به کلیسا نیایند.

    گلف از قدیم هم، به عنوان یک بازی «اشرافی و باستانی» معروف بوده است. برای این که به نظر می رسید، اشراف خیلی به این بازی تمایل داشته اند. جیمز چهارم، جیمز پنجم و ماری استورات، از علاقه مندان بازی گلف بوده اند. اولین کلوپها ی گلف، در قرن هجدهم تأسیس شدند. در امریکا گلف از سال 1799، کم و بیش بازی می شده است. اما تقریباً یک صد سال گذشت تا این که این بازی به صورت یک ورزش مرتب و منظم در آمریکا در بیاید. اولین کلوب گلف، در آمریکا در سال 1888 در نیویورک تأسیس شد.
     

     

      اولین موسیقی چه بود؟

    افسانه های گوناگونی بین مردم در مورد این که موسیقی چطور آغاز شده است وجود دارد. انجیل می گوید که «جوبال» پدر موسیقی بوده است. کتب قدیمی اسپانیائی حکایت می کنند که وقتی جوبال داشته به آهنگ سندان کوفتن «توبالکن» گوش می داده، متوجه شده که چطور این صداها، انعکاس موزونی پیدا می کنند.
    سپس او سعی کرد این صداها را تقلید کند، و به زودی توانست با پرده بلند و کوتاه آواز بخواند. در افسانه های یونانی آمده است که «پن» مخترع نی چوپانی بوده است. روایت شده که «پن» موقعی که داشته تصادفاً، توی این نی کنار رودخانه ای، آه می کشیده، متوجه شد که نفس های او به صورت نوای غم انگیز و محزونی، در این نی ها منعکس می شود. بنابراین، پن با این تجربه هایی که کسب کرده بود. این نی ها را به طول های نامساوی بریده و به هم چسباند و به این ترتیب یک آلت موسیقی درست کرد.
    البته این داستانها، غالباً تخیلی هستند، به نظر می رسد که انسان های اولیه هم نوعی آهنگ و موسیقی از بعضی چیزها، به وجود می آوردند. موسیقی عامیانه به عنوان نوع باستانی موسیقی از زمانی آغاز شد که آواز خوانان تعلیم ندیده، پیش خودشان آوازهائی ساخته و می خواندند. یونانی ها موسیقی را با شعر و داستان های نمایشی ( شبیه خوانی) مربوط کرده بودند. و اسباب های موسیقی که به کار می بردند، عبارت از چنگ، بربط، فلوت و این نوع چیزها بود.
    هنر موسیقی، پیشرفت خود را به مقدار زیادی مدیون کلیساهای مسیحی می داند. چون این موسیقی کلیسائی بود که باعث شد انواع دیگر موسیقی پدید آمده و وسایل موسیقی اختراع شوند و خلاصه موسیقی به صورت یک هنر قطعی جای خود را در میان انواع هنرهای دیگر باز کند.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/12:: 12:13 صبح | نظرات دیگران ()

    » دانستنیها

    بیائیم بهتر بدانیم وآموخته هایمان را بررسی کنیم(1)

     

      سرودهای کودکانه سنتی از کجا به وجود آمده اند؟

    بچه ها در همه جای دنیا، صدها شعر و سرود و آوازهائی را که پدر و پدر بزرگ های آنها سروده اند، همیشه می خوانند. به این دلیل، عبارت (سرودهای کودکانه سنتی) برای اولین بار در سال 1824 به کار رفته و چنین اشعاری در صدها سال پیش به وجود آمده است.  
    مبدأ و سرچشمه سرودهای عامیانه سنتی، مختلف است. بسیاری از آنها از اعیاد، جشن و سرورها و یا مراسم خاصی که در صدها سال پیش معمول بوده است، سرچشمه می گیرد؛ که بازگو کننده چیزهای مختلفی هستند.
    مثلاً بعضی از آنها بازگو کننده عجایب دنیا و بعضی دیگر بازگو کننده آهنگ های قدیمی، مثلاً مربوط به بند آمدن باران یا طوفان یا خشکسالی و طغیان رودخانه ها و غیره است.

    مثلاً در مورد شعر معروف «پل لندن فرو می ریزد» که سرچشمه آن به دوران باستانی برمی گردد. یا سرودهای مذهبی و دعاهائی که بچه ها موقع خواب می خوانند، به مراسم و سنت های قدیمی و باستانی باز می گردند.
    بعضی از این سرودها ممکن است از بازی های باستانی هم ناشی شده باشند. مثلاً سرود «نیک نک پدی وک، بده استخوان به یک سگ»، از یک بازی قدیمی که در ژاپن وجود داشته است، ناشی شده است. که این بازی از ژاپن به روم و بعد به انگلستان برده شد و سرانجام با فتح سربازان رومی به تمام قاره اروپا سرایت کرد.
    سرودهای عامیانه سنتی بعضی اوقات هم از آوازهای فروشندگان دوره گرد خیابانی که کالای خودشان را به صدای موسیقی و آواز مانند، عرضه می کنند، ناشی شده است.
    مثل «لوبیای داغ داغ داغ دارم لوبیا…»
    زمانی این داستان ها و آوزاهای سرود مانند، بر روی صفحات طومار مانندی چاپ شده و در مقابل پول کمی فروخته می شد، مثلا «سه موش کور» که یکی از سرودهای عامیانه معروف است، در سال 1609 چاپ شد و به مقدار زیاد به فروش رفت.
    بالاخره بعضی از این سرودهای عامیانه هم، از طریق سیرک های سیار و یا هنرپیشه دوره گرد که در خیابان ها برای مردم برنامه اجرا می کنند یا بچه های مدرسه، توی دهان ها افتاده است.
    حدود هشتصد سرود عامیانه سنتی که اکنون در دهان بچه ها خیلی متداول است، عمری طولانی تر از حدود 200 سال دارند.

     

      اولین باغ وحش را چه کسی به وجود آورد؟

    باغ وحش عبارت است از محلی که انواع حیوانات زنده در آنجا نگهداری شده و به معرض نمایش گذارده می شوند.
    چرا اصلاً حیوانات وحشی را در باغ وحش نگاه می داریم؟ بزرگترین دلیل این موضوع این است که بیشتر مردم، به حیوانات خیلی علاقه و توجه دارند. دلیل دیگرش این است که بسیاری از علما با مطالعه در زندگی حیوانات می توانند خیلی چیزهای با ارزش و جالبی فرا گیرند.
    اولین باغ وحش دنیا تا آنجا که می دانیم، در زمانی خیلی قدیم یعنی تقریباً حدود 1150 قبل از میلاد مسیح، به وسیله یکی از امپراطوری های چین به وجود آمد؛ که در این باغ وحش انواع مختلف گوزن، پرنده و ماهی نگاهداری می شد.
    با وجود این که، این باغ چیزی شبیه همین باغ وحش های امروزی ما بود، در ضمن دارای یک دروازه بزرگ بود که راه ورودی آن به شمار می رفت. درِ این باغ وحش، احتمالاً بر روی مردم عادی باز نبوده است؛ یعنی برای استفاده عموم نبوده و اختصاصاً فقط برای سرگرمی خود امپراطور و درباریان درست شده بود.
    برای این که، در آن زمانها، گردآوری و نگاهداری این حیوانات برای باغ وحش، خیلی خرج بر می داشت، بنابراین باغ وحش ها در دوران باستانی، متعلق به پادشاهان اشخاص خیلی ثروتمند بوده است و بسیاری از آنها صاحب مجموعه هائی از پرندگان، ماهی ها و انواع دیگر حیوانات کمیاب و نادر بوده اند.
    اولین باغ وحش عمومی دنیا، در سال 1793 در پاریس به وجود آمد که درحقیقت یک باغ نباتات بود. این باغ وحش علاوه بر حیوانات، شامل یک موزه و یک باغ گیاه شناسی هم بود.
    بزرگترین باغ وحش بعدی دنیا در سال 1829 در «ریجنت پارک» لندن به وجود آمد. بعداً نوبت «باغ وحش برلین» می رسد که در سال 1844 ایجاد شد که یکی از زیباترین و جالب ترین باغ وحش های دنیا در نوع خودش می باشد.
    سایر باغ وحش های دیدنی هم در انگلستان ایجاد شده اند. به طور مثال در باغ وحش «ویپسنبد» و در «بلفوردشایر» انواع حیوانات از گوشه و کنار دنیا، آزادانه در محوطه بزرگ باغ وحش مشغول زندگی و گردش و راه رفتن هستند و فقط با تنها موانعی که روبرو می شوند، حصارهای ایمنی است که در اطراف محل زندگیشان ساخته شده است.
     

     

      ورزش کشتی گیری چقدر قدمت دارد؟

    کشتی یکی از اولین ورزش هائی بود که بشر شناخت. بیشتر از صدها منظره از مسابقات کشتی، روی دیوارهای قبور مصر باستان حجاری شده است و تمام آنها نمایشگر زیر و بم های این ورزش باستانی است که امروزه ما با آنها آشنا هستیم. بنابراین ورزش کشتی حتی در پنج هزارا سال قبل هم یک ورزش خیلی پیشرفته بوده است. کشتی بعنوان یک ورزش علمی و نظم یافته از مصر یا آسیا به یونان برده شده است. اما در یک افسانه یونانی آمده است که ورزش نخستین بار به وسیله «توس» فهرمان اختراع شده است.
    کشتی یکی از شاخه های مهم بازی های قهرمانی در یونان قدیم بوده است. کشتی گیران یونانی روغن مخصوصی را به بدنشان می مالیدند و سپس روی روغن را خوب ریگ مالی می کردند تا به اصطلاح موضع خوبی در موقع کشتی داشته باشند.
    قهرمان کشتی عهده قدیم، شخصی به نام «میلوکروتن» بوده که حدود 32 پیروزی در بازی های ملی و شش پیروزی هم در بازی های المپیک به دست آورده بود.
    در ژاپن، که ورزش کشتی یکی از معمول ترین ورزش ها میان مردم محسوب می شود، اولین رکورد مسابقه کشتی مربوط به 32 سال قبل از میلاد بوده است. ژاپنی ها نوع خاصی از وززش کشتی دارند که به نام «سامو» نامیده می شود که در این نوع کشتی، وزن، خیلی اهمیت دارد. بعضی از قهرمانان «سامو» حتی بیشتر از 300 پوند وزن دارند و طبعاً خیلی هم قوی هستند، اما با وجود این سنگینی وزن، خیلی فرز و چالاک هستند.
    در بریتانیا، حتی در زمان های خیلی قدیم هم به این ورزش خیلی توجه شده و به مقدار قابل ملاحظه ای توسعه داده شده است. بد نیست بدانید که «هنری هشتم» پادشاه انگلیس، خیلی به این ورزش علاقه داشته و خود یکی از کشتی گیران خوب به شمار می آمد.
     



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/11:: 1:0 صبح | نظرات دیگران ()

    » آیا خطرات کوکی ها جدی بگیریم؟

    آیا خطرات کوکی ها جدی بگیریم؟ 

    کاربران وب معتقدند که کوکی های اینترنت هیچگونه ریسک امنیتی را به دنبال ندارند. در مقابل، اخطاریه های مختلفی وجود دارند مبنی بر این که کوکی ها، عادت های گردش در اینترنت شخص استفاده کننده را جمع آوری می کنند. شما از خود می پرسید که آیا بهتر نیست که مرورگر را به گونه ای تنظیم کنید که دیگر هیچ کوکی برای شما فرستاده نشود. در اینجا به شما توضیح می دهیم که در کل چه خطراتی توسط کوکی ها وجود دارند. داده های متنی بسیار کوچک که بیشتر وقت ها هم بدون هیچگونه قفل می باشند و در کوکی های %user profile% وجود دارند، هیچگونه خطر امنیتی ندارند زیرا هیچ کد اجرایی را دارا نمی باشند. اما agentهای تبلیغات اینترنتی با هدف های اقتصادی و مادی، از فعالیتهای آن لاین کاربران سواستفاده می کنند.
    در این میان ارزیابی کوکی ها می تواند در تئوری بازیگر نقشی داشته باشد. برای کاربران چنین سیستمی مفید و ضروری می باشد. زیرا کاربر لازم نیست هر بار تنظیمات پایه ای انجام دهد، مثلا اسمش را وارد کند یا زبان را عوض کند. سایت های خرید و فروش آن لاین نیز اساس خود را بیشتر با کوکی ها پی ریزی می کنند. اما، چنین اطلاعاتی در بسیاری از سایت ها به موازات هم به
    agentهای تبلیغاتی نیز فرستاده می شوند و آنها نیز در همان موقع کوکی های خود را بر روی کامپیوتر کاربر می گذارند. به همین علت این امکان وجود دارد که اطلاعات جمع شده در مورد یک user Profile را از سایت های مختلف گردآوری کرد و در تئوری حتی آن را برای شخص دیگری در دسترس قرار داد. یک راه مقابله این است که به سایت هایی که برای ما آشنا هستند و به آنها مراجعه می کنیم اجازه فرستادن کوکی ها را بدهیم اما به شرکتهای تبلیغاتی و ارائه کنندگان غریبه، اجازه فرستادن کوکی ها را ندهیم.
    برای چنین کاری در اینترنت
    Explorer به مسیر زیر بروید:
    Tools->Internet Options->Privacy
    بر روی کلید
    Advanced کلیک کنید و بر روی گزینه Override automatic coockie handling کلیک کنید. برای First-party coockies گزینه Accept و برای Third-party coockies گزینه Block را انتخاب کنید. گزینه Always allow session coockies را می توانید انتخاب کنید.
    در «
    Firefox» و Netscape می توانید از Edit->Preferences یا Tools->Options گزینه Privacy را انتخاب و کوکی ها را فقط از وب سایت اصلی قبول کنید کوکی هایی که یکبار درست می شوند تا آخر عمر بر روی دستگاه می مانند.
    هیچگونه ضرری نخواهد داشت که کوکی های گرفته از وب سایت هایی که هرگز به صورت مستقیم با آنها سروکار نداشته اید را به صورت دستی پاک کنید.
    Firefox با کمک فرمانی که در بالا داده شد و قسمت Show Cookies اجازه پاک کردن کوکی های موردنظر را به شما می دهد. اینترنت اکسپلورر با تنها اجازه پاک کردن برخی کوکی های مربوطه را می دهد که زیاد هم مورد پیشنهاد نمی باشد. در حالت کلی کوکی هایی را که نمی خواهید با ویندوز اکسپلورر از پوشه user profile%cookies% پاک کنید.



  • کلمات کلیدی :
  • مـــــــحـــــب:: 87/11/5:: 1:38 صبح | نظرات دیگران ()

    <      1   2   3   4   5      >